تاریخ انتشار : ۱۱:۲۵ ۱۴۰۳/۱۱/۰۶
دسته : آموزش
منبع: www.toastmasters.org
تمایل به یادگیری پنجرهای به دنیایی از امکانات باز میکند. آیا تا به حال به خود فکر کردهاید که «خلاق» هستید؟ وقتی به افراد خلاق فکر میکنیم، بیشتر ما به هنرمندان مانند مجسمهسازان، نویسندگان یا موسیقیدانان فکر میکنیم. اما معلمان، دانشمندان و حتی ماماها نیز برای انجام کارهای خود و زندگی مؤثر به خلاقیت نیاز دارند.
آمار نشان میدهد که تنها حدود ۴۰٪ از افراد خود را خلاق میدانند. این ممکن است شما را به فکر فرو ببرد: آیا خلاقیت چیزی است که با آن به دنیا میآییم یا میتوانیم آن را یاد بگیریم؟ و اگر میتوانیم آن را یاد بگیریم، چگونه؟ باورنکردنی است، اما کلید دسترسی به خلاقیت شما هیچ راز بزرگی ندارد. این فقط یک جنبه از پرورش کنجکاوی است.
تعریف خلاقیت
خلاقیت چیست؟ در ابتدا، ممکن است تعریف آن دشوار باشد. به نوعی، خلاقیت ترکیبی از عوامل مرتبط متعدد است. درست مانند کوهها که از سنگها و سنگها که از مواد معدنی تشکیل شدهاند، آثار هنری و نوآوریهای علمی از مهارتها، دانش و تجربیاتی که خالقان آنها در طول زندگی خود کسب کردهاند، به وجود میآید.
مارگارت آ. بودن، استاد فلسفه و روانشناسی در دانشگاه ساسکس انگلستان، میگوید برخی از محققان خلاقیت را بهعنوان «ترکیبهای جدید از ایدههای قدیمی» میدانند. او به مثال استفاده غیرمنتظره جان لنون و پل مککارتنی از ویولن سل در آهنگ معروف «دیروز» اشاره میکند و میپرسد که چه کسی در آن زمان به فکر استفاده از یک ساز کلاسیک در ضبط یک بالاد راک میافتاد؟ این واقعاً یک ترکیب جدید است.
خلاقیت همچنین در فعالیتهای مختلفی خارج از هنر مفید است؛ از کسب و کار گرفته تا پزشکی و روابط انسانی و فراتر از آن. این توانایی را به ما میدهد که راهحلهای جدیدی برای مشکلات قدیمی توسعه دهیم. حتی میتواند ما را از فاجعه نجات دهد. در سریال تلویزیونی آمریکایی «مکگایور» در سال ۱۹۸۵، خلاقیت شخصیت اصلی او را وادار کرد تا از یک گیره کاغذ برای خنثی کردن بمب استفاده کند!
ارتباط کنجکاوی و خلاقیت
بیش از ۳۰ سال پیش، جولیا کامرون کتاب پرفروشی به نام «راه هنرمند: یک مسیر روحانی به خلاقیت بیشتر» منتشر کرد. او در این کتاب بیان میکند که انسان بودن به معنای خلاق بودن است و خلاقیت «ترتیب طبیعی زندگی» است. پس چگونه میتوانیم به خلاقیت خود دسترسی پیدا کنیم؟ خلاقیت به ترکیب ایدههای موجود بستگی دارد، اما همچنین به کنجکاوی نیاز دارد؛ یعنی تمایل شدید به دانستن یا یادگیری چیزی. بههرحال، چگونه میتوانیم بدانیم که کدام ایدهها را ترکیب کنیم اگر به دنبال کسب دانش نباشیم؟
زیستشناسان به ما میگویند که تمام موجودات زنده میتوانند حس کنجکاوی را نشان دهند و انسانها از کنجکاوترینها هستند. بهعنوان مثال، آدل الکساندر، عضو باشگاه توستمسترز در دانشگاه فلوریدا آتلانتیک، که به دلیل کنجکاوی زیاد خود به حرفه مامایی روی آورد. از زمان تولد برادر کوچکترش و خواهران و برادران دوستانش، او تمایل به دانستن بیشتر در مورد فرآیند زایمان داشت. در دوران کودکی، او منابع کمی برای کسب اطلاعات در این زمینه پیدا کرد. با این حال، وقتی بزرگ شد، کتاب کلاسیکی در این زمینه پیدا کرد که آن را از اول تا آخر خواند و سپس در حرفه خود آموزش دید و ۱,۳۰۰ نوزاد را به دنیا آورد.
