تاریخ انتشار : ۰۹:۲۸ ۱۴۰۳/۰۹/۰۸
دسته : آموزش
اعضا روشهای منحصر به فردی را که برای یافتن ایدههای سخنرانی به آنها برخوردهاند، به اشتراک میگذارند.
نوشته مکنزی الدرد: سردبیر مجلهی توستمسترز
پیدا کردن موضوع برای سخنرانی آیندهی شما میتواند کاری دشوار باشد. ممکن است ایدههایتان تمام شده باشد یا بخواهید دربارهی چیزی جدید صحبت کنید. با وجود این چالش، موضوعات سخنرانی را میتوان در همه جا پیدا کرد و برخی از بهترین ایدهها از غیرمعمولترین مکانها میآیند. در ادامه، اعضای توستمسترز روشهای خلاقانهای را که برای یافتن موضوعات سخنرانی با آنها روبرو شدهاند، به اشتراک میگذارند.
مشکلات پستی
یک سخنرانی غیرمنتظره از چیزی که اکثر مردم آن را زباله میدانند، به وجود آمد.
ایدهی منحصر به فرد سخنرانی من زمانی پیدا شد که از تمام نامههای تبلیغاتی مربوط به سالمندان که دریافت کرده بودم، شکایت کردم. سپس به ذهنم رسید که من «مشکلات پستی» دارم. تبلیغاتی از یک آرامگاه، درخواستی برای شرکت در مطالعه بیماری آلزایمر و موارد دیگر وجود داشت. نظرات طنزآمیز از ذهنم جاری شد و به سخنرانیای تبدیل شد که بیش از ۲۰ باشگاه را در سفرهایم سرگرم کرده است.
نتیجه این است که من بهترین سخنرانیام را در موادی یافتم که معمولاً به عنوان زباله دور انداخته میشوند.
ارنست رینور، توستمسترز برجسته، تولسا، اوکلاهما
عشق به همبرگر
منحصر به فردترین روشی که به یک ایدهی سخنرانی برخوردم، زمانی بود که داشتم انتخاب میکردم کدام همبرگر را من و پسرم میخواهیم در طول جشن «عشق به همبرگر» امتحان کنیم. عشق به همبرگر PEI یک جشن یک ماههی گوشت از طریق خلق غذاهای منحصر به فرد در جزیره پرنس ادوارد در کانادا است. با این حال، انتخاب تاریخ برای خوردن همبرگر با پسرم با توجه به برنامههایمان چالش برانگیز بود. به زودی متوجه شدم که هنگام انتخاب تاریخ و زمان، کدام همبرگر را هر دو میخواهیم امتحان کنیم، اینکه آیا هر کدام یک همبرگر بخوریم یا یکی را تقسیم کنیم، و اینکه چه کسی پرداخت کند، از مهارتهای مذاکرهام استفاده میکنم. این یکی از محبوبترین سخنرانیهای من تا به امروز بود!
آن دوست، توستمسترز برجسته، شارلوتتاون، جزیره پرنس ادوارد، کانادا
سوپ مرغ زندگی
همه چیز با یک کاسه سوپ مرغ شروع شد. خواهرم به دلیل محدودیتهای کووید از خانه کار میکرد. یک روز، به نظر میرسید که او در آستانهی خستگی است و برای مدت طولانی بدون وقفه کار میکند. استراحتهای مکرر و هرگز نادیده نگرفتن وعدههای غذایی، بخش مهمی از استراتژی کاری من بود. از او خواستم پنج دقیقه استراحت کند و از سوپ داغی که آماده کرده بودم لذت ببرد. با این حال، چند ساعت بعد، سوپ روی میز، سرد و دست نخورده بود.
چند سال بعد، خواهرم تماس گرفت و به من توصیه کرد از تکنیک پومودورو استفاده کنم که شامل پنج دقیقه استراحت پس از ۲۵ دقیقه کار است. این همان چیزی بود که سالها پیش به او پیشنهاد داده بودم. بنابراین، سوپ مرغ تبدیل به موضوعی برای سخنرانی من شد که نه تنها ایدهی استفاده از روش پومودورو را معرفی میکرد، بلکه پیشنهاد میداد که توصیهها تنها زمانی شنیده میشوند که قلب شنونده آمادهی پذیرش آن باشد.
سومام جوزف، کرالا، هند
یافتن الهام برای سخنرانی در عرشهی پرواز
ایدههای سخنرانی هر روز و همه جا ما را احاطه کردهاند! خانوادهی من فرصتی داشتند تا یک پرواز مستقیم از میلواکی، ویسکانسین به آنکوراج، آلاسکا با یک جت نظامی KC-135 داشته باشند. دو پسر در تصویر، ممفیس دنالی و مدوکس کودیاک، خاطرهانگیزترین سفر عمرشان را تجربه کردند. هر کدام فرصت داشتند تا در حین پرواز به کاوش بپردازند و از خدمه سؤال بپرسند. آنها همچنین دعوت شدند تا در مرحلهی نهایی نزدیک شدن جت به باند فرودگاه، با خلبان در کابین خلبان بنشینند. سپس ما به یک سفر تفریحی ۱۰ روزه در سراسر آلاسکا در ماه جولای رفتیم. عکسهای آلاسکا نمیتوانند مناظر بکر، باشکوه و زیبای آنجا را توضیح دهند، اما من توانستم از این سفر به عنوان انگیزهای برای سخنرانیام استفاده کنم.
