Loading...

  تاریخ انتشار : ۰۲:۴۹ ۱۴۰۱/۱۱/۰۱

  دسته : آموزش

نترس‌ها!


می‌خواهید بدانید چه کسی از سخنرانی در جمع نمی‌ترسد؟ از گوگل نپرسید.

اگر فکر می‌کنید گوگل می‌تواند همه چیزهایی را که باید بدانید به شما بگوید، از آن بخواهید «افرادی که از سخنرانی در جمع نمی‌ترسند» را جستجو کند. تحقیقات نشان می‌دهد که تقریباً ۷۵٪ از مردم از سخنرانی در برابر جمع می‌ترسند، به طوری که تنها ۲۵٪ از آنها ترسی ندارند. آنها چه کسانی هستند؟ گوگل به شما نمی‌گوید. به نظر می‌رسد فرض می‌شود که شما واقعاً در آن دسته ۷۵ درصد ترسناک هستید و به سادگی مرتکب اشتباه شده‌اید. گوگل خوشحال می‌شود با ارائه‌ی ۱۰ تریلیون سایت جستجوی شما در مورد ترس از سخنرانی عمومی را تصحیح کند!

این چیزی است که شما واقعاً می خواستید بدانید، درست؟ خب، همین الان پا پیش بگذارید. ما کلاس‌ها، سمینارها، جلسات مربیگری، درمانی، استراحت، هیپنوتیزم (!) و کتاب‌هایی در کتابخانه عمومی نیویورک داریم که شما حتی قادر به نام بردن همه‌ی آنها نیستید، از جمله کتاب‌هایی که صادقانه و صریح در مورد این ترس صحبت می‌کنند، مانند کتاب مایک آکر با نام «بدون ترس صحبت کن». . مایک قول می‌دهد که تحت سرپرستی او «از یک سخنران عصبی، تهوع‌زده و عرق‌کرده به یک مجری هیجان‌زده، پرانرژی و پرشور تبدیل شوید». به اندازه‌ی کافی درست است، مایک—ایستادن در محل سخنرانی ترسناک است، اما جلوه دادن آن مانند حمله قلبی مفید نیست.

ناآگاهی گوگل نه تنها هشدار دهنده است بلکه توهین آمیز نیز هست.  گوگل ظاهراً در مورد صدها هزار عضو تست مسترز که بر ترس خود غلبه کرده‌اند تا سخنرانانی مطمئن و صیقلی شوند، اطلاعی ندارد. آیا آنها جزو ۲۵ درصدی هستند که به نظر می رسد الگوریتم های جهانی جستجوی گوگل نمی‌توانند پیدا کنند؟ من معتقدم که هستند. من فکر می‌کنم گوگل حسادت می‌‍کند. گوگل فقط می‌تواند از طریق صداهای الکترونیکی و الکترونیکی صحبت کند. گوگل پیام قانع کننده‌ای برای اشتراک گذاری ندارد. گوگل نمی‌داند چه بگوید تا زمانی که از آن سوالی بپرسید. گوگل زبان بدن ندارد. گوگل نمی‌تواند سخنرانی یخ شکن داشته باشد. گوگل معیوب است.

با این حال، این یک واقعیت اجتناب‌ناپذیر است که اکثر مردم، حتی حرفه‌ای‌ها، سطحی از glossophobia (ترس از سخنرانی در جمع) را تجربه می‌کنند، از اضطراب خفیف تا تنفس سریع و عمیق را تجربه می‌کنند، که نیاز به ارائه‌ی سخنرانی از طریق یک کیسه کاغذی روی سر دارد. برای این گروه دوم، باید بپرسم: اصلاً چرا این کار را انجام می‌دهید؟ اگر ایستادن در محل سخنرانی شبیه یک تجربه نزدیک به مرگ است، چرا فقط اظهارات خود را ضبط نکنید و لینک آن را برای همه ارسال نکنید؟ سرمایه گذار معروف وارن بافت در دوران دانشجویی به قدری از رویارویی با مخاطبان می‌ترسید که عمداً کلاس هایی را انتخاب می‌کرد که نیازی به صحبت در برابر کلاس نداشتند. او در نهایت سخت کار کرد تا بر ترس خود غلبه کند، زیرا وقتی ۱۰۲.۴ میلیارد دلار ثروت دارید، می‌خواهید در مورد آن به مردم بگویید