الکساندر میگوید: «وقتی سخنرانیهای توستمسترز را مینویسم، معمولاً به تاریخچه خودم نگاه میکنم. زیرا بسیار کنجکاوم که چرا کاری را انجام دادم، چه چیزی از آن یاد گرفتم و چگونه میتواند به دیگران کمک کند.»
کنجکاوی الکساندر از انگیزه درونی ناشی میشود؛ او میخواست برای یادگیری یاد بگیرد، نه فقط برای رسیدن به هدف خارجی، مانند یک وظیفهای که به او داده شده است. بدون آن تمایل درونی قوی، ما در خلاق بودن مشکل داریم، زیرا اهمیت کمتری به یافتن روشهای جدید میدهیم. کنجکاوی راه ما را به تجربههای جدید و آشنایی با افراد جدید باز میکند که خلاقیت را تقویت میکند، بهویژه زمانی که با افرادی که ملاقات میکنیم، همکاری میکنیم.
و جای تعجب نیست که کنجکاوی به یادگیری کمک میکند، زیرا ما را به جستجوی اطلاعات ترغیب میکند. این حتی انتقالدهنده ماده شیمیایی خوشحالکننده دوپامین را آزاد میکند که تمایل به کنجکاوی بیشتر را تقویت میکند.
چهار نوع کنجکاوی
قطبنمای کنجکاوی بریتانیکا نوعی آزمون است که از طریق پاسخ به مجموعهای از سوالات، چهار نوع کنجکاوی را میآموزید: خالقان شهودی (هنرمندان)، خالقان کنجکاو (اختراعات)، کشفکنندگان شهودی (کاوشگران) و کشفکنندگان کنجکاو (دانشمندان). اگر خود را در یکی از این دستهها ببینید، میتوانید بهراحتی مسیر دسترسی به خلاقیت خود را تعیین کنید.
• هنرمندان به معنای هنر و تجربه انسانی فکر میکنند، با کار دیگران درگیر میشوند، راههای متفاوتی برای بودن تصور میکنند و هنری تولید میکنند که بیانگر خود و آنچه تصور کردهاند، باشد.
• اختراعات نوآوریهایی را با نگاهی به آینده تصور میکنند، برای حل مشکلات و تولید مجدد چیزهای موجود یاد میگیرند تا بهبود یابند.
• کاوشگران از منطقه راحتی خود خارج میشوند تا با افراد، مکانها و ایدههای جدید درگیر شوند، با هدف درک و ارتباط با دیگران.
• دانشمندان به دنبال یادگیری دلیل وضعیت موجود چیزها از طریق تحقیق و مشاهده متمرکز هستند تا مهارتها و فناوریهای انسانی را پیشرفت دهند و دانش خود را به اشتراک بگذارند.
شما خود را در این لیست کجا قرار میدهید—در یک دسته یا چند دسته؟ این چگونه میتواند به شما در دستیابی به اهداف خلاقانهتان کمک کند؟
چگونه کنجکاوی و خلاقیت را پرورش دهیم
اگر همه ما با کنجکاوی و خلاقیت به دنیا آمدهایم، کلید برای بسیاری از ما این است که این تواناییهای خفته را دوباره زنده کنیم. در اینجا چند نکته برای تغذیه کنجکاوی و خلاقیت به صورت توامان آورده شده است:
در آغاز کتاب «راه هنرمند» کامرون، که یک برنامه ۱۲ هفتهای برای افزایش خلاقیت است، او دو ابزار را معرفی میکند، اولی باید روزانه انجام شود و دومی هفتگی.
1. هر صبح، سه صفحه را با نوشتن هر چیزی که به ذهنتان میآید پر کنید. کامرون این مراسم را «صفحات صبحگاهی» مینامد و فرصتی برای تخلیه مغز از افکار منفی و خودسانسورکننده است. آنچه مینویسید ممکن است پراکنده باشد و معنا نداشته باشد. هیچ راه غلطی برای نوشتن افکارتان وجود ندارد، تا زمانی که هر روز این کار را انجام دهید. آنها را بهعنوان نوعی مدیتیشن در نظر بگیرید که به شما کمک میکند مغز خلاق خود را آزاد کنید.
