تاریخ انتشار : ۱۴:۱۲ ۱۴۰۲/۰۲/۲۳
دسته : آموزش
سبک ارتباطی شما چیست؟
درک سبکهای ارتباطی، کلیدی برای مشارکت در مکالمات موثرتر است.
نویسنده: گرگ گلاسکو
به عنوان انسان، درگیر شدن در ارتباطات یکی از مهمترین فعالیتهای ماست. ارتباطات موفق امپراتوریها را ایجاد کرده است، نوآوری را هدایت میکند و مردم را عاشق میکند، در حالی که ارتباطات ناموفق روابط را خراب کرده، معاملات تجاری را بهم میریزد و به درگیریهای محل کار دامن میزند.
عناصر زیادی برای برقراری ارتباط موفقیتآمیز وجود دارد، اما یکی از مهمترین آنها این است که افراد به روشهای مختلف به موقعیتهای خاص یا هنگام تعامل با یک فرد یا گروه خاصی از افراد واکنش نشان میدهند. هر کس یک سبک رفتاری ترجیحی برای پردازش و عمل بر روی اطلاعات دارد. برخی افراد به سرعت واکنش نشان میدهند، ظاهراً از روی غریزه. دیگران ترجیح میدهند قبل از پاسخ دادن به هر سناریویی فکر کنند.
به همین دلیل است که وقتی با دیگران معاشرت میکنیم، ممکن است از اختلاف نظرهای ناگهانی متعجب شویم یا زمانی که به نظر میرسد دیگران چیزی را که ما میخواهیم بگوییم «دریافت» نمیکنند، شگفت زده میشویم. احتمالاً به این دلیل است که آنها آن را درک نمیکنند. اگر اعداد و ارقام را در مورد یک پروژه به گوش میرسانید و همکارتان ترجیح میدهد ابتدا داستانهای حاشیهای را بشنود، احتمال قطع ارتباط وجود دارد.
شناسایی سبک ارتباطی اصلی خود - و درک اینکه چگونه آن سایر سبکها را تکمیل میکند، یا با آنها متفاوت است - به شما در مسیر ایجاد ارتباط موفق کمک میکند، چه در حال صحبت با یک گروه بزرگ باشید و چه درگیر یک مکالمهی انفرادی.
تاریخچهی کوتاهی از سبک ارتباطی
مفهوم سبکهای ارتباطی برای مدت طولانی مطرح بوده است. در سال ۱۹۲۸، روانشناس آمریکایی، ویلیام مولتون مارستون، کتاب احساسات افراد عادی را منتشر کرد، کتابی که در آن چهار سبک رفتاری اصلی را شرح داد: تسلط، نفوذ، ثبات و سازگاری. از این کتاب دنیایی از خانوادههای سبک ارتباطی متفاوت متولد شد.
مدل معروف دیگری در دههی ۱۹۶۰ توسط روانشناسان صنعتی دیوید مریل و راجر رید ایجاد شد که چهار سبک "اجتماعی" را توصیف می کنند: تحلیلگر، پیشبر، دلپذیر و بیان کننده.
برنامهی مسیر مدلهای مشابهی را در «درک سبک ارتباطی شما»، یک پروژهی سطح ۲ در پنج مسیر از ۱۱ مسیر، اعمال میکند. اعضا یاد میگیرند که سبکهای رفتاری خود و دیگران را که مستقیم (نتیجهمحور، متمرکز)، شروع کننده (اجتماعی، متقاعد کننده)؛ حمایتی (صبور، همکاری کننده)؛ و تحلیلی (دقیق، منظم) توصیف میشوند مشخص کنند.
مهم نیست از چه توصیف کنندههایی استفاده می شود، هیچ سبک درست یا غلطی وجود ندارد. اینها تست هوش یا ارزیابی توانایی نیستند. آنها به سادگی چهار سبک رفتاری معتبر را توصیف می کنند که مشخص میکند مردم چگونه اطلاعات را دریافت میکنند و به آنها پاسخ میدهند.
