تاریخ انتشار : ۱۹:۱۰ ۱۴۰۴/۰۵/۱۱
دسته : آموزش
به عنوان یک والد، طبیعی است که بخواهید از فرزند خود در برابر آسیب محافظت کنید. با این حال، هنگامی که این تمایل بیش از حد میشود، میتواند به سبک فرزندپروری بیش از حد محافظتکارانه (Overprotective Parenting) منجر شود. این نوع فرزندپروری میتواند تأثیر منفی بر سلامت روان و روابط کودکان داشته باشد. در اینجا هفت نشانه وجود دارد که ممکن است شما یک والد بیش از حد مراقب باشید.
۱. شما به فرزندتان اجازه نمیدهید چیزهای جدید را به تنهایی امتحان کند
والدین بیش از حد مراقب، اغلب به فرزندان خود اجازه نمیدهند چیزهای جدید را به تنهایی امتحان کنند. آنها ممکن است فکر کنند که فرزندشان خیلی کوچک است و روش «صحیح» بازی کردن یا انجام هر کاری را نمیداند. برای اطمینان از اینکه همه چیز طبق برنامه پیش میرود، آنها همیشه در کنار فرزندشان میمانند. این رفتار میتواند مانع از رشد استقلال و اعتماد به نفس در کودکان شود.
برای مثال، چند وسیلهی غیر اسباببازی را در اطراف فرزندتان قرار دهید و با درخواست از او برای اینکه آن وسیله را به چیز دیگری تبدیل کند، خلاقیتش را تشویق کنید. بازی را در دست نگیرید. به او اجازه دهید قوانین را طراحی و اجرا کند.
۲. شما دائماً نگران امنیت فرزندتان هستید
والدین بیش از حد مراقب، اغلب به طور افراطی نگران امنیت فرزند خود هستند. آنها ممکن است از آسیب دیدن یا ربوده شدن فرزندشان بترسند، بنابراین به او اجازه نمیدهند بیرون از خانه بازی کند یا به تنهایی به پارک برود. در حالی که حفظ امنیت کودکان مهم است، این نوع نگرانی افراطی میتواند منجر به اضطراب و ترس در کودکان شود.
برای مثال، در یک رستوران، ممکن است تمایلی به اینکه فرزندتان به تنهایی به دستشویی برود نداشته باشید، حتی با وجود اینکه او این کار را همیشه در خانه و مدرسه انجام میدهد. والدین میتوانند با انتخاب میزی که از آنجا دید به دستشویی دارند، این انتقال را آسانتر کنند. لازم نیست او را تا دم دستشویی همراهی کنید، اما اگر بتوانید ورود و خروجش را ببینید، اضطراب خود را به حداقل میرسانید. در همین حین، کودک حس استقلال و خودکفایی به دست میآورد.
۳. شما به فرزندتان اجازه نمیدهید اشتباه کند
والدین بیش از حد مراقب، اغلب به فرزندان خود اجازه نمیدهند که اشتباه کنند. آنها ممکن است فکر کنند که اشتباه کردن به عزت نفس یا چشمانداز آینده فرزندشان آسیب میرساند. با این حال، اشتباه کردن بخشی طبیعی از یادگیری و بزرگ شدن است. کودکانی که اجازه اشتباه کردن ندارند، ممکن است بیش از حد به والدین خود وابسته شوند و به تواناییهای خود اعتماد نداشته باشند.
برای مثال، در ژاپن، غیرمعمول نیست که کودکانی که در حال یادگیری ریاضی هستند، جلوی کلاس بایستند و نیم ساعت را صرف امتحان کردن رویکردهای مختلف برای حل یک مسئله کنند، در حالی که بقیه کلاس نظارهگر هستند. اشتباه کردن به عنوان یک عمل شرمآور یا نشانهای از کندی در یادگیری دیده نمیشود، بلکه به عنوان بخشی ضروری از فرآیند یادگیری تلقی میگردد.
۴. شما به فرزندتان اجازه نمیدهید ریسک کند
والدین بیش از حد مراقب، اغلب به فرزندان خود اجازه نمیدهند که ریسک کنند. آنها ممکن است فکر کنند که ریسک کردن خطرناک است و میتواند به آسیب منجر شود. با این حال، ریسک کردن بخش مهمی از یادگیری و بزرگ شدن است. کودکانی که اجازه ریسک کردن ندارند، ممکن است بیش از حد محتاط شوند و به تواناییهای خود اعتماد نداشته باشند. به عنوان مثال، اگر فرزندتان واقعاً میخواهد از یک درخت بالا برود یا دوچرخهسواری کند، به او اجازه دهید.
