Loading...
  1. خانه
  2. مطالب و اطلاعیه ها
  3. آموزش
  4. اشتیاق شما برای بی‌نقص بودن ممکن است بزرگ‌ترین مانع‌ باشد

  تاریخ انتشار : ۰۹:۰۲ ۱۴۰۴/۰۴/۱۶

  دسته : آموزش

اشتیاق شما برای بی‌نقص بودن ممکن است بزرگ‌ترین مانع‌ باشد


در شاهکار قرن نوزدهمی خود، «سنگ‌های ونیز»، جان راسکین منتقد معروف، علیه چیزی اعتراض کرد که آن را «تقاضای ناسالم برای کمال» می‌نامید. هدف او ستایش کار بی‌دقت نبود؛ بلکه منظورش نکته‌ای بزرگ‌تر درباره زندگی، کار و هنر بود: تلاش برای حذف کامل نقص‌ها، بیانگری را نابود، تلاش را متوقف و سرزندگی را فلج می‌کند. از نگاه راسکین، سطحِ بی‌عیب و صیقلیِ تولیدات انبوه، نشانه کار بی‌جان و بی‌فکر بود. او استدلال می‌کرد زیبایی حقیقی در همان لبه‌های ناصاف، نشانه‌های تلاش و خلاقیت انسانیِ ناقص است.

این میلِ ناسالم به کمال بعد از دوران ویکتوریا از بین نرفت؛ بلکه امروزه به نوعی وسواس روان‌شناختی بدل شده است. این میل، یکی از مهم‌ترین منابع ناکارآمدی‌های شغلی مدرن است؛ تله‌ای که از سر نیت خوب، خودمان برای خودمان می‌گذاریم. (در یک یادداشت قبلی، اشاره کردم که برخی سبک‌های شخصیتی ممکن است همان مشکلاتی را ایجاد کنند که سعی داریم از آن‌ها پرهیز کنیم.)

تله‌ی فضیلت

کمال‌گرایی بخشی از گروهی از سبک‌های شخصیتی است که ریشه در اضطراب عمیق نسبت به اشتباه کردن دارد. هم‌راستا با افراد حساس و فداکار، کمال‌گراها همواره درگیر انجام «کار درست» و حتی مهم‌تر، دیده شدن در حال انجام کار درست هستند. آن‌ها به‌شدت نگران عملکرد، تاثیرگذاری و پایبندی به کدهای اخلاقی درون ذهنی خود هستند.

اما این وسواس برای خوب بودن، می‌تواند به خودتخریبی بیانجامد. وقتی متقاعد می‌شوید که فقط یک راه درست وجود دارد، ممکن است همکارانی را که مسیر دیگری می‌روند، شرمسار کنید. وقتی صرفاً به دنبال یافتن اشتباه هستید، این نیاز شدید به تصحیح همه چیز نه تنها خودتان را پرت می‌کند، بلکه انرژی تیم‌تان را هم با تمرکز دائم بر ایرادها تحلیل می‌بَرد. وقتی هویت‌تان با نتیجه کارتان گره می‌خورد، حتی کوچک‌ترین اشتباه، می‌تواند به عنوان یک شکست شخصی عمیق تلقی شود.

بهره‌وری لبه‌های تیز و قوی دارد

در شرایط مناسب، همراه با خودآگاهی، حمایت اجتماعی و مرزهای مشخص، کمال‌گرایی یک ویژگی توانمند است. انگیزه، پشتکار و دقت بالای کمال‌گراها همان چیزی‌ست که بسیاری از سازمان‌ها به دنبالش هستند. یک کمال‌گرا با راهبردهای مقابله‌ای سالم و مسئولیت‌های شفاف، می‌تواند بسیار اثربخش باشد.

استانداردهای بالای آن‌ها، اگر درست به‌کار گرفته شود، حیاتی است. ما می‌خواهیم کمال‌گراها موتورها را تعمیر کنند، بر امنیت زیستی نظارت داشته باشند و کنترل کیفیت انجام دهند. در مشاغلی که «خوب کافی است» می‌تواند مرگبار باشد، دقت و اصول محکم کمال‌گرایان، ضامن ایمنی همگان است.