سبکها در عمل
سیمون باکنال، سخنران، مربی اجرایی و عضو باشگاه Covent Garden Speakers در لندن، بریتانیا، میگوید: افراد میتوانند هنگامی که منطقی به نظر میرسد، سبکها را تغییر دهند یا ترکیب کنند.
باکنال می گوید: «وقتی برای اولین بار با یک مشتری ملاقات میکنم، کاملاً حالتی حمایتگر دارم. هیچ فایدهای ندارد که وارد شوم و بگویم: «هی، من این ایدهها را برایت دارم.» از کجا بدانم آنها به چه چیزی نیاز دارند؟ با سؤالاتی از من شروع میشود و در مورد آنچه نیاز دارند صحبت میکنند.»
پس از ایجاد اعتماد، سبکهای ارتباطی ممکن است تکامل یابد. سپس مردم ممکن است بگویند، «توصیهی شما چیست؟» باکنال خاطرنشان میکند که «به نظر شما من باید چه کار کنم؟ در این صورت، آنها به دنبال چیزی هستند که بسیار مستقیم هستند.»
خواندن توضیحات هر سبک باید به شما نشانهی خوبی از روش ترجیحیتان باشد. با این حال، زمانی که برای اولین بار با این مفهوم آشنا میشوید، می تواند واقعا چشم شما را باز کند. به عنوان مثال، بلافاصله پس از شروع کار بر روی این مقاله، متوجه شدم که چرا گاهی اوقات در جلسات تیم هفتگی خود ناامید می شوم. من یک ارتباط گیرندهی مستقیم هستم که می خواهم به اصل مطلب برسم، تصمیم بگیرم و به موضوع بعدی بروم. رئیس من یک ارتباط دهندهی تحلیلی است که دوست دارد یادداشتهای زیادی را بردارد و پیشرفت ما را در صفحهی گزارش دنبال کند.
در زندگی شخصیام، من یاد میگیرم که سبک مستقیم خود را با اعضای خانواده که دارای سبک ارتباطی آغازگر هستند و دوست دارند داستان بگویند و احساسات خود را به اشتراک بگذارند، ترکیب کنم.
چگونه سبکها یکدیگر را تکمیل میکنند و با یکدیگر تعارض دارند
به همان اندازه که شناخت خود مهم است، به همان اندازه مهم است که به این فکر کنید که چگونه سبک شما با دیگران همخوانی دارد.
باکنال میگوید: «این به معنای حساس بودن به انرژی طرف مقابل و تطابق با آن است.» او همچنین توصیه میکند که کلمات واقعی را که افراد هنگام صحبت استفاده می کنند، ارزیابی کنید. زبان می تواند آشکار کننده باشد.
وقتی کلماتی مانند "ابزارها"، "راهبردها" یا نظری مانند "در مورد این فروشنده به من بگویید" می شنوید، در حال دریافت جزئیاتی از نحوهی پردازش اطلاعات توسط افراد هستید.
کریستن هملینگ، Ph.D. از وانگانوی نیوزلند، روانشناس حرفه ای، تسهیل کننده، مربی، و عضو سابق تست مسترز میگوید: «ما باید همهی سبکها را پرورش دهیم، سپس آنها را با موقعیت و نکتهای که میخواهیم بیان کنیم، تطبیق دهیم. ابتدا موقعیت و سپس آنچه را میخواهید به دست آورید را در نظر بگیرید. هر دو طرف میخواهند شنیده شوند.»
هملینگ اضافه میکند که ارتباطگیرندگان زیرک، تعارضهای فزاینده را تشخیص میدهند و میدانند که چه زمانی و چگونه آنها را خنثی کنند. «شما باید به یک گفتگوی شجاعانه متمایل شوید. اگر فکر میکنید که طرف مقابل ممکن است حالت تدافعی به خود بگیرد، پس میخواهید به این فکر کنید که سبک او چیست و چگونه میتوانید سبک خود را تغییر دهید، تا حالت دفاعی مخاطب را کاهش دهید.»
