تاریخ انتشار : ۱۰:۴۲ ۱۴۰۴/۰۳/۰۸
دسته : آموزش
گاهی لازم است زندگی مشترکتان را دوباره با هم تصور کنید.
رابطه موفق، نتیجه کشف و شناخت مداوم یکدیگر است، نه فقط شانس یا تصادف. تحقیقی که در مجله Current Directions in Psychological Science چاپ شده، توضیح میدهد که پدیدهای بهنام «پدیده میکلآنژ» (Michelangelo Phenomenon) چطور باعث رشد متقابل زوجها میشود؛ همانطور که میکلآنژ در دل یک تکه سنگ، مجسمه را میدید، در زندگی مشترک هم باید افکار، احساسات و رویاهای جدیدِ طرف مقابلمان را با پرسش و گفتوگو کشف کنیم، نه فرض.
پرسیدن سوالات درست، پیوند عمیقتر، احساس امنیت عاطفی و هدف مشترک میسازد. این چهار سوال کلیدی، ابزار رشد دوطرفه در رابطه خواهد بود:
۱. «آیا داریم با هم سعی میکنیم مشکل را حل کنیم؟»
اختلاف طبیعی است، اما واکنش ما سرنوشت رابطه را میسازد. بر اساس «نظریه همکاری و رقابت» (Morton Deutsch)، زوجهایی که اهدافشان را مشترک و نه مخالف میبینند، ارتباطی سالمتر و قویتر دارند.
وقتی خودتان را «تیم» بدانید، شادی طرف مقابل برایتان شادی خودتان میشود و پیروزیها و شکستها را کنار هم تجربه میکنید. این نگاه باعث امنیت و رشد متقابل میشود و شما واقعا برای پیشرفت طرف مقابل هم اهمیت قائل هستید.
اما نگاه رقابتی، ناخواسته موفقیت طرف مقابل را تهدید میبیند و احساس ناامنی یا حسادت ایجاد میکند. در این چرخه، اختلافها به رقابت و نسخه «برنده-بازنده» تبدیل میشود. نتیجه؟ رابطه ناآرام و اعتماد و امنیت عاطفی آسیب میبیند.
۲. «الان پیش من احساس امنیت عاطفی میکنی؟»
احساس امنیت عاطفی پایهی یک رابطه سالم است. مهمتر از عشق، احساس دیدهشدن، شنیدهشدن و محترم بودن، بهویژه در مکالمات سخت است.
مطالعهای در سال ۲۰۱۶ نشان داد زوجهایی که امنیت عاطفی ایجاد میکنند، قادرند چرخههای منفی رابطه را بشکنند و دوباره به هم متصل شوند. درمانگرانی که از رویکرد EFT (درمان مبتنی بر هیجان) استفاده میکنند، با جملههایی مثل «میدونم چقدر ناراحتی» یا «بهنظر میاد خیلی خستهای»، به طرف مقابل احساس دیدهشدن و اعتبار میدهند.
شما هم این روش را بیرون اتاق درمان میتوانید اجرا کنید: با آرامش حرف بزنید، از واژههای طرف مقابل استفاده کنید تا نشان دهید واقعا گوش میدهید. به جای یادآوری اشتباهات قبلی، روی لحظه حال تمرکز کنید. حتی تغییرات کوچک در لحن یا سبک گوش دادن، تاثیر بزرگی روی حس امنیت طرف مقابل میگذارد.
۳. «اخیراً چه چیزی برایت تغییر کرده؟ چطور میتوانم بهتر کنارت باشم؟»
موضوعات مهم برای شریک زندگی شما در سال قبل ممکن است الان تغییر کرده باشد. این سوال نشان میدهد که برای شخصیت «امروز» او ارزش قائلید و پذیرای رشد و تغییرش هستید.
مثلاً اگر شریک شما سر کار استرس دارد و شما اوضاع خوبی دارید، نباید رفتارهای شما رنگ خودبرتربینی پیدا کند. میتوانید با جملههایی مثل «چطور میتونم کمکت کنم تا حس بهتری داشته باشی؟» بهجای قضاوت یا بیتفاوتی، همراهی نشان دهید.
تحقیقات سال ۲۰۱۷ نشان میدهد ما اغلب فکر میکنیم شریک ما احساساتمان را بیشتر از حد واقعی درک میکند و ذهنش مثل ماست. این فرض، باعث پیشداوریهای خطرناک و سوءتفاهم میشود. برای شکستن این چرخه، شنونده فعال باشید و پرسشهای روشن بپرسید؛ مثلا: «الان حمایت برای تو چطور تعریف میشه؟» نه اینکه فقط حدس بزنید.
همیشه به این فکر کنید که نیازهای الانِ طرف مقابل شاید فرق کرده باشد و ذهنخوانی یا فرضیات سال قبل دیگر جواب نمیدهد. ارتباط مداوم و چکاینهای منظم، رابطه را زنده و عمیق میکند.
۴. «الان عشق و محبت برای تو چه تعریفی دارد؟»
اوایل رابطه، محبت فیزیکی مثل گرفتن دست، در آغوش گرفتن و بوسه شاید مهمترین زبان عشق باشد. اما با تغییر زندگی، معنی مهرورزی هم تغییر میکند. کسی که همزمان شاغل است، بچه دارد و از والدین هم مراقبت میکند، شاید الآن نیازش به «کمک عملی» بیشتر از محبت فیزیکی باشد. این یعنی دوست داشتن کمتر نشده، فقط شکلش عوض شده.
برای همین باید گاهبهگاه بپرسید: «اینجور روزها، چه چیزی باعث میشه بیشتر از همه احساس دوستداشتهشدن داشته باشی؟»
تحقیقات سال ۲۰۲۲ در مجله PLOS One نشان داد زوجهایی که عشق را به زبان مورد نیاز طرف مقابل ابراز میکنند، رضایت عاطفی و حتی رومانتیک بهتری داشتهاند – حتی آنهایی که به هوش هیجانی بالایی معروف بودند، گاهی اشتباه میکردند!
این یعنی حدس و گمان کافی نیست. زبان عشق آدمها با گذر زمان تغییر میکند: گاهی محبت، گاهی کلام مثبت، گاهی تنهایی یا حتی هدف مشترک مهمتر میشود. اگر زبان عشقتان عوض شده، پنهانش نکنید؛ بیانش کنید تا سردرگمی پیش نیاید.
سکوت، فاصلهها را عمیقتر میکند.
✍️ دکتر مارک تراورس
منبع: Psychologtoday.com