تاریخ انتشار : ۰۹:۵۵ ۱۴۰۳/۰۷/۰۷
دسته : آموزش
نویسنده: برد هامل
منبع: https://www.icevonline.com
مهارتهای قرن بیستویکم شامل ۱۲ توانایی است که همهی ما برای موفقیت در حرفههای خود در عصر اطلاعات به آنها نیاز داریم.
این دوازده مهارت عبارتاند از:
این مهارتها به ما کمک میکنند تا با سرعت رو به رشد بازارهای مدرن امروزی همگام شویم. هر یک از این مهارتها به شکل منحصربهفردی به ما کمک میکنند، اما همهی آنها یک ویژگی مشترک دارند: این مهارتها برای عصر اینترنت ضروری هستند.
در ادامه، درباره مهارتهای قرن بیستویکم، نحوهی کمک به ما و اهمیت آنها بیشتر توضیح داده میشود.
برای شروع، به سه دستهبندی درون مهارتهای قرن بیستویکم میپردازیم.
سه دستهبندی مهارتهای قرن بیستویکم
هر یک از مهارتهای قرن بیستویکم در یکی از سه دسته زیر جای میگیرند:
مهارتهای یادگیری:(4C) به ما دربارهی فرآیندهای ذهنی لازم برای تطبیق و بهبود در محیط کار مدرن میآموزد.
مهارتهای سواد (IMT): این مهارتها بر چگونگی تشخیص حقایق، منابع نشر و فناوریهای پشت آنها توسط ما تمرکز دارد. تأکید زیادی بر تشخیص منابع قابل اعتماد و اطلاعات دقیق برای جدا کردن آنها از اطلاعات نادرست موجود در اینترنت وجود دارد.
مهارتهای زندگی (FLIPS): به عناصر ناملموس زندگی روزمرهی ما میپردازد. این ناملموسها هم بر خصوصیات شخصی و هم حرفهای تمرکز دارند.
این سه دسته، تمام دوازده مهارت قرن بیستویکم را که به موفقیت شغلی آیندهی ما کمک میکنند، در بر میگیرند.
این مهارتها فهرست جامعی از آمادگیهای شغلی و مهارتهای استخدام نیستند، اما آنها با مهارتهای آمادگی شغلی که با مهارتهای قرن بیستویکم همپوشانی دارند، همراستا هستند.
دستهی اول: مهارتهای یادگیری (4C)
چهار C، محبوبترین مهارتهای قرن بیستویکم هستند. این مهارتها بهعنوان مهارتهای یادگیری نیز شناخته میشوند.
بیشتر معلمان این مهارتها را میشناسند، زیرا نیازهای مشترکی برای هر حرفه هستند و از لحاظ اهمیت نیز بسته به اهداف شغلی فرد متفاوتاند.
چهار C از مهارتهای قرن بیستویکم عبارتاند از:
در ادامه، هر یک از این مهارتها و تأثیرات آنها بر حرفهی ما بررسی میشوند.
تفکر انتقادی
تفکر انتقادی یکی از مهمترین ویژگیهایی است که حرفهایهای امروزی باید داشته باشند.
در کلاس درس، تفکر انتقادی مؤثر باعث میشود که دانشآموزان مشکلات را حل کرده و به کشفهای جدید دست یابند. این مهارتی است که به دانشآموزان کمک میکند حتی در نبود معلم نیز خودشان به پاسخها دست یابند.
در محیط کاری، تفکر انتقادی برای بهبود عملکرد اساسی است. این مهارتی است که موانع را حذف میکند و آنها را به تلاشهای ثمربخش تبدیل مینماید.
خلاقیت
خلاقیت به همان اندازه یک ابزار تطبیقپذیری مهم است. این مهارت به دانشآموزان این امکان را میدهد که مفاهیم را از زاویهای دیگر ببینند که منجر به نوآوری میشود.
در هر زمینهای، نوآوری کلید تطبیقپذیری و موفقیت کلی یک شرکت است.
یادگیری خلاقیت بهعنوان یک مهارت نیازمند درک این موضوع است که «روشهای قدیمی همیشه الهامبخش پیشرفت یا رشد نیستند». این همان درکی است که تغییر برای حل مشکلات با راهحلهای نوآورانه لازم است.
همکاری
همکاری به این معناست که ما با هم کار کنیم، به توافق برسیم، و بهترین نتایج ممکن را از حل یک مشکل بهدست آوریم.
همکاری شاید دشوارترین مفهوم در میان چهار C باشد. اما وقتی که این مهارت کسب شود، میتواند شرکتها را از ورشکستگی نجات دهد.
