تاریخ انتشار : ۱۱:۴۲ ۱۴۰۴/۰۱/۲۸
دسته : آموزش
نقش خشم در سوگواری اغلب نادیده گرفته میشود، در حالی که میتواند مفید باشد.
وقتی به سوگواری فکر میکنیم، تصویر غم، اندوه یا بیحسی به ذهن میآید. اما خشم چه؟ با اینکه خشم بخش شناختهشدهای از سوگواری و تروما است معمولاً نادیده گرفته—یا بد فهمیده میشود. درک و پذیرش خشم میتواند به ما کمک کند تا سوگواری را بهتر پردازش کنیم، نه اینکه غافلگیرِ شدت آن شویم.
چرا خشم را دستِ کم میگیریم؟
جامعه اغلب خشم را به عنوان یک احساس «خطرناک» یا «بد» برچسب میزند—و البته که خشم میتواند مخرب یا حتی آسیبزا باشد. اصطلاحاتی مثل «از کوره دررفتن»، «فیوز پریدن» یا «سقف را بالا بردن»، تصویری از آشفتگی و بیثباتی میسازند که این ایده را تقویت میکند که خشم چیزی است که باید سرکوب یا کاملاً اجتناب شود. اما هرچند خشم میتواند به درگیری یا خشونت منجر شود (و بنابراین تا حدی نیاز به مدیریت دارد)، دیدگاه منفیِ محض به آن، نقش طبیعی و ضروریِ خشم در فرآیند سوگواری را نادیده میگیرد.
رابطه بین خشم و فقدان
خشم و سوگواری همچون دو همسفر ناگسستنی در کنار یکدیگر حرکت میکنند، و هر یک به دیگری کمک میکند تا آنچه را احساس میکنیم بیان کنیم.
وقتی با فقدان و سوگواری مواجه میشویم، تقریباً همیشه احساس بیعدالتی در کمین است. این جمله که «زندگی منصفانه نیست» در مواجهه با مرگ، بیماری، خیانت و دیگر انواع فقدان طنینی قویتر مییابد و «سوگواری هم منصفانه نیست» به همان اندازه معنا پیدا میکند. این احساس بیعدالتی میتواند خشم را شعلهور کند، و خشم در اینجا تبدیل به صدای آنچه ناعادلانه و غیرقابل پیشبینی است میشود.
خشم صرفاً یک هیجان ویرانگر نیست؛ بلکه بخشی کارکردی از غریزه بقای ماست که به ما کمک میکند تا به تهدیدها به شیوهای محافظتی پاسخ دهیم. نوسان خشم باعث افزایش هوشیاری و آمادگی برای عمل میشود. تصور کنید که توسط یک شکارچی تعقیب میشوید - آن موج خشم و آدرنالین که هم تمرکز و هم قدرت را افزایش میدهد و بدن را برای جنگ یا گریز آماده میکند. در دوران سوگواری، خشم میتواند نقشهراهی به سوی خودآگاهی باشد و نشان دهد که چیزی نادرست است یا مرزهایی نقض شدهاند.
سوگواری اغلب ما را در وضعیتی آسیبپذیر و بیپناه قرار میدهد. اما خشم، وقتی به شکل مناسب هدایت شود، میتواند مانند نیروی محرکهای عمل کند که به ما جرات میدهد تا صدای خود را بلند کنیم، خواستار تغییر شویم و حس کنترل از دست رفته را بازپس بگیریم. برای نمونه، در مواجهه با یک موقعیت آسیبزا، خشم میتواند ما را به اقدام وادارد - چه برای یافتن پاسخ درباره شرایطی مانند بیماری یا مرگ عزیزان، و چه برای طلب پاسخگویی پس از یک خیانت. این مکانیسم به افراد کمک میکند در دورانی که ممکن است احساس فلج شدن و بیدفاعی کنند، تا حدی کنترل امور را به دست گیرند.
