Loading...
  1. خانه
  2. مطالب و اطلاعیه ها
  3. آموزش
  4. استفاده از داستان ها برای دمیدن روح در هر گفتار

  تاریخ انتشار : ۱۱:۰۹ ۱۴۰۱/۰۹/۱۰

  دسته : آموزش

استفاده از داستان ها برای دمیدن روح در هر گفتار


15 نکته داستان نویسی برای در هم آمیختن روایت‌های شخصی با جهان پیرامون. داستان سرایی به رهبران و ارائه دهندگان کمک می‌کند تا به شنوندگان خود انگیزه بدهند، به آنها الهام ببخشند و آنها را تحت تأثیر قرار دهند. داستان‌ها همچنین سخنرانان را در ذهن شنوندگان جاودانه می‌کنند.

در اینجا 15 تکنیک داستان سرایی وجود دارد که  به شما کمک می‌کنند تا به سخنرانی‌های خود روح ببخشید و مخاطبان خود را به هیجان بیاورید.

1 از یک "عبارت اساسی" استفاده کنید.

برای هر داستان، یک عبارت اساسی ایجاد کنید که مخاطبتان به راحتی آن را به خاطر بسپارد و تکرار کند. گفتن آن باید ساده باشد، مخاطب محور باشد و ترجیحاً کمتر از 10 کلمه باشد. برای مثال، یکی از عبارات اساسی من این است: «آماده نشو، آماده باش». این عبارت همواره در ذهن مخاطب من می‌ماند.

2 هر داستان را از اول شروع نکنید.

می توانید از وسط یا حتی انتهای آن شروع کنید. برای مثال، می‌توانم این‌طور شروع کنم: «آنجا بودم! با جایزه مقام اول سخنرانی عمومی و ب روی صحنه!. سورئال بود! با این حال، این طور شروع نشد. در واقع، چهار سال قبل از آن…” شما می توانید از پایان داستان شروع کنید و به مخاطب بگویید که چطور به آن نقطه رسیدید. این روش را با هر یک از داستان‌های خود استفاده کنید.

3 سریعتر به اصل داستان خود برسید.

برای بسیاری از داستان‌ها مقدمه‌های بسیار زیادی وجود دارد (چیزی که من «پیش سخن» می‌نامم.) به داستان بپردازید و سپس به سرعت وارد نقطه‌ی عطف داستان شوید و مخاطب خود را جذب کنید.

4 مرشد داستان خود نباشید.

مرشد کسی است که به شما توصیه هایی می کند که به شما کمک می کند بر تعارض خود غلبه کنید و زندگی شما را به سمت بهتر شدن سوق می‌دهد.

من داستانی را به اشتراک می‌گذارم که چگونه می‌خواستم شرکتی را که در آن کار می‌کردم ترک کنم تا به رویای خود که تبدیل شدن به یک سخنران حرفه‌ای بود، جامه‌ی عمل بپوشانم. معاون رئیس مدام پیشنهاد می کرد که حقوقم را بالا ببرند تا بمانم. وقتی از همسرم پرسیدم که باید چه کار کنم، او گفت: «برایم مهم نیست چقدر سعی می‌کنند به تو غرامت بدهند. رویای تو فروشی نیست.» در یک سال بیش از 160 بار رفتم و صحبت کردم. همسر من مرشد آن داستان است. داشتن یک مرشد به شما کمک می‌کند شبیه مخاطبان خود باشید، نه خاص.

5 مکث کنید و نگاه کنید.

متوجه باشید که نگاهی که قبل، حین و بعد از گفتن هر خط به مخاطبان دارید ، روایت کننده‌ی واقعی داستان است. داستان در فضاهای بین خطوط جاری می‌شود. در بیان خط بعدی خود عجله نکنید. بسیاری از خنده‌های من از نگاه‌های من سرچشمه می‌گیرد تا خطوطی که بیان کرده‌ام. بنابراین، ساختار گفتار شما باید فضای کافی را در اختیار شما بگذارد تا وقت خود را با تمانینه صرف کنید. به یاد داشته باشید، نمی توانید هم عجله کنید و هم تاثیر‌گذار باشید.

6 فقط یک تعارض ایجاد نکنید، آن را تشدید کنید.

