تاریخ انتشار : ۰۹:۳۱ ۱۴۰۴/۰۲/۰۷
دسته : آموزش
کودکی که با جمله «تو خاص هستی» بزرگ شود، ممکن است از تنهایی رنج ببرد.
جینی همیشه «برنده» بود، حداقل پدرش اینطور به او میگفت. در مقایسه با دوستان «معمولی»ش در مدرسه راهنمایی، او بیشترین استعداد را در ورزش داشت. شعر او در جشنواره ادبیات پایه ششم از سایر آثار برجستهتر بود، و به خاطر کسب روبان آبی مورد تحسین فراوان قرار گرفت—که نشان میداد چقدر از نظر هوش و خلاقیت از همکلاسیهایش بهتر است. والدینش مرتباً، سر میز شام، در مسیر مدرسه یا در مکالمات روزمره، به جینی میگفتند که چقدر خاص است و انتظاراتشان به همان اندازه بالاست.
سالها بعد، وقتی جینی در روابط اجتماعی دچار مشکل بود و با اضطراب دستوپنجه نرم میکرد، والدینش نمیتوانستند بفهمند چرا «خاص بودن» نتوانسته همه مشکلات زندگی او را حل کند.
چطور تحسین و تشویق زیاد میتواند نتیجه عکس دهد؟ مگر گفتن اینکه کودک چقدر فوقالعاده است، چیز بدی است؟
ممکن است برای والدین دور از ذهن باشد که گفتن «تو خاص هستی» به کودکشان میتواند پیامدهای جدی منفی داشته باشد.
اما چنین نیتهای خوب والدین ممکن است باعث شود هویت کودک بر اساس «برتر بودن» نسبت به دیگران شکل گیرد.
خودپندارهای که بر خاص بودن بنا شود، بهطور ذاتی شکننده است و به تشویق و به رسمیت شناخته شدن دائمی وابسته است.
هیچ کودکی نمیتواند دائماً عملکردی فوقالعاده داشته باشد. در فقدان بازخورد مثبت، دیدگاه مثبت آنها نسبت به خود پایدار نمیماند و ممکن است این وضعیت باعث ایجاد اضطراب، افسردگی، و حتی تنفر از خود شود.
گفتن به کودک که «تو برای من خاص هستی چون دختر من هستی» بسیار متفاوت است از اینکه بگوییم «تو در مقایسه با همه اطرافیانت خاصتر هستی.»
اغلب تله «خاص بودن» همراه با تمایل به اعمال انتظارات غیرواقعگرایانه بر کودکان است. در مورد جینی، او طی سالها متوجه شده بود دوم شدن، استقبال سردتری در خانه دارد، اما مقام سوم—که زمانی برایش خوب بود—به نقطهای از خجالت تبدیل شده بود، چون توانسته بود ناامیدی را در چهره والدینش بخواند. وقتی او نتوانست به «بهترین» دانشگاه وارد شود، اضطراب شدیدی را تجربه کرد که ریشه آن در باور ناخودآگاه این بود که والدینش به این دلیل او را دوست دارند که خاص است.
مگر ویژگی «خاص بودن» نباید موجب شود که کودک توجه و تحسین زیادی دریافت کند؟ مگر چنین کودکی نباید از روز اول گرمای آغوش جامعه را احساس کند؟
به طرز عجیب، کودکی که دائماً با عباراتی مثل «تو خاص هستی» (مثلاً «تو بهتر از دیگرانی») بزرگ شود، اغلب از تنهایی رنج میبرد.
خاص بودن به معنای ایستادن بر قله، و اغلب تنها بودن است.
در قلب تجربه مثبت انسانی، به رسمیت شناختن این نکته نهفته است که شما جزئی از چیزی بزرگتر از خودتان هستید—جزئی از جامعه انسانی. راحتی و ارتباطی که همراه با دانستن این نکته وجود دارد که بیشتر مردم مانند شما هستند و سفرها و سختیهای مشابهی را پشت سر میگذارند.
اما خاص بودن به این معناست که کودک در خطر نداشتن یک دوست واقعی است؛ فقط تحسینکنندگان و پیروانی دارد که اگر او نتواند انتظاراتی را که حالا جزئی از شخصیتش شده برآورده کند، ممکن است «عشق مشروط» دوستانش را از دست بدهد.
حتی وقتی دوستان بیقید و شرط او را دوست دارند، اغلب این کودکان سخت میتوانند این محبت را باور کنند.
اینکه تحت تأثیر تلاش کودک خود قرار بگیرید یک موضوع است، و اینکه دائماً او را با دیگران مقایسه کنید، موضوعی دیگر. این مقایسه است که مشکل را ایجاد میکند.
میتوانید از این نوع پیامها استفاده کنید:
اگر فرزند شما تواناییهای ویژهای در موسیقی دارد یا در آزمون SAT نمره کامل گرفته است چه؟ اگر او عضو برنامههای استعدادهای درخشان است یا در زمین فوتبال به شکل شگفتانگیزی توانایی دارد، قطعاً باید او را تشویق کنید.
اما تفاوتی وجود دارد بین ستایش یک مهارت—که فقط بخشی از وجود اوست—و ستایش او برای اینکه یک «شخص استثنایی» است.
کودکی که ممکن است روزی بهترین نوازنده ویولن شود یک انسان بهتر از دوستش نیست که مهارتهای معمولی در ویولن دارد. فقط آن مهارت یا استعداد است که بهتر است. این تفاوت کوچک است، اما بسیار مهم.
نمونه پیام کلی:
نمونه پیامهای جزئی:
نتیجهگیری
مهم این است که هر کودک از سوی والدینش احساس عشق و خاص بودن کند. اما «خاص بودن» به خاطر عشق و محبت و منحصر به فرد بودن متفاوت است از اینکه بهعنوان برتر به دیگران شناخته شود.
✍️ دکتر مری آن لیتل: روانشناس و استاد دانشگاه
منبع: psychologytoday.com