عنصر کلیدی همکاری، تمایل است. همهی شرکتکنندگان باید مایل باشند تا از بخشی از ایدههای خود دست بکشند و ایدههای دیگران را بپذیرند تا به نتایجی دست یابند که برای شرکت مفید است.
این به معنای درک مفهوم «خیر بزرگتر» است، که در این مورد، به موفقیت کل شرکت اشاره دارد.
ارتباطات
در نهایت، ارتباطات همان چسبی است که همهی این مهارتهای آموزشی را به هم پیوند میدهد.
ارتباطات یک نیاز اساسی برای هر شرکتی است که میخواهد سودآوری داشته باشد. برای دانشآموزان بسیار مهم است که یاد بگیرند چگونه ایدههای خود را بهطور مؤثر در میان انواع شخصیتهای مختلف انتقال دهند.
این مهارت میتواند سردرگمیها در محیط کار را برطرف کند، که این امر باعث میشود همهی ما به بخشهای ارزشمندی از تیمها، دپارتمانها و شرکتهایمان تبدیل شویم.
برقراری ارتباط مؤثر یکی از مهارتهای نرم ارزشگذاری نشده در ایالات متحده است. برای بسیاری، این مهارت یک «بدیهی» محسوب میشود و برخی شرکتها نیز ممکن است ارتباطات خوب را امری مسلم فرض کنند.
اما وقتی کارکنان ارتباطات ضعیفی دارند، پروژههای کامل از هم میپاشد. هیچکس نمیتواند اهدافی را که میخواهند به آن دست یابند، بهطور واضح ببیند. هیچکس مسئولیتها را نمیپذیرد، چون هیچکس مالکیت آنها را ادعا نکرده است.
اگر دانشآموزان قرن بیستویکم، مهارت ارتباطات صحیح را یاد نگیرند، یک مهارت اساسی برای پیشرفت در حرفههای خود نخواهند داشت.
اما چهار C تنها شروع ماجرا است. مهارتهای قرن بیستویکم همچنین به دانشآموزان نیاز دارند تا اطلاعات پیرامون خود را درک کنند.
دستهی دوم: مهارتهای سواد (IMT)
مهارتهای سواد، دسته بعدی از مهارتهای قرن بیستویکم هستند.
این مهارتها گاهی بهعنوان مهارتهای IMT شناخته میشوند و هر کدام به یک عنصر مختلف از سواد دیجیتال و درک اطلاعات میپردازند.
سه مهارت سواد قرن بیستویکم عبارتاند از:
حال، این سه مهارت مرتبط را بررسی میکنیم و میبینیم چگونه به یادگیرندگان در پیمایش دنیای مدرن کمک میکنند.
سواد اطلاعاتی
سواد اطلاعاتی یک مهارت اساسی است که به دانشآموزان کمک میکند حقایق، بهویژه نقاط دادهای را که آنلاین با آنها مواجه میشوند، درک کنند.
مهمتر از آن، به آنها میآموزد چگونه حقیقت را از افسانه جدا کنند.
در عصری که با اطلاعات نادرست مزمن روبرو هستیم، یافتن حقیقت به یک وظیفه دشوار تبدیل شده است. بسیار مهم است که ما خودمان بتوانیم صداقت را تشخیص دهیم. در غیر این صورت، ممکن است قربانی افسانهها، تصورات غلط و دروغهای آشکار شوند.
سواد رسانهای
سواد رسانهای، هنر شناسایی روشهای نشر، ، مجاری و منابع اطلاعاتی است و تمییز دادن بین منابع معتبر و غیر معتبر.
مانند مهارت قبلی، سواد رسانهای نیز برای یافتن حقیقت در دنیایی که با اطلاعات اشباع شده است، بسیار مفید است.
این همان روشی است که دانشآموزان از طریق آن منابع قابل اعتماد اطلاعات را در زندگی خود پیدا میکنند. بدون این مهارت، هر چیزی که معتبر به نظر برسد، معتبر تلقی میشود.
اما با کسب سواد رسانهای، دانشآموزان میتوانند تشخیص دهند که کدام مجاری یا فرمتهای رسانهای را باید نادیده بگیرند. آنها همچنین یاد میگیرند که کدام یک را باید بپذیرند، که این نیز به همان اندازه اهمیت دارد.
سواد فناوری
در نهایت، سواد فناوری به یک قدم فراتر میرود و به دانشآموزان در مورد ماشینها و فناوریهایی که عصر اطلاعات را امکانپذیر میسازند، آموزش میدهد.
با توجه به اهمیت روزافزون کامپیوترها، برنامهنویسی ابری و دستگاههای موبایل در جهان، نیاز به افرادی که این مفاهیم را درک کنند، افزایش یافته است.