به آن مانند تایتانیک فکر کنید. برخورد با کوه یخ باعث ایجاد یک تعارض شد. اما پس از آن چه اتفاقی افتاد؟ آب روی تایتانیک شروع به بالا آمدن کرد. این تشدید تعارض منجر به نیاز مبرم به یک راه حل شد. شما باید نشان دهید که چگونه تعارض شما تشدید می شود. به عنوان مثال، من داستانی را به اشتراک می‌گذارم که قصد داشتم کتابی در مورد هنر سخنرانی عمومی بنویسم. دوستانم گفتند که این کار موفقیت آمیز نخواهد بود زیرا پیدا کردن ناشر بسیار سخت است. هر چه بیشتر به من نظرات منفی می‌دادند، تعارض بیشتر می‌شد. سرانجام، دوستم استیو تماس گرفت و گفت: "کریگ، اگر آن کتاب را بنویسی، من اولین کسی خواهم بود که آن را خریداری می‌کنم." بعد از یک نفس راحت، گفتم: "استیو، قیمت آن 15 دلار و 95 سنت خواهد بود."

7 مخاطبان خود را به صحنه خود دعوت کنید.

به عنوان مثال، من می گویم: "تصور کنید که در  حالیکه من در حال عبور از یک اتو مارکت هستم بر روی صندلی مسافر من نشسته‌اید." مخاطبان من اکنون در صندلی مسافر من هستند و می توانند داستان را با من دوباره زندگی کنند.

8 برای ایجاد ارتباط با مخاطبان خود داستان خود را متراکم کنید.

وقتی صحنه ای را با شخصیت هایی که دیالوگ دارند ارائه می‌دهید، همه چیز را به مخاطبان نگویید، فقط نکته‌ی اصلی را بگویید. سعی کنید بیشتر از چند بار بین شخصیت ها رفت و آمد نکنید، زیرا مخاطب شما خسته می شود. در عوض، جملات مهم را در آن چند خط گفتگو قرار دهید.

9 از داستان خود بیرون بیایید و با مخاطبان خود صحبت کنید.

به یاد داشته باشید، شما در حال انجام یک نمایش صحنه ای نیستید بلکه در حال گفتگو با مخاطبان خود هستید. وقتی وارد یک داستان می شوید، لازم نیست آن مکالمه را از دست بدهید. مثلاً ممکن است بگویم:

شما باید 15 سال پیش با من و همسرم می بودید که دختر شش ماهه خود، توری را نزد دکتر بردیم. اگر بچه دارید دستتان را بالا ببرید. عالی است، پس می دانید که دکتر قرار است طول او را اندازه گیری کند و ...؟ آنها فریاد می زنند، وزن او!

در ضمن، اغلب می‌شنوم که کسی پاسخ می‌دهد: "قد او!" در آن لحظه می‌گویم: «آیا می‌دانی که وقتی او را به حالت عمودی می‌چرخانی، طولش به قد تبدیل می‌شود، درست است؟»

با وجود اینکه داستانم را از قبل شروع کرده بودم، باز هم به تماشاگران نگاه کردم و از آنها در مورد بچه هایشان پرسیدم. من به این می‌گویم «اعلام حضور متمرکز بر مخاطب». این مساله مخاطب راگوش به زنگ نگه می‌دارد، زیرا به جای اینکه تماشاگر منفعل باشند، تبدیل به شرکت کننده فعال می‌شوند.

10 مخاطب خود را از همان ابتدا کنجکاو کنید.

چه سؤالاتی را می توانید در ذهن آنها بکارید که در طول داستان می خواهند به آنها پاسخ داده شود؟ من یک داستان را با این جمله شروع می‌کنم: «بهترین اصل رهبری که تا به حال یاد گرفتم از رئیس‌جمهور ایالات متحده در اوایل دهه 1990 بود، زمانی که به همراه او سوار یک ماشین گلف شدم ». مخاطبان من احتمالاً یکی از سؤالات زیر را دارند:

کدام رئیس جمهور؟

چطور شد که با او سوار یک ماشین گلف شدید؟

درسی که او داد چیست؟

به دلیل کنجکاوی، مخاطبان من بی صبرانه منظر هستند تا با من به سفر بیایند. قبل از اینکه داستان را به آنها بگویید آنها را تحریک کنید.

