تاریخ انتشار : ۱۱:۱۴ ۱۴۰۴/۰۸/۲۹
دسته : آموزش
چگونه عشق واقعی خود را در لحظات روزمره که بیشترین اهمیت را دارند، آشکار میکند.
در سرزمینی دور، خیلی دور، گفته میشد که عشق با موسیقی متن سینمایی میآید، مثل آتشبازی منفجر میشود، و حسی شبیه برخورد دو روح در زیر آسمانی پرستاره دارد، جایی که آنها تا ابد به خوبی و خوشی زندگی میکنند.
اما در زندگی واقعی، عشق معمولاً با شلوار راحتی (گرمکن) از راه میرسد، در حالی که به شما تنقلات تعارف میکند و میپرسد که آیا میخواهید قسمت بعدی سریال را تماشا کنید یا نه.
در اینجا ۱۰ نشانه وجود دارد که نشان میدهد کسی واقعاً شما را دوست دارد.
تماس چشمی یکی از اولین نشانههای دلبستگی است که انسانها برای نشان دادن امنیت و محبت از آن استفاده میکنند. نوزادان از بدو تولد چهره مراقبان خود را مطالعه میکنند تا بفهمند آیا دوست داشته میشوند یا خیر، و احساس ارزشمندی و پیوندهای اولیه آنها از طریق این نشانههای چهرهایِ بازتابدهنده شکل میگیرد. آنها طوری به شما نگاه میکنند انگار دارند شما را در جانشان ثبت میکنند، نه اینکه به دنبال عیب و نقص باشند یا واکنشهایتان را قضاوت کنند. وقتی وارد اتاقی میشوید چشمانشان برق میزند و وقتی آسیبپذیر هستید نگاهشان نرم میشود. حتی در فضایی شلوغ، آنها به طور طبیعی شما را پیدا میکنند.
قفسه کتابهایتان که بر اساس رنگ مرتب شده؟ بامزه است.
عادت شما به نامگذاری هر کبوتری که میبینید؟ دوستداشتنی است.
اسموتیِ حالبههمزنِ صبحگاهیتان؟ باحال است. آنها با خوشرویی وانمود میکنند که قابل خوردن به نظر میرسد.
آنها سعی نمیکنند شما را به نسخهای راحتتر از خودتان قالب بزنند. آنها عاشق ویژگیهای خاص شما هستند، تضادهایتان را درک میکنند و آیینهای عجیب و کوچک شما را جشن میگیرند. آنها مجذوب خصوصیات منحصربهفرد شما هستند.
مجبور نیستید جملات خود را تمرین کنید یا نگران باشید که حرفهایتان عمیق و فلسفی به نظر برسد. میتوانید پرحرفی کنید، از این شاخه به آن شاخه بپرید، غر بزنید، یا افکار مزاحمِ آخر شبی خود را اعتراف کنید. عشقِ سالم از نسخه بدونِ ویرایشِ شما استقبال میکند. آنها برای درک بهتر شما سوال میپرسند و جزئیات را به خاطر میسپارند. آنها توجه کامل خود را به شما میدهند، نه آن نوع گوش دادنِ نصفه و نیمه که میگوید: «دارم گوش میدهم اما همزمان دارم بیهوده در گوشیام میچرخم.»
گفتگوهای شما به شکلی پیش میرود که بیتلاش به نظر میرسد. یک لحظه دارید به چیزی کوچک میخندید و لحظه بعد در مورد خاطرات کودکی، یا رویایتان برای اینکه بالاخره بتوانید یک گل آپارتمانی را زنده نگه دارید، صحبت میکنید.
۲۰ دقیقه حرف میزنید و ناگهان ساعت ۳ صبح است.
با هم در «فیستایم» فیلم تماشا میکنید چون هیچکدام نمیخواهید تماس را قطع کنید.
برای هم آهنگ میفرستید و به نحوی تنها با موسیقی یک مکالمه کامل خلق میکنید.
همه چیزهای دیگر در پسزمینه محو میشوند تا جایی که حس میشود فقط شما دو نفر وجود دارید. زمان بینهایت و کمی سینمایی میشود، حتی اگر فقط روی زمین نشسته باشید و غلات صبحانه بخورید. آرزو میکنید کاش میشد آن لحظه را در شیشهای ریخت و مانند یک اثر موزهای با عنوان «ما در حالِ بهطرزاحمقانهایبامزهبودن» حفظ کرد.
