تاریخ انتشار : ۱۰:۴۳ ۱۴۰۱/۱۰/۱۰
دسته : آموزش
اینکه چگونه سطوح صراحت در بازخورد بسته به فرهنگ متفاوت است و چرا این مهم است.
کریستین هوفرل چالشهایی را که بسیاری از ما هنگام برقراری ارتباط بین فرهنگها با آن روبرو هستیم درک میکند. او در آلمان متولد شد و رئیس و مدیر عامل شرکت The Culture Mastery، یک شرکت آموزشی برای رهبران جهانی در آتلانتا، جورجیا است. او میگوید که یک مشکل رایج در بسیاری از موقعیتهای بینفرهنگی این است که «ما سبکهای ارتباطی را با آنچه به آن عادت کردهایم مقایسه میکنیم و سپس بر خلاف آن قضاوت میکنیم. اگر رفتارها آن چیزی نیست که ما آن را «عادی» میدانیم، اغلب به سرعت ماهیت مشکوک یا حتی بدی را به آن رفتارها نسبت میدهیم.»
برای مثال، بازخورد دادن را در نظر بگیرید. هوفرل میگوید: «در آلمان، ارتباطات اغلب بسیار مستقیم، صریح و دقیق است.» هنگامی که او آنچه را که بازخورد «عادی» میدانست به کارکنانش در جنوب ایالات متحده ارائه کرد، «ما کارمندان خود را از دست دادیم زیرا مردم فکر میکردند که من با آنها بدرفتاری میکنم، بنابراین به سرعت فهمیدم که باید سبک خود را تطبیق دهم»
اعضای تست مسترز، در باشگاههایی در 143 کشور، به طور منظم با افرادی از فرهنگها، قومیتها و پیشینههای دیگر در باشگاههای خود و همچنین در محل کار خود تعامل دارند. این امر به ویژه در ماههای اخیر صادق است، زیرا گرایش به باشگاههای آنلاین به اعضا اجازه داده از باشگاههایی در سراسر جهان بازدید کنند. در نتیجه، اعضای تست مسترز اغلب به افرادی از فرهنگهای دیگر که ممکن است روشهای بسیار متفاوتی را برای ارائه یا تفسیر بازخورد عملکرد آموخته باشند، ارزیابی سخنرانی ارائه میکنند.
برای مثال، فردی از فرهنگی که به سبک بازخورد مستقیم و سخت گیرانهی خود معروف است، ممکن است از سبک «ارتقایدهنده» استفاده کند که برای تقویت بازخورد منفی طراحی شده است: «این کاملا غیرقابل قبول است» یا «تحلیل شما کاملاً فاقد تحقیق خوب و تفکر روشن است.»
برعکس، کسانی که از یک فرهنگ با سبک بازخورد غیرمستقیم هستند ممکن است از «کاهشدهندهها» برای کمک به گوینده برای حفظ چهره، محافظت از جایگاه اجتماعی، یا برای ملایمتر کردن پیام خود استفاده کنند: «مطمئن نیستم که بخواهید این کارها را در آینده در فضای مجازی ادامه دهید.» یا «سرعت سخنرانی شما در برخی لحظات کمی بالا بود» مثالهایی از این گروه هستند. روش سنتی ارزیابی «ساندویچ» تست مسترز - بازخورد انتقادی که در میان تأییدات مثبت پخش میشود - میتواند افراد در برخی فرهنگها را در مورد عملکرد خوب یا ضعیف خود گیج کند.
فراگیری دانش بنیادی در مورد این تفاوتهای فرهنگی و تلاش برای اجتناب از قضاوت در صورت مواجهه با سبکهای بازخوردی که ممکن است بسیار مستقیمتر یا غیرمستقیمتر از آنچه شما عادت کردهاید باشد، میتواند بین ارزیابیهایی که برای اعضای باشگاه مفید یا مضر هستند تفاوت ایجاد کند.
درک هنجارهای بازخورد فرهنگی
هوفرل میگوید یکی از مهمترین ویژگیهایی که هر کسی میتواند در ارتباطات بینفرهنگی بیاورد، ذهن باز است. او میگوید: «این برای ما بهعنوان انسانها مشکل است، زیرا میخواهیم سریع نتیجهگیری کنیم. وقتی با چیزی روبرو می شویم که آن را «عادی» نمیدانیم، واکنش فوری ما این است که یا آن رفتار را رد کنیم یا به نحوی درباره آن قضاوت کنیم.»
هوفرل میگوید: «بسیاری از ما هنوز با کلیشههایی هدایت میشویم که از طریق تلویزیون، فیلم، رسانههای اجتماعی یا موسیقی یاد میگیریم. تصور من از ایالات متحده بسیار با چیزی که در آلمان بزرگ شده بودم شکل گرفت. اما همانطور که ایالات متحده یک فرهنگ یکپارچه نیست که در آن همه به یک شکل فکر و رفتار میکنند، بنابراین مردم آلمان، برزیل، نیجریه، چین یا هر کشور دیگری همیشه به یک شکل رفتار نمیکنند. الگوهای فرهنگی وجود دارد، اما رفتارها و باورهای متنوعی نیز در کشورها و مناطق وجود دارد.»