11 پیام خود را تکرار نکنید.

وقتی داستان شما تمام شد و عبارت اساسی خود را بیان کردید (آن عبارت کوتاهی که به راحتی قابل به خاطر سپردن و تکرار است)، به صحبت کردن در مورد آن ادامه ندهید. داستان در واقع نکته‌ی اصلی را بیان می‌کند و عبارت اساسی آن نکته را به یاد ماندنی می‌کند. اگر به صحبت کردن ادامه دهید و سعی کنید نکته‌ی داستان را به هر نحو به مخاطب بفهمانید، مخاطبان شما بی‌صبرانه در انتظار  به پایان رسیدن سخنرانی شما خواهند بود.

12 شخصیت سازی کنید.

هنگام ارائه صحبت‌های شخصیت‌های خود، از وضعیت و موقعیت آن‌ها را به خود بگیرید و حتی از تغییر جزئی در صدای خود استفاده کنید تا آن شخصیت زنده شود و با سایر شخصیت ها متفاوت باشد. ممکن است شخصیتی داشته باشید که خشن است، حالت بدنی بسیار محکم داشته باشد و هنگام صحبت دستانش را روی هم بگذارد و اخم کند. تبدیل به آن شخصیت شوید.

13 تغییر احساسی در شخصیت خود را نشان دهید.

پس از اینکه بر تعارض خود غلبه کردید یا بر آن برتری یافتید، مطمئن شوید که مخاطبان شما این تحول را تشخیص می دهند. اگر تغییری وجود نداشته باشد، داستانی وجود ندارد.

14 در هنگام ارائه، در کارهایی که انجام می‌دهید ظریف رفتار کنید.

به عنوان مثال، هنگام ارائه صحبت‌های یک کودک نیازی به صحبت کردن با صدای کودک ندارید. در عوض، با صدای خود صحبت کنید (شاید کمی بلندتر) اما آن را با بیان کودک بگویید. همچنین می توانید به سمت بالا نگاه کنید تا نشان دهید که کودک در حال صحبت با یک بزرگسال است.

15 به جز چند استثنا، داستان های خود را کوتاه نگه دارید.

هر چه بیشتر روی یک داستان کار کنید، باید کوتاهتر شود. این کار نظیر اضافه کردن از طریق کم کردن است. داستان شما نه با آنچه که به آن اضافه می‌کنید، بلکه با چیزی که از آن حذف می‌کنید بهتر می‌شود. شخصا سعی می‌کنم داستانم کمتر از چهار دقیقه باشد تا بتوانم مخاطبانم را تحریک کنم تا چیز بیشتری از من طلب کنند.

استفاده از این 15 نکته داستان سرایی به شما کمک می‌کند بر مخاطبان خود تاثیر بگذارید و تبدیل به سخنرانانی شوید که دیگران برای دیدن آنها ثبت نام می‌کنند و صف می‌کشند.

برچسب ها :
گفتار

مطالب تصادفی

10 راه برای تبدیل شدن به یک گفتارنویس بهتر

10 راه برای تبدیل شدن به یک گفتارنویس بهتر

چگونه از کلمات خود نهایت استفاده را ببرید و به اصل مطلب برسید. نویسنده: الیزابت دانزیگر  آیا تاکنون گزارشی را ...

روش گفتگو با کودک افسرده

روش گفتگو با کودک افسرده

 تهیه شده توسط بخش تحقیق و توسعه پارس‌مسترز ایران گفتگو با کودکان افسرده نیازمند حساسیت و توجه به احساسات آنهاست. در ...

رهبری هدفمند

رهبری هدفمند

رهبری هدفمند: تعریف چشم انداز رهبری شما هر رهبر بزرگ با یک چشم انداز شروع می‌کند - یک حس واضح ...

۶ مرحله آسان برای ایجاد یک برنامه وفاداری مشتری

۶ مرحله آسان برای ایجاد یک برنامه وفاداری مشتری

مقدمه یک برنامه خوب وفاداری مشتری می تواند با بهبود بازده بودجه بازاریابی و فروش، سود قابل توجهی در درآمدهای ...