تاریخ انتشار : ۰۹:۴۴ ۱۴۰۳/۱۰/۲۹
دسته : آموزش
ساختن رابطهای از اعتماد بین شما و فرزندانتان
نویسنده: کندل کرین
منبع: https://wehavekids.com
مهم است که از همان ابتدا شروع کنید، اما هیچگاه برای تمرکز بر روی ساختن یک پایهی قوی از اعتماد با فرزندانتان دیر نیست.
اهمیت اعتماد بین والدین و فرزندان
بیشتر والدین با این موضوع موافقند که اعتماد، پایهی یک رابطهی متصل با فرزندانشان است. اعتماد اشکال مختلفی دارد و ممکن است درک چگونگی ایجاد اعتماد بدون داشتن تعریفی واضح از آن دشوار باشد. اعتماد احساسی در یک رابطه است که بدانیم، بدون ترس، رفاه ما مورد توجه قرار گرفته است. اعتماد یک مهارت و عملی از ایمان است: به جهان، به افرادی که در زندگیمان هستند و حتی به خودمان.
این یک حس قدرتمند است و بهترین راه برای پرورش اعتماد فرزندانمان بهعنوان والدین، مدلسازی آن از طریق اعتماد به آنهاست. همهی والدین میخواهند به فرزندانشان اعتماد کنند، اما گاهی به نظر میرسد که اعتماد به فرزندانمان دشوار است. آنها انتخابهایی انجام میدهند که ما نمیخواهیم؛ گاهی دروغ میگویند، چیزهایی مثل شیرینیها را میدزدند یا حتی شبها به مهمانی میروند!
در اینجا چند نکته برای ساختن روابط مبتنی بر اعتماد با فرزندان در طول سنین، مراحل و حتی لحظات دشوار والدگری ارائه شده است.
ساختن اعتماد از سنین پایین
به نیازهای فرزندانتان پاسخ دهید
به نیازهای فرزندانتان در هر سنی پاسخ دهید. اگر فرزندتان بداند که شما به نیازهای او پاسخگو هستید، به تدریج به رابطهی شما اعتماد خواهد کرد و احساس نیاز به رفتارهای نامناسب برای برآورده کردن نیازهای خود نخواهد داشت. این تعامل بین بیان نیازها توسط کودکان و توانایی والدین در رمزگشایی این بیانات، اساس اعتماد فرزندان است. این امر به آنها این امکان را میدهد که بدانند شما در کنار آنها هستید و میخواهید آنها خوشحال و موفق باشند.
ساختن اعتماد در نوزادی
نوزادی دورهای است که اساس اعتماد در عمل شروع به توسعه میکند. نوزادان نیازهای خود را بیشتر از طریق گریه بیان میکنند. ممکن است تشخیص آنچه نوزاد نیاز دارد دشوار باشد. این اغلب یک فرآیند حذف است: گرسنه؟ پوشک خیس؟ نیاز به در آغوش گرفتن؟ خیلی گرم یا سرد؟ خسته؟ بیش از حد تحریک شده؟ یا به اندازهی کافی تحریک نشده؟
به گریههای نوزادان به بهترین شکل ممکن پاسخ دهید. حتی اگر نتوانید بفهمید چه نیازی دارند، نگهداشتن و حمایت از نوزاد در حالی که او گریه میکند، همچنان اعتماد را برقرار میکند زیرا او یاد میگیرد که نمیتواند با این دنیای بزرگ به تنهایی کنار بیاید. او یاد میگیرد که والدینش او را دوست دارند و از او حمایت میکنند.
نباید نوزاد را به حال خود بگذارید تا «گریه کند». این، پیامی را به نوزاد منتقل میکند که وقتی به چیزی نیاز دارد، حتی به آرامش، نمیتواند به والدین خود اعتماد کند. این حس برای یک انسان کوچک بسیار ترسناک است. حتی اگر آنها دیگر گریه نکنند، نیاز هنوز برآورده نشده است. آنها فقط از خستگی یا از دست دادن امید به اینکه نیازهایشان پاسخ داده شود، گریه را متوقف کردهاند.
مرحله «نه» کودکان نوپا، مرحلهای دیگر برای ساختن اعتماد!
«دوران دو سالگی وحشتناک» به خاطر خشم و مرحلهی «نه» شناخته میشود. این دوران میتواند برای بهترین والدین دشوار باشد. به یاد داشته باشید که اولویت ما بهعنوان والدین، پرورش یک رابطهی اعتماد است و استفاده از لحظات حتی دشوار والدگری بهعنوان فرصتی برای ساختن آن.