البته که شوخی کردم. من می دانم که چرا حتی افراد وحشت‌زده تلاش می‌کنند تا سخنرانان بهتری باشند. اولا، نمونه‌هایی از افرادی مانند وینستون چرچیل، مارتین لوتر کینگ جونیور، مهاتما گاندی و آبراهام لینکلن وجود دارد که نشان می‌دهد یک سخنرانی خوب می‌تواند به معنای واقعی کلمه تاریخ را تغییر دهد. شما ممکن است آرزوی رسیدن به چنین سطحی را نداشته باشید، اما حتی یک توانایی نسبی سخنوری به شما کمک می‌کند تا فروشنده ماشین را متقاعد کنید که درزگیری همه‌ی درزهای خودرو را به صورت رایگان انجام دهد. جرالد آر. فورد، رئیس‌جمهور آمریکا گفت که اگر بتواند به دانشگاه بازگردد، روی نوشتن و صحبت کردن در مقابل حضار تمرکز می‌کند، زیرا «هیچ چیز در زندگی مهم‌تر از توانایی برقراری ارتباط مؤثر نیست». این جمله از مردی است که گفت: «اگر لینکلن امروز زنده بود، استخوان‌هایش در گور می‌لرزید.» هر چه می خواهید بگویید. این مرد حرفش را زد.

عجیب است! اگر سخنرانی در جمع اینقدر فواید به همراه دارد، چرا اینقدر تهدیدآمیز به نظر می‌رسد؟

خب، آن باور عامیانه که مردم از سخنرانی در جمع بیشتر از خود مرگ می‌ترسند، در واقع تا حدی حقیقت دارد. در مغز خزنده‌ی شما - آن بخش ماقبل تاریخی، غریزی و غیر منطقی ماده‌ی خاکستری شما که پاسخ جنگ یا گریز را ایجاد می کند - آنها به یک چیز تبدیل می شوند. هر غارنشینی که توسط غارنشین دیگری یا حیوانی زیر نظر گرفته می‌شد، می‌دانست که به یکی از دو دلیل به او خیره می‌شود: کشته شدن یا خورده شدن. بنابراین وقتی به سمت  محل سخنرانی می‌روید و هزاران چشم را می‌بینید که به شما خیره شده‌اند، مغز خزنده‌ی شما می‌گوید: «این ممکن است زمان خوبی برای گفتن اشهدتان باشد.»

حالا، البته این درست نیست، اما برای تغییر این تصور، باید با یک حیوان خزنده (مغز خزنده) بحث کنید. و این مشکل است، اینطور نیست؟ مانند بسیاری از مبارزات زندگی، دشمن در درون خود نهفته است. مشکل آدمی است که در آینه است. خوشبختانه، آن شخص می‌تواند تغییر کند. اضطراب می‌تواند به هیجان تبدیل شود. ترس می‌تواند به انگیزه تبدیل شود. شک به خود می‌تواند به اطمینان به خود تبدیل شود. فقط خیلی به خود اطمینان نداشته باشید، باور نداشته باشید هر کلمه‌ی شما صدای شیپوری از بهشت ​​است. این یک دیکتاتور است، و به جای اینکه تماشاگران شما را بترسانند، مخاطب را می‌ترسانید و در نتیجه چیزی که بیشتر از همه از آن می‌ترسید اتفاق خواهد افتاد: احتمالاً دوباره از شما دعوت نخواهند کرد.

 

برچسب ها :
ترس سخنرانی

مطالب تصادفی

چگونه یک موضوع سخنرانی انتخاب کنم؟

چگونه یک موضوع سخنرانی انتخاب کنم؟

هرجا که تصمیم گرفتید موضوعی رو برای ارائه انتخاب کنید، جدای از اینکه پروژه درسی باشد، موضوعی برای مسابقات یا ...

5 نکته‌ی اساسی برای ارائه اسلایدهای موثر

5 نکته‌ی اساسی برای ارائه اسلایدهای موثر

کابوس اسلایدهای خود را به یک ارائه‌ی رویایی تبدیل کنید. نویسنده: دیوید هنسون  شما یک خواب بد می‌بینید. روی صحنه ...

به امید آغازی تازه

به امید آغازی تازه

به امید آغازی تازه چگونه سخنرانی‌های افتخاری خود را معنادار، خاطره‌انگیز و کوتاه کنید. پایان سال است، یعنی ممکن است این ...

اسلایدهای خود چشم‌نواز کنید

اسلایدهای خود چشم‌نواز کنید

تصاویر جذاب و متن واضح، ارائه‌ی مبتنی بر پاورپوینت شما را تقویت می‌کند. پاورپوینت. برای بسیاری، همین کلمه خاطرات تلخی از ...