ضروری است که متمدن و صادق بمانید، اما مجبور نیستید به طور کامل در مورد نظرات خود مصالحه کنید. هملینگ میگوید: «مهم است که به یاد داشته باشید که برقراری ارتباط نباید یک رقابت یا درگیری باشد. البته صداقت مهم است، اما برقراری ارتباط به گونه ای که پیام شما شنیده شود نیز اهمیت دارد.»
منعطف کردن سبک شما
همچنین حفظ انعطاف پذیری در سبکهای ارتباطی شما مهم است. کارشناسانی مانند هملینگ توصیه میکنند که به هدف نهایی مکالمه یا ارتباط خود فکر کنید، سپس مهارتهای خود را در هر سبکی که به نظر میرسد به بهترین شکل با موقعیت مناسب است، تمرین کنید. اگر احساس می کنید در برقراری ارتباط با کسی یا رساندن نظر خود مشکل دارید، احتمالاً زمان آن رسیده است که سبک دیگری را امتحان کنید.
باکنال نکتهای را برای کسانی که علاقهمند به امتحان کردن سبکهای مختلف در محل کار هستند ارائه میدهد. او میگوید به نحوهی برقراری ارتباط در سایر جنبههای زندگی خود توجه کنید و به این فکر کنید که چگونه ممکن است بتوانید بخشی از آن را وارد محل کار کنید.
او میگوید: «چه به عنوان والدین، یک فرزند، برادر یا همسر، ما همیشه این جنبهها یا سبکهای متفاوت را نشان میدهیم. ما با یک همسر متفاوت از یک رانندهی تاکسی رفتار میکنیم. انواع و اقسام سرنخهای مفیدی وجود دارد که میتوانیم از توجه به نحوهی رفتار خود در زندگی روزمره به طور شهودی به دست آوریم.»
باکنال میگوید سبک ارتباطی ترجیحی او آغازگر است - انرژی زیاد، اشتیاق زیاد - اما این عضله در طول سالها به دلیل انواع صحبتهای او رشد کرده است. برای مثال، وقتی با دانشآموزان دبیرستانی صحبت میکند، یاد گرفته است که سبکهای ارتباطی غیرفعال یا تحلیلی با جوانانی که انرژی زیادی دارند و معمولاً فاصلهی توجه کوتاهی دارند، چندان موفق نیستند.
او میگوید: «اگر من فقط شروع به نوشتن مطالب روی تخته کنم و مسائل را به روشی خشک و تحلیلی مرور کنم، آنها شروع به پرتاب کردن اشیاء به سمت به من خواهند کرد. سبکهای ارتباطی بسته به نوع نقشی که فرد باید ایفا کند، معمولاً تقویت میشوند یا کمی پژمرده میشوند».
چالشهای راه دور
چالشهای پیرامون سبکهای ارتباطی مشبک در عصر دورکاری پیچیدهتر شده است، زمانی که جلسات رو در رو با ایمیلها، پیامهای اینترنتی یا یا گردهماییهای Zoom جایگزین شدهاند.
ارتباط از راه دور طبیعتاً به نفع ارتباطات مستقیم و تحلیلی است، بنابراین راهبران ممکن است نیاز داشته باشند در مورد راههای خلاقانه برای حمایت از سایر سبکهای ارتباطی فکر کنند - شاید در ابتدای جلسه زمانی برای معاشرت برای افراد دارای سبک ارتباطی آغازگر اضافه کنند، یا سؤالاتی را برای افراد دارای سبک حمایتگر اضافه کنند تا مطمئن شوند که این افراد شنیده میشوند.
باکنال میگوید که در فکر کردن در مورد سبک اصلی خود و تغییر آن به یک سبک دیگر در صورت لزوم، راههای موثری برای تقویت روابط و ایجاد اعتماد هستند.
او میگوید: «تفاوت در جلسات مهم است و رابطه بر اساس زمینههای مشترک ایجاد میشود. این زمینهی مشترک میتواند مربوط به محتوا باشد، میتواند مرتبط با انرژی باشد، میتواند موقعیتی باشد، اما جستجوی مشترکات کاملاً کلیدی است.»
گرگ گلاسکو یک نویسنده مستقل ساکن دنور و همکار مجلهی Toastmaster است.