شما اولین پیام، اولین تماس تلفنی، و اولین نفری هستید که میشنود: «باورت نمیشود همین الان چه شد.» آنها عکس ناهارشان را برایتان میفرستند حتی وقتی که غذا ظاهر مشکوکی دارد. بعد از مراجعه به پزشک، بعد از فاجعهها، یا وقتی از سگِ دیوانه خواهرشان نگهداری میکنند، شما را در جریان میگذارند. زندگی کمکم شبیه یک ورزش تیمی میشود و آن تیم فقط از شما دو نفر تشکیل شده است. این میشود شما و آنها در برابر دنیا، به اضافه تنقلات.
این برنامهها معمولی و طبیعی به نظر میرسند:
آنها با واژه «ما» فکر میکنند، نه اینکه بگویند «شاید بهت پیام دادم، اگر یادم ماند.» آنها در بخشهای غیرجذاب زندگی هم حضور دارند، مثل کمک به اسبابکشی شما در طلوع خورشید یا سوار کردن شما بعد از یک روز طولانی، وقتی که حس میکنید مثل یک جورابِ خیس و نمدار هستید.
آنها به شما فضا میدهند، به مرزهایتان احترام میگذارند و هوادار موفقیت شما هستند. در روابط با کارکرد ایمن، مرزها به عنوان سیگنالهایی درک میشوند که به تنظیم ایمنی سیستم عصبی و حفظ اعتماد متقابل کمک میکنند، و شریکهای عاطفی به جای حالت تدافعی، با کنجکاوی به آنها پاسخ میدهند. آنها از سرگرمیهای غیرمعمول شما حمایت میکنند، چه تماشای پرندگان باشد چه وسواس شما برای تحلیل فیلمهای مستقل و ناشناخته. آنها میخواهند شما رشد کنید و خودتان باشید، حتی وقتی آن رشد باعث کشش در رابطه شود. آنها برای پیروزیهایتان هورا میکشند حتی اگر برایشان زحمت داشته باشد. آنها پیگیر درخواستهای کاری شما میشوند، ایدههایتان را تشویق میکنند و برایتان رویاهای بزرگ دارند.
شما در این عشق احساس حمایت، دیده شدن و آزادی میکنید.
آنها خوراکی مورد علاقه کودکیتان را به یاد دارند. یادشان هست که وقتی استرس دارید قهوهتان را چطور میخورید و وقتی هیجانزدهاید چطور. آنها مارک خاصِ آن بالم لبی که همیشه گم میکنید را به خاطر دارند.
هدیههایشان به طرز عجیبی عالی است:
نسخه چاپ اول کتاب مورد علاقه کودکیتان. یک شکلات از کشوری که در آن بزرگ شدهاید. یک فهرست پخش آهنگ که به نحوی دقیقاً شبیه اتاق خواب دوران نوجوانیتان صدا میدهد.
انگار آنها تمام پاورقیهای کتاب زندگی شما را خواندهاند.
آنها از مکالمات سخت اجتناب نمیکنند یا وقتی اوضاع متشنج میشود خود را کنار نمیکشند. آنها مسئولیتپذیرند و بدون حالت تدافعی عذرخواهی میکنند. آنها نسبت به دیدگاه شما کنجکاوی نشان میدهند حتی وقتی مخالفاند. آنها رقابت نمیکنند، چرتکه نمیاندازند (امتیاز نگه نمیدارند)، یا برای کنترل فشار نمیآورند. آنها سعی میکنند ارتباط را پیدا کنند زیرا رابطه برایشان مهمتر از حقبهجانب بودن است. شریکهای عاطفیِ ایمن میتوانند در لحظات پریشانی به سمت یکدیگر دست دراز کنند و پناهگاهی امن ایجاد کنند که در آن آسیبپذیری به جای تهدیدِ پیوند، آن را تقویت میکند.
آنها مسئولیت را میپذیرند بدون اینکه آن را به یک سخنرانی تد درباره اینکه عذرخواهی چقدر برایشان سخت است تبدیل کنند. آنها فقط حضور دارند.
این شاید بزرگترین نشانه باشد. شما دیگر گارد نمیگیرید (خودتان را سفت نمیکنید). شانههایتان پایین میآید. تنفستان کند میشود. ضربان قلبتان آرام میگیرد.
عشق واقعی سیستم عصبی شما را تنظیم میکند. باعث میشود احساس امنیت کنید بدون اینکه احساس محدودیت کنید. کسی که شما را دوست دارد کاری میکند که دنیای درونیتان حس «خانه» را داشته باشد.
✍️ دویگو بالان، رواندرمانگر و یکی از نویسندگان کتاب «بازنویسی: یک کتاب کار تروما برای نوشتن خلاق و بهبودی در وضعیت نرمال جدید ما»
🌐 https://www.psychologytoday.com