برای درک طبیعی بودن خشم در فرآیند سوگواری، میتوان آن را شیوهای متفاوت برای پردازش هیجانات منفی و طاقتفرسا دانست. در حالی که غم و احساس گناه معمولاً به درون جهت داده میشوند و به صورت سرزنش خود یا اندوه عمیق ظاهر میگردند، خشم بیشتر جنبه بیرونی دارد و متوجه افراد، موقعیتها و بیعدالتیهای واقعی یا ذهنی میشود. در بنیادیترین سطح، سوگواری درونریخته و برونریخته دو روی یک سکه هستند و افراد ممکن است هنگام پردازش فقدانشان آنها را به صورت مجزا یا همراه هم تجربه کنند - گاهی همزمان، گاهی به ترتیب، و گاه در نوسانی مداوم بین این دو حالت.
خشم طبیعی است، اما خشم ویرانگر نه
اما افسوس، خشم میتواند عوارض منفی زیادی نیز به همراه داشته باشد. این احساس میتواند به مشکلات سلامتی از جمله بیماریهای قلبی عروقی منجر شود. همچنین میتواند بین عزیزان فاصله ایجاد کند و روابط را به میدانهای جنگی پر از تنش تبدیل کند. خشم ممکن است مانعی برای پیشرفت در فرایند بهبودی شود. اگر به آن پرداخته نشود، خشم میتواند در زندگی شخصی ویرانی به بار آورد و منجر به پرخاشگری یا آشفتگی عاطفی گردد.
بنابراین، چگونه میتوان به جنبههای سالم خشم توجه کرد و جنبههای مخرب آن را کنار گذاشت؟ مهم است که وجود خشم را شناسایی و پذیرفت. اگر نادیده گرفته شود، خشم نه تنها ناپدید نمیشود، بلکه راهی برای خروج پیدا میکند، مانند آبی که از درزهای در بسته و قفل شده نشت میکند.
زمانی که غم منجر به خشم میشود، مهم است که این احساسات را شناسایی و درک کنیم. فرد باید خود را مورد محبت قرار دهد و درک کند که خشم دشمن نیست؛ بلکه مانند یک چراغ هشدار در داشبورد خودرو است که به ما کمک میکند به شیوهای که میداند.
شما میتوانید بر خشم خود کنترل داشته باشید و راههای سالمی برای ابراز آن پیدا کنید—چه از طریق فعالیتهای خلاقانه، صحبت با عزیزان، فعالیتهای بدنی، یا درخواست کمک حرفهای. روشهایی مانند ذهنآگاهی، نوشتن در دفترچه، یا تنفس عمیق نیز میتوانند به شما کمک کنند تا خشم خود را مشاهده کنید بدون اینکه تحت تأثیر آن قرار بگیرید.
خشم به عنوان بخشی جداییناپذیر از فرایند غم
در نهایت، خشم چیزی نیست که از آن بترسیم یا آن را سرکوب کنیم، بلکه یک احساس قدرتمند است که میتواند ما را در فرایند پیچیده غم هدایت کند. با پذیرش وجود آن، درک هدفش و هدایت آن به شیوههای سالم، میتوانیم از خشم به عنوان ابزاری برای بهبود استفاده کنیم و اجازه ندهیم که مانعی شود.
همانطور که غم یک سفر است، یادگیری مدیریت خشم نیز چنین است. با پذیرش هر دو، راه خود را به امکان رشد، خودشناسی، تصمیمگیری و در نهایت تابآوری عاطفی باز میکنیم.
بار بعد که خشم وارد تجربه شما در غم شد، لحظهای مکث کنید. آیا این خشم دوستی است که شما را راهنمایی میکند، یا دشمنی است که پایش را به زمین میکوبد و خواهان صبر است، یا چیزی بین این دو؟ در هر صورت، چیزی برای آموزش دارد—اگر آماده باشید که گوش دهید و بیاموزید.