ساختن اعتماد در دوران نوپایی
دوران نوپایی برای اکثر والدین زمان دشواری است زیرا کودکان شروع به توسعه ارادهی خود میکنند. آنها میدانند چه میخواهند و چه نمیخواهند و این ممکن است بسیار غیرمنطقی و ناراحتکننده باشد. در حالی که درست است که ما والدین معمولاً بهتر از کودکان میدانیم و میخواهیم که زندگی بهطور روان پیش برود، یادگیری به ندرت روان است و معمولاً بهتر است که فضای زیادی برای اشتباهات وجود داشته باشد.
در حالی که خشمهای نوپایی و «نهها» میتواند بسیار ناراحتکننده باشد، آنها فرصتی عالی برای ساختن اعتماد هستند. هنگامی که کودک نوپا به خاطر نداشتن اسباببازی مورد نظرش در فروشگاه یا نخواستن حمام، عصبانی میشود، تعیین مرزها کاملاً سالم است. ممکن است مرزها را به گونهای تعیین کنید که اعتماد را تغذیه کند، با همدلی با فرزندتان و دادن فضایی برای ابراز احساساتش.
بسیاری از والدین وقتی فرزندانشان انفجار احساسات دارند و میخواهند این ابراز را متوقف کنند، احساس میکنند تحت فشار قرار گرفتهاند و آنها را با حبس کردن در اتاق یا ضربه زدن به باسن تنبیه میکنند. تنبیه این پیام را به فرزندانمان میفرستد که نمیتوانند به ما در مورد احساسات واقعیشان اعتماد کنند. وقتی ما میتوانیم آرام بمانیم و همدلی و حمایت را ارائه دهیم، فرزندانمان احساس شنیده شدن میکنند و این اعتماد را میسازد!
کارهایی که باید و نباید در ساختن اعتماد انجام دهید
سنین و مراحل |
کارهایی که باید انجام دهید |
کارهایی که نباید انجام دهید |
نوزادی 0-13 ماه |
به گریههای کودک پاسخ دهید |
کودک را به حال خود بگذارید تا گریه کند |
نوپایی 13 ماه-3 سال |
فضایی برای احساسات کودک بگذارید و همدلی و حمایت کنید |
کودک را به خاطر دست و پنجه نرم کردن با احساسات شدید تنبیه یا شرمنده نکنید |
سن پیشدبستانی 3-6 سال |
به کودکان انتخاب بدهید. به نیازهای آنها پاسخ دهید و همدلی و ارتباط را ادامه دهید |
انتظارات بیش از حد از کودک نداشته باشید |
سن مدرسه 6-12 سال |
مشتاقانه گوش کنید، ایدهپردازی کنید و در حین دادن فضا و اعتماد به کودک، به او کمک کنید |
به رفتار کودک «نگاه منفی» نداشته باشید |
نوجوانان! |
همه موارد بالا را ادامه دهید و آماده باشید که بدون قضاوت به فرزندانتان گوش دهید. |
وقتی نوجوانتان مانند یک نوجوان رفتار میکند، تعجب نکنید |
نادیده گرفتن رفتار بهتر از تنبیه نیست!
بسیاری از والدین فکر میکنند که اگر رفتار کودک را نادیده بگیرند، کودک دیگر به تکرار آن رفتار انگیزهای نخواهد داشت. این درست است، اما همچنین مشکلساز است. این مشکلساز است زیرا رفتار یک نوع ارتباط است. وقتی ما ارتباط را نادیده میگیریم، کودکان امید خود را از دست میدهند که خانوادهشان واقعاً به آنها اهمیت میدهد و این میتواند منجر به بروز رفتارهای نامناسب بیشتری در آینده شود.
پیشدبستانیها هنوز راه طولانی در پیش دارند!
در این سن بود که من اولین بار متوجه شدم بچههایم دروغ میگویند و بهویژه شیرینیها را میدزدند. گاهی آنها به یکی از خواهر و برادرهایشان آسیب میزنند و میدوند و پنهان میشوند یا دربارهی اینکه چگونه لامپ خراب شده دروغ میگویند. در ابتدا، این رفتارها را بهعنوان خیانت به اعتمادم میدیدم و سعی میکردم آنها را تنبیه کنم تا اطمینان حاصل کنم که دیگر دروغ نمیگویند. مشکل این دیدگاه این است که تجربهی کودک را نادیده میگیرد ... واقعیت این است که آنها احتمالاً دروغ میگویند، میدزدند یا پنهان میشوند زیرا احساس نمیکنند که میتوانند کاملاً به ما اعتماد کنند!
