تاریخ انتشار : ۰۹:۰۳ ۱۴۰۳/۱۱/۲۷
دسته : آموزش
یک شب داشتم به دخترم (که آن زمان ۱۳ سال داشت) شب بخیر میگفتم که او شروع کرد به بیان همه دلایلی که واقعاً میخواست یک گوشی موبایل خاص داشته باشد. او نکات خوبی مطرح میکرد، اما من نشانهای از اینکه به او گوش میکنم بروز ندادم. استرس فزایندهام درباره خوابی که او نیاز داشت باعث شد مستقیماً به سراغ اصل مطلب بروم و به او بگویم: «عزیزم فردا روز مهمی است (یک سفر) و این یک بحث بزرگ است که الان ظرفیتش را ندارم چون واقعاً میخواهم تو خواب خوبی داشته باشی.» او گفت: «باشه مادر، میفهمم، اما میتوانی لطفاً تأیید کنی که حرفهایم را شنیدهای و متوجه شدهای و به من اطمینان بدهی که میتوانیم این بحث را در طول این آخر هفته داشته باشیم؟»
فقط گوش دادن کافی نیست، ما باید نشان دهیم که متوجه شدهایم.
و البته، همانطور که دخترم به خوابش نیاز داشت، همچنین نیاز داشت و سزاوار بود که پس از بیان این نکات بسیار احساسی که با من در میان گذاشته بود، احساس کند شنیده و تأیید شده است. او تنها با شنیدن خلاصهای از آنچه من شنیده و فهمیده بودم، احساس رضایت میکرد. بدون اینکه این را به فرزندمان نشان دهیم، چگونه میتواند بداند که ما واقعاً گوش میدهیم و او را جدی میگیریم؟ گفتگوهایی مانند این فقط درباره تصمیمگیری نیستند، ما باید واقعاً گوش دهیم، مشارکت کنیم و توجه و مراقبت خود را نشان دهیم.
همدلی ما به آنها کمک میکند تا صبر را توسعه دهند.
دخترم واقعاً میخواست درباره گوشی صخبت کند و باید تنش به تأخیر افتادن این گفتگو را تا زمان دیگری تحمل میکرد. این میتواند در هر سنی بسیار دشوار باشد! چیزی که احتمالاً به او کمک کرد تا با این ناامیدی کنار بیاید این بود که او نیاز داشت و سزاوار بود که تمام آنچه را که بیان کرده بود به درستی تأیید شود و این اطمینان را داشته باشد که این گفتگو به زودی انجام خواهد شد.
در هر رابطه والدین و فرزندی، لحظات روزانه ارتباط و تأیید است که به کودکان کمک میکند تا یک انباشت بزرگ از ناامیدیها را ایجاد نکنند. لحظات روزانه ارتباط صادقانه، باز و مهربانانه است که تضمین میکند فرزندتان نوجوانی شود که میخواهد رابطهاش را با شما حفظ کند.
حمایت عاطفی صادقانه شما به شدت به آنها کمک میکند تا ناامیدیهای خود را مدیریت کنند و آنها را با پررویی، پرخاشگری، دفاعی بودن یا پرخاشگری غیرمستقیم ابراز نکنند.
امنیت عاطفی سلامت روان را تقویت میکند.
ما میخواهیم فرزندانمان بدانند که نیاز آنها به شنیده شدن، تأیید شدن و دریافت اطمینان از سوی ما به رسمیت شناخته شده است. ما میخواهیم آنها بدانند که حق دارند این نیازها را بیان کنند. اینکه یک کودک بتواند نیازهای عاطفی خود را تأیید کند و به وضوح بیان کند، به ارزشهایی بستگی دارد که در خانواده نگهداری و تأیید میشوند. فرزند شما بر اساس الگوبرداری از شما یاد میگیرد که چگونه ناامیدیهای روزانه و نیازهای عاطفی خود را مدیریت کند.
کودکی که احساس راحتی میکند تا نیازهای عاطفی خود را شناسایی و بیان کند، به شدت کمتر احتمال دارد که دچار مشکلات جدی سلامت روان شود.
چقدر راحت میتواند اوضاع بد شود.
گاهی اوقات به یک تعامل ساده و کوچک مانند این در خانوادهمان فکر میکنم و تأمل میکنم که چقدر مهم است که کودکان بتوانند به ناامیدیهای خود توجه کنند و تشخیص دهند که به چه چیزی نیاز دارند. دخترم در آن لحظه با بیان آنچه نیاز داشت، کار را برای من آسان کرد. به عنوان یک نوجوان، او همیشه نمیتوانست نیازهایش را به این خوبی شناسایی و بیان کند. یادگیری و رشد یک سفر با فراز و نشیبها، قدمهای به جلو و قدمهایی به عقب همراه است.
با این حال، به طور کلی، میتوانید انتظار تعاملات مثبت بیشتری را در موقعیتهایی داشته باشید که در غیر این صورت ممکن است به تعارض و قطع ارتباط منجر شوند. شما به طور ایدهآل میخواهید فرزندتان به نوجوان و سپس بزرگسالی تبدیل شود که میداند حق دارد چنین نیازهای عاطفی مانند تأیید شدن داشته باشد. شما میخواهید آنها این باور را درونی کنند که حق دارند نیازهای خود را از طریق تجربیات مکرر شما در تأیید نیازهایشان بیان کنند. زمانی که نیازهای عاطفی به طور منظم شناسایی یا برآورده نمیشوند، لحظاتی مانند این میتوانند به شدت دشوارتر، ناراحتکنندهتر، تعارضآمیزتر و آشفتهتر باشند.