دیوید لیورمور، Ph.D.، بنیانگذار و رئیس مرکز اطلاعات فرهنگی، یک سازمان آموزش و مشاوره بین فرهنگی، در گرند راپیدز، میشیگان، میگوید در حالی که درک تفاوت های فرهنگی مهم است، عمل توسعه آن دانش بدون داشتن کنجکاوی بیشتر میتواند منجر به ایجاد کلیشهها شود. به عبارت دیگر، لیورمور میگوید، مردم باید بیشتر از شرکت در یک کارگاه آموزشی در مورد نحوه انجام کسبوکار در سنگاپور، اسلوونی یا اسکاتلند انجام دهند تا بتوانند به طور مؤثر بازخوردی را به مردم این فرهنگها ارائه دهند.
لیورمور میگوید: «آموزش تفاوتهای فرهنگی در سطح پایه منطقی است، اما مشکل این است که اغلب تنها چیزی است که آموزش داده میشود. ما چیزهایی مانند یادگیری نحوهی به تعویق انداختن قضاوت، خواندن نشانه های فرهنگی و باز نگه داشتن ذهن را نادیده میگیریم. سازمان لیورمور مفهوم هوش فرهنگی یا CQ را به عنوان راهی برای اندازهگیری چهار قابلیت مورد نیاز برای ارتباط موثر با افراد با پیشینههای مختلف توسعه داد: انگیزه، دانش، استراتژی و اقدام.
اگر فقط دانش داشته باشید، بدون سه بعد دیگر، به راحتی میتوانید به هوش فرهنگی خود بیش از حد اعتماد کنید. لیورمور میگوید: «اگر فقط دانش داشته باشید، اما کنجکاوی نداشته باشید - چیزی که ما آن را انگیزه مینامیم - در خطر این هستید که تکهای از هویت شخصی را بگیرید که ممکن است هستهای از حقیقت داشته باشد و سپس آن را بیش از حد تعمیم دهید.»
هوفرل همچنین تواضع و آسیب پذیری را دو "ابر قدرت" در ارتباط با برقراری ارتباط موفق بین فرهنگها میداند. او میگوید: «ما تحقیقات خود را انجام میدهیم و اغلب فکر میکنیم که همه چیز را در مورد فرهنگهای دیگر میدانیم، اما معمولاً نمیدانیم. اگر تواضع داشته باشید که به فردی از فرهنگ دیگری بگویید، "من به طور کامل منظور یا گفتار شما را نفهمیدم، آیا میتوانید اطلاعات بیشتری به من بدهید؟" میتواند به پیمودن راه درازی به سوی توسعهی روابط و ایجاد حسن نیت کمک کند. به همتای خود نشان دهید که انسان هستید، در آن زمان جادو اتفاق می افتد.»
"منطقهی تناسب"
هوفرل میگوید درک مفهومی به نام «منطقهی تناسب» میتواند هنگام ارائهی ارزیابی به اعضای تست مسترز که از فرهنگهای مختلف هستند مفید باشد. هوفرل میگوید: «همه ما یک منطقه تناسب در رفتارهایمان داریم، به این معنی که همیشه یکطرفه رفتار نمیکنیم.»
در حالی که هوفرل میگوید که اعضای تست مسترز نباید برای تقلید از سبک بازخورد فرهنگ دیگری افراط کنند، زیرا این خطر را ایجاد میکند که غیر اصیل به نظر برسند، ما باید سبکهای ارزیابی خود را به طور مناسب در منطقهی تناسب تنظیم کنیم تا انتظارات یا هنجارهای فرهنگ دیگر را برآورده کنیم. پلگرینو ریکاردی، متخصص بین فرهنگی و مشاور ارتباطات از بریتانیا، که اکنون در اسلو، نروژ مستقر است، یاد گرفته است که منطقهی تناسب خود را در 30 سال سفر در سراسر جهان برای تجارت خود گسترش دهد.
ریکاردی با انواع سبکهای بازخورد مستقیم و غیرمستقیم از سوی مخاطبان و دانشآموزانش در آن دوره مواجه شده است. او میگوید: «افراد در برخی فرهنگها وقتی عملکرد شما را ارزیابی میکنند بسیار صادق و مستقیم هستند. آنها معتقدند که وظیفهی اصلی آنها صریح بودن است و ماموریت آنها به عنوان یک ارزیاب کمک به شما از طریق صراحت است. آنها احساس میکنند که اگر آن را دقیقاً همانطور که میبینند نگویند معتبر نیستند.»
او میگوید: «در حالی که شنیدن بازخورد منفی ممکن است دشوار باشد، هدف در این فرهنگ ها معمولاً صدمه زدن به شما نیست. بازخورد بر اساس هنجارهای فرهنگی ارزیاب به گونه ای ارائه میشود که ارزیاب آن را سازنده میداند و هدف اصلی آن کمک به شما به عنوان یک سخنران است.»
هنگامی که ریکاردی شروع به سخنرانی در نروژ کرد، از حالات چهره و زبان بدن خنثی بسیاری از مخاطبانش شگفت زده شد. او میگوید: «بازخورد غیرکلامی کمی وجود داشت، اما متوجه شدم که این روش اسکاندیناویایی برای تمرکز و گوش دادن با دقت است. نیت تماشاگران بسیار مثبت بود. بخشی از دانایی فرهنگی و آزرده نشدن از بازخورد، یادگیری پذیرش رفتار ناآشنا است.»