تاریخ انتشار : ۱۳:۴۷ ۱۴۰۴/۰۳/۱۷
دسته : آموزش
ما بزرگسالان اغلب خود را مشتاق حس هدفمندی مییابیم - نیرویی راهنما که زندگیمان را پر از معنا کند. با این حال، در تعقیب شغل، مسئولیتها و انتظارات اجتماعی، اغلب حکمت ذاتی کودکان در زندگی هدفمند را نادیده میگیریم.
وقتی خاطرات کودکی را مرور میکنم، شادی خالص روزهای برفی را به یاد میآورم - ساختن آدم برفی، جنگ برفی، و از دست دادن احساس زمان. روزهای تابستان را در زمینهای بسکتبال میگذراندم، غرق در بازی تا غروب خورشید. این لحظات توسط اهداف یا دستاوردها هدایت نمیشدند؛ آنها سرچشمه گرفته از حضور در لحظه و یافتن شادی در خود فعالیت بودند.
کودکان در حالت طبیعی خود، شکلی از هدف «کوچک» را تجسم میبخشند - شرکت در فعالیتهایی که شادی و رضایت فوری میآورند بدون بار اهداف بلندمدت. این کاملاً با اشتغال ذهنی بزرگسالان با هدف «بزرگ» که اغلب با نقاط عطف شغلی، مشارکتهای اجتماعی یا میراث گره خورده، متضاد است.
روانشناس میهالی چیکسنت میهالی مفهوم «جریان» را معرفی کرد - حالتی از غوطهوری عمیق و درگیری در یک فعالیت. در حالی که تحقیقات زیادی درباره جریان بر بزرگسالان متمرکز است، مطالعات نشان دادهاند که کودکان اغلب جریان را تجربه میکنند، بهویژه در طول بازی. برای نمونه، تحقیق لوری کاستودرو کودکان خردسال را در محیطهای موسیقایی مشاهده کرد و رفتارهای نشاندهنده جریان مانند توجه متمرکز، درگیری هدفمند و پاسخدهی به ساختارهای موسیقایی را یادداشت کرد.
توانایی کودکان برای ورود بیدردسر به حالات جریان نشان میدهد که آنها به طور طبیعی با فعالیتهایی که با انگیزهها و مهارتهای درونیشان همسو است، آشنا هستند. این همسویی حس هدفمندی را پرورش میدهد که فوری و عمیقاً رضایتبخش است.
همانطور که کودکان به نوجوانی و بزرگسالی انتقال مییابند، حس خود به خودی هدفمندی که زمانی تجربه میکردند اغلب کاهش مییابد. مطالعه ۲۰۲۲ دانشکده تحصیلات تکمیلی هاروارد نشان داد که ۶۰ درصد جوانان بزرگسال کمبود معنا و هدف در زندگیشان را گزارش کردند. این غیبت با نرخهای بالاتر اضطراب (۳۶ درصد) و افسردگی (۲۹ درصد) مرتبط بود، ارقامی که به طور قابل توجهی بالاتر از آنها در میان نوجوانان بود.
کاهش هدف در میان جوانان بزرگسال را میتوان به عوامل مختلفی نسبت داد، از جمله فشارهای اجتماعی، انتظارات تحصیلی و تأثیر گسترده رسانههای اجتماعی. تغییر از شرکت در فعالیتها برای لذت محض به تعقیب اهدافی که توسط استانداردهای خارجی دیکته میشود، میتواند به جدایی از انگیزههای درونی فرد منجر شود.
۱. فرآیند را به نتیجه ترجیح دهید
کودکان در فعالیتها برای شادی محضی که میآورند شرکت میکنند، نه برای تقدیر یا شناخت. با تمرکز بر فرآیند به جای نتیجه، بزرگسالان میتوانند فعالیتهایی را دوباره کشف کنند که به خود واقعیشان نزدیک است.
۲. فعالیتهای جریانآفرین را جستجو کنید
وظایفی را شناسایی کنید که به طور طبیعی توجه شما را جلب میکنند و شما را کاملاً غرق خود میکنند. چه نقاشی، نوشتن یا باغبانی باشد، این فعالیتها میتوانند حس هدفمندی را دوباره شعلهور کنند.
۳. فشارهای خارجی را به حداقل برسانید
کودکان کمتر تحت تأثیر انتظارات اجتماعی قرار میگیرند و بیشتر توسط علایقشان هدایت میشوند. محدود کردن قرارگیری در معرض فشارهای خارجی، مانند مقایسههای رسانههای اجتماعی، میتواند به بزرگسالان کمک کند تا بر آنچه واقعاً برایشان مهم است متمرکز شوند.
کودکان، در تعامل فیلتر نشدهشان با جهان، بینشهای عمیقی درباره زندگی هدفمند ارائه میدهند. با مشاهده و تقلید از رویکرد آنها - اولویت دادن به شادی، پذیرش حال، و شرکت در فعالیتهایی که با انگیزههای درونیمان همسو است - میتوانیم حس هدفمندی را بازیابیم که هم اصیل و هم رضایتبخش است.
در جهانی که اغلب هدف را با بهرهوری برابر میداند، شاید وقت آن رسیده که به کودکان به عنوان راهنمایانمان نگاه کنیم و به ما یادآوری کنند که هدف را میتوان در لحظات ساده و شادیآور زندگی روزمره یافت.
✍️ دکتر جردن گرومی
منبع: Psychologytoday.com