Loading...
  1. خانه
  2. مطالب و اطلاعیه ها
  3. آموزش
  4. موفقیت معمولا مسئله‌ای است مربوط به بعد از چهل سالگی!

  تاریخ انتشار : ۱۳:۳۴ ۱۴۰۴/۰۱/۱۹

  دسته : آموزش

موفقیت معمولا مسئله‌ای است مربوط به بعد از چهل سالگی!


 

در فرهنگ امروزی جاافتاده است که آدم‌های فوق‌العاده موفق، از همان جوانی راهشان از بقیۀ معمولی‌ها جداست. بسیاری از مشهورترین الگوهای موفقیت در دوران ما، کسانی مثل بیل گیتس، مارک زاکربرگ، ایلان ماسک یا تیلور سوئیفت، چنین‌اند. اما اگر دایرۀ دیدمان را بالاتر ببریم، تصویر دیگری می‌بینیم. واقعیت این است که نه‌تنها موفقیت، بلکه حتی نوآوری و نبوغ نیز چیزهایی هست که «عموماً» در سنین بالا به دست می‌آید. 

پژوهشگران دانمارکی در مطالعه‌ای در سال ۲۰۱۹ نشان دادند که اکتشافات مهم برندگان جایزۀ نوبل، به‌طور متوسط، در ۴۴سالگی‌شان رخ داده است. به عبارت دیگر، حتی تیزهوش‌ترین افراد هم باید چند دهه تلاش کنند تا به سطحی از خبرگی برسند که بتوانند اکتشافات مهم انجام دهند.

تحقیقات متعددی نشان داده‌اند که موفقیت‌های بزرگ، عموماً بعد از چهل سالگی رخ می‌دهند. هرجا که سر بچرخانید می‌توانید نمونه‌هایش را ببینید: کوپرنیک نظریۀ حرکت سیارات را در دهۀ ۶۰ حیات خود مطرح کرد؛ پل سزان اولین نقاشی‌هایش را وقتی فروخت که از پنجاه‌سالگی گذشته بود؛ ساموئل جانسون، یکی از بزرگترین نثرنویسان انگلیسی، قبل از چهل‌سالگی هیچ چیز مهمی ننوشته بود. این مثال‌ها در دنیای کسب‌و‌کار چندین برابر است. ریچ کالگارد، نویسندۀ کتاب موفقیت دیرهنگام می‌گوید: گاهی برای رسیدن به خلاقیت باید راهی طولانی طی کنید. 

آرتور بروکس می‌گوید در طول تاریخ سه نوع موفقیت وجود دارد:

1⃣ ژانر «کودکان نابغه» که از سنین پایین به موفقیت‌های بزرگ می‌رسند، کسانی مثل پیکاسو یا فیتزجرالد.

2⃣ نوع دوم، ژانر «اهداف دوگانه» است. کسانی که در زمینه‌ای متخصص می‌شوند، اما ناگهان همه‌چیز را رها می‌کنند و مسیر کاملاً متفاوتی را می‌آزمایند. کسی مثل آلبرت شوایتزر از این دست است. او که فیلسوف و موسیقی‌دان و پزشک بزرگی بود، ناگهان تصمیم گرفت زندگی‌اش در اروپا را رها کند و بقیۀ عمرش را صرفِ مداوای مردم در فقیرترین مناطق آفریقا کند.

3⃣ دستۀ سوم «استادان» هستند.

دیوید گالنسن، استاد اقتصاد دانشگاه شیکاگو، در کتاب خود با عنوان استادان پیر و نوابغ جوان می‌نویسد: استادان کسانی هستند مثل چارلز داروین، یا آلفرد هیچکاک که در ایام جوانی چندان موفق نیستند، اما خصوصیتی غریب دارند: هر چیزی را می‌آزمایند و می‌آموزند، سپس چیزی دیگر را مورد آزمایش قرار می‌دهند و نکات بیشتری می‌آموزند. آنها تمرکز اصلی‌شان بر خودِ روند یادگیری است.

بسیاری از کسانی که دیر به موفقیت می‌رسند در میان‌سالی از زمین بلند می‌شوند و کم‌کم لذت کار متمرکز را می‌چشند. ولی چون گرفتار بندها و پیوندهای کسانی که زود به موفقیت می‌رسند نیستند، می‌توانند نظرشان را تغییر دهند و دست به آزمایش مدل‌های خودشان بزنند. آن‌ها فرزانه‌های جستجوگری هستند که تا پایان عمر آرام نمی‌نشینند.
منبع: MIT Management Sloan School

مطالب تصادفی

آیا احساس می‌کنید هیچ‌وقت وقت کافی ندارید؟

آیا احساس می‌کنید هیچ‌وقت وقت کافی ندارید؟

آیا تحت فشار هستید؟ زمان کافی برای انجام همه کارها ندارید؟ وقتی چیزی کم داریم، طبیعی است فکر کنیم راه‌حل، ...

۶ مرحله آسان برای ایجاد یک برنامه وفاداری مشتری

۶ مرحله آسان برای ایجاد یک برنامه وفاداری مشتری

مقدمه یک برنامه خوب وفاداری مشتری می تواند با بهبود بازده بودجه بازاریابی و فروش، سود قابل توجهی در درآمدهای ...

تفکر انتقادی در دنیای پیچیده

تفکر انتقادی در دنیای پیچیده

در دنیای امروز، پیچیدگی‌ها و تغییرات سریع موجب شده‌اند که داشتن توانایی تفکر انتقادی به یکی از مهارت‌های ضروری برای ...

رهبر قرن بیست‌ویکم بودن یعنی چه؟

رهبر قرن بیست‌ویکم بودن یعنی چه؟

  آدم‌ها اغلب ایده‌های متفاوتی درباره اینکه یک رهبر خوب کیست دارند. تعریف من از رهبر این است: کسی که دیگران ...

ما در اسرع وقت پاسخگوی شما خواهیم بود!
ساعات 9 الی 20