نگاه کردن به این لحظات از این منظر کمک میکند تا این لحظات را بهعنوان فرصتی برای ساختن اعتماد ببینیم و نه اجازه دادن به این که به یک چرخهی معیوب اعتماد از دست رفته تبدیل شود. دفعهی بعد که فرزند پیشدبستانیتان را در حال دزدیدن شیرینی یا دروغ گفتن دربارهی خراب شدن لامپ دیدید، به او اطمینان دهید که به او اعتماد دارید که بهترین کار را انجام میدهد. به او بگویید که میدانید او شما را دوست دارد و دروغ میگوید زیرا نمیخواهد شما را ناامید کند.
به او فضا بدهید، احساسات و تجربهاش را محترم بشمارید و آمادهی همکاری باشید. «تو به خاطر این که با برادرت عصبانی بودی به او ضربه زدی. تو به من دروغ گفتی چون از این که من عصبانی شوم ترسیدی. من عصبانی نیستم. من تو را دوست دارم و برادرت را هم دوست دارم. به تو اعتماد دارم که بهترین کار را انجام میدهی. دانستن اینکه وقتی عصبانی هستیم چه کار کنیم میتواند سخت باشد. میتوانیم برای دفعهی بعد چند ایده با هم فکر کنیم و تمرین کنیم؟»
همچنین به یاد داشته باشید که کودکان در این سن هنوز زبان، مهارتهای عاطفی و کنترل تکانهی زیادی ندارند. وقتی از عواقب ترس دارند یادگیری برای آنها دشوارتر است. آرام ماندن در لحظات دشوار اعتماد را میسازد زیرا آنها میتوانند عشق و حمایت بیقید و شرط ما را به طور عمیق احساس کنند. همچنین میتوانیم اعتماد خود را به نیتهای خوب آنها نشان دهیم که به آنها این امکان را میدهد که خوبیهای خود را بشناسند و نیتهای دیگران را، مانند خواهر و برادرهایشان، درک کنند.
بازی با فرزندانمان اعتماد را میسازد
وقتی با آنها بازی میکنیم، اعتماد را میسازیم. وقتی با آنها سرگرم میشویم، آنها اعتماد میکنند که ما از بودن با آنها لذت میبریم و میخواهیم در کنار آنها باشیم.
ساختن اعتماد با فرزندان بزرگتر و سنین بالاتر
با بزرگتر شدن فرزندانمان، آنها میخواهند بیشتر و بیشتر خودمختار شوند. آنها میخواهند به دنبال علایق خود بروند و تصمیمات خود را بگیرند. این میتواند برای والدین ترسناک باشد زیرا خطرات زیادی وجود دارد!
اگر از ابتدا پایهی قوی اعتماد را ساختهاید، فرزندانتان میدانند که میتوانند روی شما حساب کنند و اینکه شما در کنار آنها هستید، آنها تمرین زیادی در حل مشکلات داشتهاند و احتمالاً قادر به گرفتن تصمیمات زیادی بهطور مستقل خواهند بود. حمایت، همدلی، پاسخگویی، گوش دادن و حل مشکلات آسانتر خواهد بود اگر این پایه را داشته باشید.
بسیاری از خانوادهها این پایه را ندارند. هیچگاه برای شروع دیر نیست! اما این کار همیشه آسان و روان نخواهد بود ... اما ممکن است! وقتی ما اولین بار شروع به اولویتگذاری بر روی اعتماد در رابطهمان بعد از سالها نشان دادن اولویتهای دیگر کنیم، کودکان آزمایشهای زیادی انجام خواهند داد. سعی کنید به یاد داشته باشید که آنها در حال آزمایش مرزها نیستند، بلکه در حال آزمایش عشق و اعتماد هستند. این ممکن است بسیار شدید باشد، اما اگر شما ادامه دهید، گرد و غبار به مرور زمان نشسته و تغییرات مثبتی در رابطهتان با فرزندانتان مشاهده خواهید کرد.
چند نکته برای شروع:
- به یاد داشته باشید که فرزندانتان همیشه بهترین تلاش خود را در هر موقعیتی با ابزارهایی که دارند، انجام میدهند. بهترین راه برای جلب اعتماد فرزندانتان، دادن اعتماد به آنهاست ... بهویژه در لحظات دشوار.
- به یاد داشته باشید که رفتار یک نوع ارتباط است. اگر نمیتوانید بفهمید چه اتفاقی در حال وقوع است، با فرزندانتان صحبت کنید و آماده باشید که گوش دهید و نه موعظه کنید.
- تأیید و همدلی بهترین دوستان شما در ساختن یک رابطهی اعتماد با فرزندان بزرگترتان هستند. تجربهی آنها به همان اندازه معتبر است که تجربهی هر شخص دیگری باشد ... حتی اگر ما تجربهی آنها را درک نکنیم.