2. سپس، هر هفته، حدود دو ساعت را برای تغذیه هنرمند درونی خود اختصاص دهید و به یک «قرار هنرمند» بروید. این ممکن است به معنای رفتن به موزه یا تماشای یک نمایش باشد، اما به همان اندازه میتواند یک پیادهروی در ساحل یا یک بازی بولینگ باشد—هر چیزی برای تغذیه کودک درونی شما که آماده تجربه است. به زودی خواهید دید که این مرحله به افزایش کنجکاوی و خلاقیت شما کمک میکند. چه چیزهایی برای انجام دادن وجود دارد؟ چه چیزی را میخواهید انجام دهید؟ چگونه باید این کار را انجام دهید؟
به گفته جیسون هنسسی، مربی کسب و کار و کارشناس بازاریابی، حتی مدیران عامل نیز باید خلاقیت خود را افزایش دهند تا دیدگاه لازم برای پیشرفت شرکتهای خود را توسعه دهند. توصیههای او مربوط به تقویت کنجکاوی و همچنین خلاقیت است:
1. سطح استرس را پایین نگهدارید—خستگی و فرسودگی ما را از تفکر واضح بازمیدارد.
2. مانند کامرون، هنسسی پیشنهاد میکند که زمانی را برای خلاقیت در روز یا هفته خود اختصاص دهید تا تفکر خلاق به عادت تبدیل شود.
3. بر روی اهداف خلاقانه خود تمرکز کنید—خود را به انجام هر نوع تلاش خلاقانهای که انتخاب کردهاید، متعهد کنید.
کنجکاوی و خلاقیت در باشگاه شما
یک منبع خوب برای دسترسی به این دو ویژگی در توستمسترز چیست؟ شما تقریباً نمیتوانید از پرورش کنجکاوی و خلاقیت در توستمسترز اجتناب کنید.
هر سخنرانی یخشکن، یک عضو جدید را به غریبههای کنجکاو معرفی میکند—برخی از آنها ممکن است به همکاران و دوستان تبدیل شوند. هر سخنرانی نیاز به کنجکاوی از سوی نویسنده دارد که به دنبال موضوعی باشد و همچنین برای شنوندگان، که دنیای جدیدی از مهارتها یا اطلاعات را میگشاید.
خلاقیت به ترکیب ایدههای موجود بستگی دارد، اما همچنین به کنجکاوی نیاز دارد؛ یعنی تمایل شدید به دانستن یا یادگیری چیزی.
با افزودن جلسات آموزشی، کلمه روز، مسابقات و کنفرانسها، میبینید که چگونه توستمسترز میتواند یک کارخانه کنجکاوی و خلاقیت باشد. یکی از خلاقانهترین جنبههای توستمسترز، سخنرانیهای در لحظه است. من همیشه کنجکاو بودهام که سخنران چگونه به سؤالی بهطور در لحظه پاسخ میدهد!
استوارت پینک، نویسنده «باشگاه ذهن: خلاقیت خود را ورزش دهید»، عضو باشگاه توستمسترز آکیورز در فاکسبو، ماساچوست و برنده جایزه سوم در مسابقات جهانی سخنرانی عمومی در سال ۲۰۱۲ است. پینک میگوید که سخنرانان همیشه باید تعیین کنند که چگونه متفاوت باشند. مانند الکساندر، او توصیه میکند بر روی تجربیات یا داستانهای منحصر به فرد خود تمرکز کنید. به هر حال، هر کسی میتواند آمار را جستجو کند. اما ما تنها کارشناسان واقعی در یک موضوع هستیم: خودمان. برای حفظ جذابیت سخنرانی خود برای خودتان و همچنین برای مخاطبان، به این فکر کنید که چه چیزی میخواهید در مورد خودتان بدانید و چه چیزی فکر میکنید آنها خواهند دانست.
پینک تأکید میکند که خلاقیت به معنای ساختن چیزها از هیچ نیست. او میگوید، اگر میخواهید اصیل باشید سعی کنید به چیزی از زاویهای متفاوت نگاه کنید و ارزش آن را ببینید که شخص دیگری ممکن است نبیند، شاید از طریق شوخی. و اگر تصمیم به خلاقیت در ارائه خود دارید، او هشدار میدهد که اطمینان حاصل کنید انتخاب شما به نوعی به سخنرانی شما مرتبط باشد. در غیر این صورت، این فقط یک ترفند است و احتمالاً کار نخواهد کرد.
او به مثال برنده مسابقات جهانی سخنرانی عمومی در سال ۲۰۰۱، دارن لاکروا اشاره میکند که «روی» صحنه افتاد و بخشی از سخنرانی برنده خود را از زمین ارائه داد. این قطعاً چیزی متفاوت بود. این روش کار کرد زیرا مستقیماً به موضوع و پیام لاکروا مربوط بود.
همانطور که میبینید، ما همه به اندازه کافی خلاق هستیم تا بهطور غیرمنتظره فکر کنیم—نه تنها برای متفاوت بودن، بلکه برای بهتر بودن. این میراث انسانی ماست. آیا کنجکاو نیستید که میراث خود را کشف کنید؟