سواد فناوری به دانشآموزان اطلاعات پایهای را میدهد تا بفهمند کدام ابزارها چه وظایفی را انجام میدهند و چرا. این درک، ترسی که بهطور معمول از فناوری بهوجود میآید را از بین میبرد.
در نهایت، اگر ندانید که فناوری چگونه کار میکند، برای شما حکم جادو را دارد. اما سواد فناوری، پرده از ابزارهای قدرتمندی که دنیای امروز را هدایت میکنند، برمیدارد.
به این ترتیب، دانشآموزان میتوانند بهطور مؤثرتری با جهان سازگار شوند، نقش مهمی در تکامل آن ایفا کنند و آینده آن را هدایت کنند.
اما برای اینکه یک دانشآموز بهطور کامل به مهارتهای قرن بیستویکم مسلح شود، باید از دستهبندی سوم نیز بیاموزد، دستهای که آنها را هم بهصورت شخصی و هم حرفهای تحت تأثیر قرار میدهد.
دستهی سوم مهارتهای زندگی (FLIPS)
مهارتهای زندگی، آخرین دستهبندی هستند که به مهارتهای FLIPS نیز معروفاند. این مهارتها همگی به زندگی شخصی فرد مربوط میشوند، اما در محیطهای حرفهای نیز نفوذ میکنند.
پنج مهارت زندگی قرن بیستویکم عبارتاند از:
در کنار هم، این پنج مهارت زندگی کمک میکنند تا فرد بتواند زندگی شخصی و حرفهای موفق و مستقلی داشته باشد.
انعطافپذیری
انعطافپذیری نشاندهنده توانایی فرد در تطبیق با شرایط در حال تغییر است.
این یکی از چالشبرانگیزترین ویژگیها برای دانشآموزان است، زیرا بر پایه دو ایده نامأنوس بنا شده است:
این یک چالش بزرگ برای بسیاری از دانشآموزان است، بهخصوص در عصری که میتوانید هر اطلاعاتی را در یک لحظه بیابید.
انعطافپذیری نیازمند این است که آنها فروتنی نشان دهند و بپذیرند که همواره برای یادگیری چیزهای جدید جا دارند — حتی زمانی که تجربه دارند.
با این حال، انعطافپذیری برای موفقیت بلندمدت دانشآموزان در حرفههایشان بسیار حیاتی است. دانستن زمان تغییر، چگونگی تغییر، و نحوه واکنش به تغییر، مهارتی است که در تمام زندگی فرد ثمر خواهد داشت.
رهبری
رهبری، تمایل فرد برای تعیین اهداف، همراهی یک تیم در مراحل لازم، و دستیابی به آن اهداف به صورت جمعی است.
چه فردی یک کارآفرین باتجربه باشد یا تازه وارد عرصه کاری شده باشد، رهبری به حرفه او ارتباط دارد.
کارکنان مبتدی به چند دلیل به مهارتهای رهبری نیاز دارند. مهمترین دلیل این است که به آنها کمک میکند تا تصمیمات مدیران و رهبران کسبوکار را بهتر درک کنند.
سپس، آن کارکنان میتوانند مهارتهای رهبری خود را زمانی که به مدیریت میانی (یا معادل آن) ارتقا مییابند، به کار گیرند. این همان جایی است که یادگیرندگان مهارتهای قرن بیستویکم میتوانند مهارتهای قبلی خود را به کار گیرند.
این همچنین جایی است که آنها تجربه دنیای واقعی را که برای رهبری شرکتها نیاز دارند، کسب میکنند.
با هدایت بخشهای مختلف، آنها میتوانند با جزئیات حرفههای خود آشنا شوند. این به دانشآموزان بلندپرواز این امکان را میدهد که به صورت حرفهای رشد کنند و شرکتهای بزرگی را رهبری نمایند.
ابتکار عمل
موفقیت واقعی همچنین نیازمند ابتکار عمل است که از دانشآموزان میخواهد که خود آغازگر باشند.
ابتکار عمل تنها بهصورت طبیعی در تعداد کمی از افراد دیده میشود. در نتیجه، دانشآموزان باید این مهارت را یاد بگیرند تا بهطور کامل موفق شوند.
این یکی از سختترین مهارتها برای یادگیری و تمرین است. ابتکار عمل اغلب به معنای کار بر روی پروژهها خارج از ساعات کاری معمول است.
پاداشهای این دانشآموزان با ابتکار عمل قوی، بسته به فرد متفاوت است. گاهی اوقات پاداشها نمرات خوب هستند، گاهی یک کسبوکار جدید، و گاهی صرف سی دقیقه اضافی در محل کار برای تکمیل کار قبل از تعطیلات آخر هفته.
در هر صورت، ابتکار عمل ویژگیای است که پاداش میدهد. این ویژگی بهویژه در مورد اخلاق کاری و پیشرفت حرفهای فرد نشاندهنده شخصیت اوست.
