تاریخ انتشار : ۰۸:۲۲ ۱۴۰۳/۰۶/۲۰
دسته : آموزش
داستانگویی یکی از ابزارهای قدرتمند در ایجاد اعتماد و ارتباط میان افراد است. این هنر با استفاده از روایت تجربیات و احساسات، میتواند پیوندهای عمیقتری را میان گوینده و شنونده ایجاد کند. در دنیای رهبری و مدیریت، استفاده از داستانها به عنوان ابزاری برای برقراری ارتباط انسانی و الهامبخش، بسیار تاثیرگذار است. اما چگونه داستانگویی به این هدف دست مییابد؟ بیایید با چند مثال واقعی و الهامبخش به این پرسش پاسخ دهیم.
در سالهای اخیر، ساتیا نادلا، مدیرعامل شرکت مایکروسافت، به خوبی از قدرت داستانگویی برای ایجاد تغییرات فرهنگی در این شرکت استفاده کرده است. هنگامی که نادلا به عنوان مدیرعامل جدید انتخاب شد، در اولین سخنرانیهای خود به جای اینکه به آمارها و نتایج مالی خشک اشاره کند، داستانی از تجربه شخصی خود تعریف کرد: او از تولد فرزندش که با فلج مغزی به دنیا آمد صحبت کرد و اینکه چگونه این تجربه او را به اهمیت همدلی و درک عمیقتر از نیازهای دیگران آگاه کرده است. او با به اشتراک گذاشتن این داستان شخصی، توانست فضای جدیدی از همدلی و نوآوری را در شرکت ایجاد کند. این داستان نه تنها باعث شد کارکنان به او به عنوان یک رهبر انسانی و در دسترس اعتماد کنند، بلکه فرهنگی مبتنی بر همدلی و مشارکت را در مایکروسافت تقویت کرد.
نیلسون ماندلا، رهبر مبارزه با آپارتاید در آفریقای جنوبی، نمونه دیگری از قدرت داستانگویی در ایجاد اعتماد و ارتباط است. ماندلا با روایت داستانهای شخصی از زمان زندانی بودن خود در جزیره روبن، توانست ارتباطی عمیق با مردم آفریقای جنوبی و حتی دشمنان سیاسی خود برقرار کند. او در یکی از سخنرانیهای خود داستانی از دوران زندان تعریف کرد که چگونه با یکی از نگهبانان که ابتدا با او دشمنی داشت، به تدریج دوستی برقرار کرد. این داستان به مردم نشان داد که او درک عمیقی از بخشش و همدلی دارد و این پیام را منتقل کرد که تغییر و آشتی، حتی با کسانی که به نظر دشمن میآیند، ممکن است. داستانگوییهای ماندلا نقش بزرگی در ایجاد یک کشور متحد پس از دههها جدایی و تبعیض ایفا کرد.
در دنیای کسب و کار، هاوارد شولتز، مدیرعامل استارباکس، نیز از داستانگویی به عنوان ابزاری برای ایجاد ارتباط و اعتماد بهره برده است. شولتز بارها داستان کودکیاش در بروکلین نیویورک را تعریف کرده که چگونه خانوادهاش با مشکلات مالی و نبود بیمه بهداشتی مواجه بودند. این داستان نه تنها به مخاطبان یادآوری میکند که او ریشههای سادهای دارد و از مشکلات واقعی زندگی آگاه است، بلکه نشان میدهد چرا او اصرار دارد که استارباکس به کارکنان خود بیمه بهداشتی کامل ارائه دهد، حتی برای کارگران پارهوقت. این داستان به کارکنان و مشتریان این پیام را میدهد که استارباکس به عنوان یک شرکت، ارزشهای انسانی و اجتماعی را در اولویت قرار میدهد.
این مثالها نشان میدهند که چگونه داستانگویی میتواند ابزاری قدرتمند برای ایجاد اعتماد و ارتباط عمیقتر باشد. داستانها به ما اجازه میدهند تا به جای اعداد و ارقام، با احساسات، تجربیات و ارزشهای انسانی ارتباط برقرار کنیم. در دنیایی که به ارتباطات واقعی و اصیل بیش از پیش نیاز دارد، داستانگویی یکی از موثرترین ابزارها برای الهام بخشیدن، ایجاد تغییر و ساختن آیندهای بهتر است.
هنگامی که رهبران به جای استفاده از زبان رسمی و اطلاعات خام، داستانهای واقعی و مرتبط تعریف میکنند، مخاطبان به راحتی با آنها ارتباط برقرار میکنند و این ارتباط میتواند به اعتماد عمیقتری منجر شود که در نهایت به موفقیتهای بزرگتری منجر میشود.