و مطمئن باشید که هر سنی که فرزندتان دارد، هیچوقت برای بهبود ارتباط بین شما دیر نیست.
هوش عاطفی کودک به آرامی در طول زمان توسعه مییابد.
توسعه هوش عاطفی به این معنی است که کودک توانایی خود را برای شناخت و مدیریت ماهرانه احساساتش توسعه دهد. وقتی کوچک هستند، بیان خواستهها، نیازها و ناامیدیهایشان اغلب بلند و نامرتب است و باعث ناامیدی زیادی برای والدین میشود. با این حال، این پاسخ مراقبتی والدین است که به آرامی به کودک کمک میکند تا یاد بگیرد احساسات خود را شناسایی کند و بهتر مدیریت کند. گوش دادن صبورانه، بازتاب دادن و حفظ فضای صمیمی به آنها کمک میکند تا شروع به درک این تمایلات ناراحتکننده قوی کنند که میتواند باعث شود کارها و حرفهایی بزنند که دیگران دوست ندارند.
تلاشهای فراوان والدین
هوش عاطفی کودک به آرامی هر بار که والدین به بیان نامرتب ناامیدیهای کودک کوچک خود گوش میدهند، توسعه مییابد («نه!!! الان میخواهم!!!», «این منصفانه نیست», «تو اهمیت نمیدهی», «داری روزم را خراب میکنی!», «هیچوقت با تو شریک نمیشوم!!»)
– و والدین میتوانند تمایل خود به واکنش نشان دادن مانند یک کودک خردسال که کنترل محدودی بر واکنشهای احساسی خود دارد را مدیریت کنند.
– بلکه به جای آن نفس عمیقی بکشند تا ناامیدیهای خود را آرام کنند، شاید مکث کنند و به خود بگویند: «من میتوانم با این کنار بیایم».
– سپس با توجه کردن و نام بردن برخی از ناامیدیهایی که خواستهها، شکایتها، انتقادها، تهدیدها، نالهها یا نق زدنهای کودکشان ممکن است به آنها دهد پاسخ دهند: «میفهمم که این چقدر برایت سخت است», «تو واقعاً الان به آن نیاز داری، مگه نه؟», «صبر کردن سخت است، مگه نه؟», «اوه عزیزم، چه ناامیدی بزرگی، من میفهمم.»
– و هنگامی که این ارتباط/ همدلی شروع به کاهش ناراحتی کودک میکند، ممکن است آنها آماده حل مسئله یا پذیرش محدودیت باشند و دوباره احساس کنند به اندازه کافی آرام هستند تا ادامه دهند
– سپس کودک کوچک میتواند خودش بهتر و بهتر شود و در شناسایی و نام بردن آنچه واقعاً نیاز دارد به شیوهای بالغتر و کمتر نامرتب عمل کند.
بلوغ فقط با سن به دست نمیآید.
بسیاری از نوجوانان، یا حتی بزرگسالان میتوانند با کوچکترین شنیدن «نه» یا رد شدن (بر اساس سابقه احساس نشنیده و تأیید نشدن) به شدت آسیب ببینند و دفاعی شوند و شاید سریعاً پاسخ دهند «باشه هر چی!!! به من دست نزن! من آغوش نمیخواهم!!!» یا بدتر.
برگردیم به دخترم، اگر نیازهای مشابه (به احساس شنیده شدن، تأیید شدن، اطمینان دادن، همدلی دریافت کردن) به طور مکرر در طول دوران کودکیاش شناسایی و برآورده نشده بود، احتمالاً او نمیتوانست تشخیص دهد که چه زمانی این نیازها را دارد، یا چه زمانی این نیازها برآورده نشدهاند، یا اگر تشخیص میداد احساس اطمینان نمیکرد که آنها را بیان کند. به عنوان یک والد، این بسیار اطمینانبخش است که بدانم فرزندانم با دادن چنین نشانههایی به من کمک میکنند تا نیازهایشان را برآورده کنم.
کمک به فرزندتان برای توسعه توجه به شما و دیگران.
برای اینکه یک کودک بتواند این نیازهای مشابه را در دیگران، مانند والدین، دوستان یا خواهر و برادرانش تشخیص دهد و هدف قرار دهد، نیاز دارد که به طور مکرر در معرض دریافت این نیازها قرار گیرد. آنها این را از طریق تئوری و شنیدن این جمله که «تو باید به این فکر کنی که این چطور روی من تأثیر گذاشت» یاد نمیگیرند – آنها نیاز دارند که واقعاً این احساس را- از طریق تجربه مکرر در معرض دریافت آن قرار گرفتن- در سطح تمام جسم و ذهن خود درک کنند. اینها نیازهای انسانی بسیار ساده اما بسیار مهمی هستند که وقتی برآورده میشوند، رضایت زیادی ایجاد میکنند. اما وقتی برآورده نشوند، ناامیدی زیادی ایجاد میکنند.
منبع: https://www.peacefulparent.com