تاریخ انتشار : ۱۰:۱۸ ۱۴۰۳/۱۲/۲۱
دسته : آموزش
امروزه یک روند وجود دارد. برو، برو، برو. عجله، عجله، عجله. این موضوع بسیاری از ارتباطات ما را بهویژه با فناوری مدرن تحت تأثیر قرار داده است.
ما از تماسهای تلفنی به ایمیل و سپس به پیامکها منتقل شدیم. وقتی صحبت میکنیم، معمولاً سریع صحبت میکنیم زیرا زمان ما ارزشمند است. به سرعت بگویید و به کارهای روزمرهتان ادامه دهید.
اما آیا در این روند چیزی را از دست دادهایم؟
من به یک روند دیگر در ارتباطاتمان جذب شدهام. وقتی ایمیلها برای اولین بار به وجود آمدند، فقط متن ساده بودند. اما گاهی اوقات، اگر نظر شوخیآمیزی داشتیم، ممکن بود به اشتباه جدی گرفته شود. بنابراین، ما شروع به استفاده از نماد :- ) کردیم.
این به زودی به نمادهای دیگر با معانی خاص خود تبدیل شد.
در ارتباطات کلامی، صدای ما نهتنها کلمات را منتقل میکند، بلکه احساسات را نیز به همراه دارد. و این احساسات معنای گستردهتری را به همراه دارند. اگر چیزی را بهطور غیرمستقیم بگوییم، نیازی به نماد خاصی نیست که به شنونده بگوید باید آن را به آن شکل بگیرد. این واضح است.
متن ساده این را از ما گرفته بود. بنابراین، ایموجی برای بازگرداندن بخشی از احساسات به ارتباطات ما اضافه شد. و حالا پیامکهای ما پر از نمادها و اختصارات است. اما چرا؟
من معتقدم که ایموجی یک تلاش ناامیدکننده برای بازپسگیری بخشی از آنچه است که در ارتباطات کلامی داریم. ما همیشه یک عنصر قوی، شخصی و احساسی در صحبت کردن داریم. ایموجی، هرچند که تا حدی این شکاف را پر میکند، اما بهطور کامل این کار را انجام نمیدهد. پس چرا به سمت این نوع ارتباطات تمایل پیدا کردهایم بهجای اینکه آنچه را که داریم حفظ کنیم؟
من این را میفهمم. گاهی اوقات ارتباط سریع بهترین گزینه است. وقتی از یک نشست توستمسترز خارج میشوم، به همسرم پیام میزنم: «در راه هستم.» نیازی به صحبت نیست. اما پیامک به سمت فراگیر شدن تمایل پیدا کرده است.
من پیشنهاد میکنم که به این سؤال فکر کنیم: «آیا ارتباطات بینفردی ما تبدیل به ارتباطات غیرشخصی شده است؟»
شاید صحبت کردن با کسی ارزشمند باشد. 😀
یکی از جنبههای مهم ارتباطات بینفردی، سخنرانی است.
چی؟ چگونه میتواند صحبت کردن با یک گروه بزرگ از افراد ارتباط بینفردی باشد؟ ساده است. مؤثرترین سخنرانیها شامل صحبت کردن یک سخنران با هر فرد بهطور مستقیم هستند. به عبارت دیگر، هر عضو حاضر میخواهد احساس کند که سخنران بهطور مستقیم با او صحبت میکند. این موضوع آن را شخصی میکند.
اما چگونه میتوانید این کار را وقتی که با یک گروه صحبت میکنید انجام دهید؟ بیایید چند راه را بررسی کنیم.
یکی از مؤلفههای فرم ارزیابی توستمسترز ما، تماس چشمی است. پیامی که میفرستید چیست اگر دائماً به یادداشتهای خود نگاه کنید؟ یا اگر همیشه به یک سمت اتاق نگاه کنید و سمت دیگر را نادیده بگیرید؟
اگر بهطور مستقیم به یک شخص نگاه کنید، آنها این تصور را دارند که در واقع با آنها صحبت میکنید. نیازی نیست دائماً به آنها نگاه کنید، اما حداقل باید آنها را تأیید کنید که آنجا هستند. در یک گروه بزرگتر، به سمت عموم آنها نگاه کنید. تماس چشمی یک مهارت مهم در سخنرانی عمومی است.
شیوهای که جملات خود را بیان میکنید نیز یک روش دیگر برای ارتباط شخصی است.
بسیار معمول است که بشنوید یک سخنران میگوید: «چند نفر از شما تا به حال [جای خالی را پر کنید]؟» این به صحبت کردن با گروه بهعنوان یک کل است. چه میشود اگر بگویید: «آیا شما تا به حال ...؟» یا ممکن است بگویید: «چند بار تا به حال ...؟» اگرچه شما با همه حاضرین صحبت میکنید، اما به هر شنونده بهطور فردی اشاره میکنید.
تن صدای شما نیز مهم است. چند بار یک سخنران را شنیدهاید که بهطور بیاحساس صحبت میکند؟ من این را تحویل یک کارتن مینامم. آیا با دقت گوش کردید؟ اگر اطلاعات حیاتی بود، بله. اما اگر نه، ذهنتان به راحتی میتواند سرگردان شود.
صحبت کردن بهگونهای که اهمیت دهید و استفاده از تن صدای مؤثر میتواند بهطور زیادی اعضای مخاطب شما را به عمل وادارد. به یاد داشته باشید، حتی تصمیمات گروهی توسط افراد اتخاذ میشود. و شما به آنها از طریق ارتباطات شخصی و بنابراین بینفردی میرسید.
سالها پیش، یک تبلیغ تلویزیونی خدمات تلفنی را تبلیغ میکرد. شعار آنها «به کسی دسترسی پیدا کنید و او را لمس کنید» بود. هدف ما این است که به هر کسی که با او صحبت میکنیم، چه یک نفر و چه یک گروه، دسترسی پیدا کنیم و او را لمس کنیم. و این شامل لمس آنها در سطح احساسی است. ارتباطات کلامی این کار را بهتر از گزینههای دیگر انجام میدهد. بیایید این مهارت مهم را در حین عجله در روز خود از دست ندهیم.