۵. شما به فرزندتان اجازه نمیدهید مشکلاتش را خودش حل کند
والدین بیش از حد مراقب، اغلب به فرزندان خود اجازه نمیدهند که مشکلاتشان را خودشان حل کنند. آنها ممکن است فکر کنند که حل مشکلات برای فرزندشان بیش از حد دشوار است یا اینکه باید او را از شکست محافظت کنند. با این حال، حل مسئله یک مهارت مهم زندگی است که کودکان باید آن را بیاموزند. کودکانی که اجازه حل مشکلاتشان را ندارند، ممکن است بیش از حد به والدین خود وابسته شوند و به تواناییهای خود اعتماد نداشته باشند.
از اولین باری که اصطلاح «والد هلیکوپتری» (helicopter parent) در سال ۱۹۶۹ برای توصیف والدین بیش از حد مراقب به کار رفت، عبارات مدرنتری جایگزین آن شدهاند. در اوایل دهه ۲۰۰۰، زمانی که بزرگترین متولدین نسل هزاره (millennials) وارد دانشگاه میشدند، والدین و مربیان این اصطلاح را رایج کردند و عبارات دیگری مانند «والد برفروب» (snowplow parent) و «والد بولدوزر» (bulldozer parent) را به این واژگان اضافه نمودند.
۶. شما به فرزندتان اجازه نمیدهید آزادانه با کودکان دیگر تعامل داشته باشد
والدین بیش از حد مراقب، اغلب به فرزندان خود اجازه نمیدهند که آزادانه با کودکان دیگر تعامل داشته باشند. آنها ممکن است از قلدری یا سایر تعاملات اجتماعی منفی که میتواند به عزت نفس یا سلامت روان فرزندشان آسیب برساند، بترسند. با این حال، تعامل اجتماعی بخش مهمی از یادگیری و بزرگ شدن است. کودکانی که اجازه تعامل آزادانه با همسالان خود را ندارند، ممکن است از نظر اجتماعی منزوی شوند و به مهارتهای اجتماعی خود اعتماد نداشته باشند.
در بیشتر تاریخ بشر، چیزی به نام «قرار بازی» (play date) واقعاً وجود نداشت. متولدین نسل ایکس (Gen Xers) اغلب با حسرت از پرسه زدنهای بدون نظارت در محله و بیرون ماندن تا زمانی که صدای فریاد مادرشان را از ایوان برای شام به خانه آمدن میشنیدند، یاد میکنند. از دهه ۱۹۹۰، قرارهای بازی به روشی امن برای سازماندهی زمان اجتماعی کودکان تبدیل شدهاند. این قرارها میتوانند به کودکان در پیدا کردن دوستان جدید، ورزش کردن، ایجاد مهارتهای اجتماعی و کشف فرهنگهای دیگر کمک کنند. همه اینها چیزهای خوبی هستند. با این حال، مهم است که تلاش کنید تا حد امکان به کودکان فرصت بازی آزاد و بدون ساختار با همسالانشان را بدهید.
۷. شما به فرزندتان اجازه نمیدهید شکست را تجربه کند
والدین بیش از حد مراقب، اغلب به فرزندان خود اجازه نمیدهند شکست را تجربه کنند. آنها ممکن است فکر کنند که شکست به عزت نفس یا چشمانداز آینده فرزندشان آسیب میرساند. با این حال، تجربه شکست بخشی طبیعی از یادگیری و بزرگ شدن است. کودکانی که اجازه تجربه شکست را ندارند، ممکن است بیش از حد به والدین خود وابسته شوند و به تواناییهای خود اعتماد نداشته باشند.
در نتیجه، فرزندپروری بیش از حد محافظتکارانه میتواند تأثیر منفی بر سلامت روان و روابط کودکان داشته باشد. اگر هر یک از این نشانهها را در خود تشخیص دادید، مهم است که برای تغییر رفتار خود قدم بردارید. فرزندتان را تشویق کنید تا چیزهای جدید را به تنهایی امتحان کند، به او اجازه دهید اشتباه کند، ریسک کند، مشکلاتش را خودش حل کند، آزادانه با کودکان دیگر تعامل داشته باشد و شکست را به عنوان بخشی طبیعی از یادگیری تجربه کند.