اما در اغلب فعالیت‌ها، کار مناسب و کامل بهتر از چیزی‌ست که هیچ‌گاه تکمیل نمی‌شود. سازمان‌ها پر از پروژه‌های بااستعدادی هستند که به واسطه گسترش بیش از حد و زمان‌بندی نامعلوم، هیچ‌وقت به نتیجه نمی‌رسند.

کمال می‌تواند به ناکارآمدی بدل شود

مثل هر ویژگی مثبت دیگر، کمال‌گرایی یک سوی تاریک هم دارد. تحت فشار و در غیاب ساختار کافی، ویژگی‌های مثبتِ آن می‌توانند به معضل بدل شوند:

تفکر: ذهنِ کمال‌گرا خودبه‌خود به تفکر صفر و یکی میل می‌کند؛ یا پروژه‌ها بی‌عیب‌اند یا کاملاً شکست‌خورده. این ناتوانی در تحمل ابهام، مانع بزرگی بر سر راه ارائه نتایج خوب است؛ چون بیشتر کارها در دنیای واقعی خاکستری‌اند، نه سیاه و سفید. تمرکز کمال‌گرا می‌تواند به جای جوهر کار، صرف نمای بیرونی و بی‌نقص بودن شود و او را وا دارد به جای نتیجه، به فرآیند بچسبد و اختیار را از تیم بگیرد.

هیجان: پیشران اصلی کمال‌گرایی، اضطراب است؛ حس هویت آن‌چنان به موفقیت شغلی گره می‌خورد که عقب‌ماندگی، به معنای شکستی شخصی تلقی می‌شود. مشکلات کاری را درونی می‌کند و دیگر بین کار و زندگی، مرزی نمی‌بیند که همین خستگی و فرسودگی شدید را به دنبال دارد؛ همچنین، ناراحتی از رعایت نشدن تمام مقررات و هنجارهای آشکار یا پنهان از سوی اطرافیان، قابل پنهان کردن نیست.

رفتار: این حالت، رفتارهای قابل پیش‌بینی‌ای به همراه دارد. ترس از نقص، موجب امروز و فردا کردن و عقب‌انداختن کارها می‌شود؛ اگر نمی‌شود بی‌نقص انجامش داد، پس بهتر است اصلاً انجام نشود. در تیم‌ها، کمال‌گراها با کسانی که رویکرد راحت‌تر دارند نمی‌توانند ارتباط خوبی بگیرند و انعطاف و بداهه‌پردازی را بی‌دقتی می‌دانند. نکته‌ای مهم: کمال‌گرایان معمولاً بین رفتار یک نفر و شخصیت او تمایزی قائل نیستند؛ کار ناقص را غالباً نشانه نقص شخصیت یا توانایی فرد می‌دانند.

کمال‌گرای آنلاین

در محیط‌های دورکار یا دیجیتالی، این تمایلات می‌تواند حتی تشدید شود. اینجا، تمرکز بر فرآیند پوچ می‌شود و جای محتوای واقعی را می‌گیرد. کمال‌گراها ممکن است همان‌هایی باشند که بارها و بارها بر بازنگری یک سند پافشاری می‌کنند یا فرآیندهایی پیچیده می‌سازند که حجم کار را بیش از حد بالا می‌برد. آن‌ها ممکن است وقت زیادی صرف طراحی ردیاب‌ها، ثبت تاریخچه اصلاحات و مستندسازی فرآیندها کنند، به طوری که انجام کار اصلی، پیش‌پاافتاده‌تر از کنترل کردنش شود.

این الگو، فراتر از محیط کار هم تکرار می‌شود. در فضای آنلاین، سوی تاریک کمال‌گرایی را می‌توان در اجرای وسواسی قوانین در برخی انجمن‌ها دید که کوچک‌ترین تخلفی، معادل جنایتی بزرگ تلقی می‌شود. جالب‌تر اینکه پژوهشگران دریافته‌اند ساختار خشک و سفت‌وسخت فرقه‌ها و گروه‌های حاشیه‌ای، برای این گروه جذابیت خاصی دارد. کمال‌گراها اغلب برای ایده‌های ضدجریان این گروه‌ها جذب نمی‌شوند؛ بلکه جذب نظم و قوانین‌شان می‌شوند. این ساختارهای پیچیده، برایشان آرامشی عجیب می‌آورند، چون ذهنیت‌شان را از هرج‌ومرج درونی دور می‌کند. وسواس حل جزئیات یک تئوری توطئه نیز می‌تواند همان عطشِ ذهن کمال‌گرا برای نظم کامل (ولو غیرواقعی) را رفع کند.

