تاریخ انتشار : ۰۹:۲۱ ۱۴۰۳/۰۷/۱۵
دسته : آموزش
نویسنده: کت بوگارد
منبع: https://www.atlassian.com
نکتهی جالب اینجاست: اگر فقط یک عضو تیم آگاهی فرهنگی خود را افزایش دهد، کل تیم از آن بهرهمند میشود.
شاید تیم شما به این زودیها راهی فضا نشود، اما ناسا نمونهی خوبی است از اینکه وقتی تفاوتهای فرهنگی به درستی مدیریت نشوند، چه اتفاقی ممکن است رخ دهد.
در اواخر دههی ۱۹۹۰، ناسا کاوشگر «مدارگرد آب و هوای مریخ (Mars Climate Orbiter - MCO) » را به فضا پرتاب کرد. این کاوشگر قرار بود از مدار مریخ به مطالعهی آن بپردازد و پیامها را به کاوشگر قطبی مریخ (Mars Polar Lander) و دیگر کاوشگرها در اعماق فضا ارسال کند.
خیلی جالب به نظر میرسد، نه؟ بله، همینطور بود... تا زمانی که MCO بعد از عبور از پشت مریخ نتوانست ارتباط خود را برقرار کند.
به جز سکوت رادیویی هیچ چیز دیگری دریافت نشد. هیچ سیگنالی نرسید و نتیجهگیری شد که این کاوشگر به اتمسفر مریخ سقوط کرده و تجزیه شده است.
شاید فکر کنید دلیل این خطا به همان پیچیدگی علم موشکسازی است. اما اینطور نبود. وقتی ناسا علت این شکست را بررسی کرد، پاسخ کاملاً ساده (و کمی خجالتآور) بود: دستورات از زمین به واحدهای امپریالیستی ارسال میشدند، در حالی که MCO از سیستم متریک استفاده میکرد.
وای!
واقعیت این است: همکاری میانفرهنگی به راحتی میتواند اشتباه پیش برود
کار گروهی بهصورت هماهنگ و مؤثر همیشه بهطور طبیعی رخ نمیدهد. وقتی موانع زبانی، تفاوتهای زمانی جهانی، و هنجارهای فرهنگی متضاد را به آن اضافه کنید، بهراحتی میتوان گفت همکاری تیمی کار سختی است.
اما انجام تلاشهای لازم برای سادهسازی همکاریهای میانفرهنگی، مزایای قابل اندازهگیری به همراه دارد، از جمله افزایش خلاقیت و بهبود سودآوری. بیایید به چهار نکتهی پژوهشی بپردازیم که میتوانید از آنها برای بهبود همکاریهای میانفرهنگی و رشد به عنوان یک تیم - حتی اگر در سراسر جهان پراکنده باشید - استفاده کنید.
۱. ساختن فراشناخت فرهنگی (به آن سختی که به نظر میرسد نیست)
تفاوتهای فرهنگی ممکن است برای صحبت کردن ناخوشایند باشند، اما پژوهشها نشان دادهاند که شناسایی این تفاوتها در عین حال بازتاب دادن فرضیات خود درباره فرهنگهای دیگر، سودمند است. به این عمل «فراشناخت فرهنگی» گفته میشود.
روی وای.جی. چوا (Roy Y.J. Chua)، محقق رفتار سازمانی، در مقالهای برای مدرسهی کسب و کار هاروارد میگوید:« تا جایی که خلاقیت به ترکیب دوبارهی ایدههای موجود مربوط میشود، پس ترکیب ایدههایی که قبلاً به هم متصل نشدهاند، پتانسیل تولید چیزی جدید و مفید را ایجاد میکند». چوا اضافه میکند: «من اغلب آن را با آگاهی افزایشیافتهای که هنگام رانندگی در یک شهر خارجی دارید مقایسه میکنم، جایی که توجه بیشتری به تابلوهای جاده و علائم ترافیکی خواهید داشت. این نوع از آگاهی افزایشیافته و تامل دربارهی آنچه که من دربارهی فرهنگهای دیگر فکر میکنم و اینکه فرهنگهای دیگر درباره من چگونه فکر میکنند، به همکاری خلاقانه میانفرهنگی کمک میکند.»