بهرهوری
در کنار ابتکار عمل، مهارتهای قرن بیستویکم نیازمند آن است که دانشآموزان درباره بهرهوری بیاموزند. بهرهوری به توانایی دانشآموز در تکمیل کار در مدت زمان مناسب اشاره دارد.
در اصطلاحات تجاری، به آن "کارآمدی" میگویند. هدف مشترک هر حرفهای، از یک کارمند مبتدی تا مدیرعامل، این است که کارهای بیشتری را در زمان کمتری انجام دهد.
با درک استراتژیهای بهرهوری در هر سطح، دانشآموزان روشهای کارآمد خود را کشف میکنند و به ارزش و چگونگی کار دیگران نیز پی میبرند.
این به آنها ابزارهای عملی را میدهد تا ایدههای خود را که از طریق انعطافپذیری، رهبری، و ابتکار عمل بهدست آوردهاند، به واقعیت تبدیل کنند.
مهارتهای اجتماعی
مهارتهای اجتماعی برای موفقیت پایدار یک حرفهای ضروری هستند. کسبوکارها اغلب از طریق ارتباطات فردی افراد با اطرافیانشان انجام میشوند.
این مفهوم شبکهسازی در برخی صنایع بیشتر از دیگران فعال است، اما مهارتهای اجتماعی مناسب ابزارهای عالیای برای ایجاد روابط طولانیمدت هستند. در حالی که ممکن است این موضوع در نسلهای گذشته بدیهی فرض شده باشد، رشد رسانههای اجتماعی و ارتباطات آنی، ماهیت تعاملات انسانی را تغییر داده است.
در نتیجه، دانشآموزان امروزی طیف وسیعی از مهارتهای اجتماعی را دارند. برخی از آنها از لحاظ اجتماعی ماهرتر از دیگران هستند. برخی از آنها نیز نسبت به همسالان خود بسیار عقبتر هستند. و تعداد کمی خوششانس وجود دارند که بسیار جلوتر از دیگران هستند، زیرا اجتماعی بودن برای آنها امری طبیعی است.
اما اکثر دانشآموزان به یک دوره فشرده در مهارتهای اجتماعی نیاز دارند. ادب، آداب معاشرت، و گفتوگوی کوتاه همچنان نقشهای بزرگی در دنیای امروز ایفا میکنند. این بدان معناست که برخی از دانشآموزان باید این مهارتها را در محیط آموزشی یاد بگیرند نه در محیط اجتماعی. برای آنها، این یک مهارت دیگر برای افزودن به زندگیشان است.
حالا که مشخص کردیم مهارتهای قرن بیستویکم چیستند، به پرسش بزرگ بعدی پاسخ دهیم: آیا کارفرمایان واقعاً به دنبال افرادی با این مهارتها هستند؟
تقاضا برای مهارتهای قرن بیستویکم چیست؟
در حالی که مهارتهای قرن بیستویکم همیشه مهم بودهاند، در بازاری جهانی که هر روز سریعتر حرکت میکند، ضروری شدهاند.
تمام این مهارتها به یک نکتهی کلیدی باز میگردند: توانایی فرد در ایجاد یا تطبیق با تغییر.
این امر به این دلیل است که هر صنعتی قادر است در یک لحظه دچار تغییر شود. صنایع اکنون بهطور منظم با ایدهها و روشهای جدید مختل میشوند. آن صنایعی که دچار تغییر نشدهاند، ایمن نیستند؛ بلکه فقط هنوز تغییر نکردهاند.
با این حال، جهان وارد عصری شده است که هیچ چیزی تضمین شده نیست. در نتیجه، ما باید یاد بگیریم که تغییری را که زندگیمان را تحتالشعاع قرار خواهد داد، هدایت کنند. حداقل، آنها باید یاد بگیرند که چگونه به آن واکنش نشان دهند. در غیر این صورت، از قافله عقب خواهند ماند.
این موضوع بهخصوص در زمانی صادق است که تقاضای مشتری در همه صنایع افزایش مییابد، همراه با انتظارات برای ویژگیهای جدیدتر، قابلیتهای پیشرفتهتر، و قیمتهای پایینتر.
در بازار امروزی، عقب ماندن به معنای غیرقابل استفاده شدن است. این مفهومی آشنا برای همهی ما است، زیرا پیشرفتهای فردا دستاوردهای امروز را بیاهمیت یا کمارزش میسازد.
امروزه، تنها چیزی که از سال به سال ثابت است، تغییر است. به همین دلیل، بسیاری از ما مانند شما مهارتهای قرن بیستویکم را در دورههای آمادگی شغلی خود وارد کردهاند.