همسویی نیت‌ها و نتایج

کمال‌گرایی ذاتی نه بد است نه خوب. ارزش فردی، بین‌فردی و سازمانی آن بستگی کامل دارد به اینکه چطور و برای چه منظوری به کار گرفته شود. سؤال اصلی این نیست که نیت شما چیست (کمال‌گراها تقریباً همیشه می‌خواهند کار عالی انجام دهند و این کار دیده شود)، بلکه این است که:

آیا توجه شما به جزئیات واقعاً کیفیت را تضمین می‌کند، یا باعث ایجاد گره و انرژی منفی در تیم شده؟ آیا میل‌تان به عالی بودن به مشوق تبدیل شده، یا به انتقاد بی‌امان؟ آیا استانداردهای بالا به پایه موفقیت بدل شده‌اند، یا آن‌قدر سفت و سخت‌اند که موفقیت را برای همه ناممکن می‌کنند؟

چالش اینجاست که کمال‌گرایی اغلب تقدیس می‌شود. بر خلاف برخی ویژگی‌های منفی دیگر، آن روی تاریک کمال‌گرایی در محیط‌های کاری پرفشار معمولاً نادیده گرفته می‌شود.

بسیاری از افراد، در خود یا دیگران کمال‌گرایی را تشویق می‌کنند بی‌آن‌که متوجه انگیزه اضطراب نهفته پشت آن باشند. کلید استفاده مثبت از انرژی کمال‌گرایی در حفظ میل به پیشرفت، بدون اجازه دادن به ترس از شکست و قضاوت شدید اخلاقی (نسبت به خود و دیگران) است؛ به خصوص، در مواجهه با خطاها و لغزش‌های معمول و انسانی. چالش کمال‌گراها این است که نگذارند هویت‌شان تماماً با آخرین اشتباه‌شان تعریف شود.

همه انسان‌ها اشتباه می‌کنند و بی‌نقص نمایی سطحی می‌تواند ضعف‌های اساسی‌تری را پنهان کند. پذیرفتن این واقعیت، در خود و دیگران، تنها راه است تا جایی برای شور و زندگی، بیان‌گری و انسانیت باقی بماند؛ همان چیزی که راسکین از آن به عنوان نشانه‌ی کار خوب واقعی یاد می‌کرد.

✍️ یان مک رائه
🌐 https://www.psychologytoday.com/

برچسب ها :
هدفگذاری

مطالب تصادفی

سبک ارتباطی شما چیست؟

سبک ارتباطی شما چیست؟

سبک ارتباطی شما چیست؟ درک سبک‌های ارتباطی، کلیدی برای مشارکت در مکالمات موثرتر است. نویسنده: گرگ گلاسکو به عنوان انسان، ...

رهبری هدفمند

رهبری هدفمند

رهبری هدفمند: تعریف چشم انداز رهبری شما هر رهبر بزرگ با یک چشم انداز شروع می‌کند - یک حس واضح ...

تفکر خارج از چارچوب برای رشد شخصی و حرفه‌ای  

تفکر خارج از چارچوب برای رشد شخصی و حرفه‌ای  

تفکر خارج از چارچوب: آزادسازی خلاقیت برای رشد شخصی و حرفه‌ای   در دنیای امروز که به سرعت در حال تغییر است، ...

راهبردهایی برای رهبری در زمان‌های تغییر و عدم اطمینان

راهبردهایی برای رهبری در زمان‌های تغییر و عدم اطمینان

در دنیای پر سرعت و همیشه در حال تحول امروز، تغییر نه تنها اجتناب ناپذیر، بلکه یک عنصر ثابت است. ...

ما در اسرع وقت پاسخگوی شما خواهیم بود!
ساعات 9 الی 20