شیلا اولریش، هارتینگتون، نبراسکا
درسهایی از زیرشیروانی
در طول تعطیلاتی در خانهی والدینم، پسرم که دربارهی دوران کودکی من کنجکاو بود، اصرار داشت عکسهای قدیمیام را ببیند. همانطور که صفحات آلبومهای خاک گرفته از زیرشیروانی والدینم را ورق میزدم، کارنامههای مدرسهام را با نمرات تاریخ پیدا کردم. دیدن آن فوراً مرا به یاد حادثهی خاصی در دوران نوجوانی انداخت.
من ۱۴ ساله و پر از اعتماد به نفس بیجا بودم، با سری پر از اسامی نبردها و تاریخها وارد امتحان تاریخ شدم. آماده بودم تا در آن عالی عمل کنم تا اینکه دوستم را دیدم که در حال گریه و وحشتزده بود. من تقلبهایی با تاریخها و اطلاعات مهمی که مطالعه کرده بودم درست کردم و به او دادم، چون ظاهراً تقلب روش من برای نشان دادن همدلی بود. روزی که کارنامهها را دادند، اعتماد به نفسم فرو ریخت. معلمم گفت: «تاریخ ممکن است تکرار شود، اما بیایید این عملکرد را در سالن امتحان تکرار نکنیم.» هنوز میتوانم در حالی که سعی میکردم زیر میزم ناپدید شوم صدای خندهی همکلاسیهایم را بشنوم.
وقتی این داستان را با پسرم به اشتراک گذاشتم، متوجه شدم که این فقط داستان یک دختر مدرسهای نبود. این درسی در مورد همدلی، دوستی، تابآوری و سلامت روانی بود. و درست مثل آن، من ایده و پیام کاملی برای سخنرانی بعدیام داشتم.
آپارنا راجان، توستمسترز برجسته، دبی، امارات متحده عربی
رسیدن به قله
در ۲۳ دسامبر ۲۰۲۳، یک پیادهروی چالش برانگیز ۷۲ کیلومتری (تقریباً ۴۵ مایل) هیمالیا را به پایان رساندم، دستاوردی که فقط یک سال پیش برایم غیرقابل تصور به نظر میرسید. در ژانویهی آن سال، به دلیل استقامت ضعیف، برای رسیدن به قلهی کوه کدارکانتا تلاش کرده بودم. با این حال، اجازه ندادم آن شکست، سرنوشت مرا تعریف کند. سفری یک ساله از تمرینات قدرتی و هوازی در باشگاه را آغاز کردم و بر افزایش استقامت و تابآوریام تمرکز کردم.
سریع به جلو برویم تا دسامبر، من اولین زنی شدم که به قلهی مسیر پیادهروی ساندکفو فالوت رسید. سفرم را با همکاران توستمسترز در باشگاه توستمسترز تکنوپارک به اشتراک گذاشتم و سخنرانی انگیزشی را ارائه دادم که بسیاری را برای شروع ماجراجوییهای تمرینی و پیادهروی خودشان الهام بخشید.
راجسواری سریدوی، تیروواناتاپورام، کرالا، هند
تأملی بر سفر مویم
شگفتانگیز است که چگونه بهترین ایدهها از مکانهای غیرمنتظره میآیند. من دو فرزند دارم و اغلب به پسر بزرگترم، آرتاو، یادآوری میکنم که من همچنین دوست او هستم. یک روز وقتی داشتم موهایم را شانه میکردم، آرتاو گفت: «اگر تو دوست من هستی، لطفاً موهایت را مثل دوستانم درست کن. یا آن را کوتاه کن یا دو گیس با روبان روی آنها ببند.» با شنیدن این حرف، به سفرم از دوران کودکی فکر کردم - چگونه مدرسه ما ما را مجبور میکرد دو گیس با روبان شانه کنیم، چگونه شغل بانکداریام موهای نیمه بسته و صاف میخواست، و حالا برنامهی شلوغم که نیاز به یک گرهی سریع بالایی مو دارد. با این حال، سبکی که بیشتر از همه دوست دارم، رها کردن موهایم است. همیشه رها کردن موهایم به من احساس آرامش و آزادی میداد. این سبکهای مو تمام سفر زندگیام را منعکس میکنند. بنابراین، فکر کردم چرا سخنرانی معرفی خودم را بر روی مدلهای موی خودم متمرکز نکنم؟
اسمریتی شرستا، باشگاه تُوستمسترز بوتوال، روپاندهی، نپال