بنابراین بهجای نادیده گرفتن تفاوتها بین اعضای تیم، بهطور فعالانه آنها را زیر نظر داشته باشید.
آیا متوجه شدهاید که یکی از اعضای تیم هرگز در جلسات صحبت نمیکند؟ آیا دریافتهاید که یکی از همکاران شما هنگامی که شما صحبت میکنید به کاغذش نگاه میکند و یادداشتبرداری میکند به جای اینکه با شما ارتباط چشمی برقرار کند؟ این تمایلات ممکن است به پیشزمینهی فرهنگی، ویژگیهای شخصی، یا ترکیبی از هر دو مرتبط باشند.
هر چقدر بیشتر به این مسائل آگاه باشید، بهتر میتوانید به طور فعالانه به تفاوتهای فرهنگی تیم خود احترام بگذارید. این همچنین جایی است که شما بهعنوان یک فرد میتوانید واقعاً تفاوت ایجاد کنید. مطالعهی چوا نشان داده که حتی اگر فقط یک نفر در تعاملات دارای فراشناخت فرهنگی بالاتر باشد، خلاقیت افزایش مییابد. بنابراین افزایش درک خودتان میتواند یک برد بزرگ برای کل تیم باشد.
۲. غلبه بر تمایل طبیعی مغز به میانبرها
دلیل اینکه اغلب درباره دیگران فرضیاتی میسازیم این است که آسان هستند. این فرضیات به تلاش شناختی بسیار کمی نیاز دارند. مغز ما با بسیاری از مسائل درگیر است و سعی میکند تا حد ممکن بهطور کارآمد عمل کند.
دکتر دیوید مککورمیک (David McCormick)، استاد نوروبیولوژی در دانشگاه پزشکی ییل میگوید: «اگرچه تعداد زیادی ترکیبهای ممکن از اتصالات سلولی اجازه تفکر سطح بالا را میدهند، اما این یک مشکل بزرگ از نظر تکاملی در جهت هزینهی انرژی است. بنابراین، مغز باید اطلاعات را بهطور کارآمدی رمزگذاری کند تا در انرژی صرفهجویی شود.»
فرضیات بخش بزرگی از این فرآیند است که مغز کار خودش را آسانتر میکند. اما ایجاد تعمیمهای گسترده میتواند در همکاری میانفرهنگی دردسرساز شود.
تیم شما بهطور مؤثرتری همکاری خواهد کرد اگر شما بتوانید به افراد کمک کنید تا یکدیگر را در سطح شخصیتری بشناسند. این میتواند یک گام کلیدی در جلوگیری از برداشتهای نادرست ناخواسته بر اساس فرهنگ باشد.
یکی از بهترین راهها برای انجام این کار این است که از همهی اعضای تیم بخواهید یک «کتابچهی کاربری» بسازند تا نحوهی کار مؤثر با آنها را بیان کنند. این میتواند به مواردی مانند مناطق زمانی آنها اشاره داشته باشد و همچنین اطلاعات عمیقتری مانند:
یک جلسه برنامهریزی کنید تا دربارهی کتابچهی کاربری هر عضو تیم صحبت کنید، که در آن افراد میتوانند زمینههای اضافی را فراهم کنند. کل تیم از امکان پرسیدن سوالات و دریافت نشانههای غیرکلامی بهرهمند خواهد شد.
پس از اینکه تیم شما درباره اسناد هر نفر بحث کرد، این کتابچهها را در جایی امن و قابل دسترس ذخیره کنید تا همهی اعضای تیم بتوانند به یک منبع مفید برای بهبود کارشان با یکدیگر دسترسی داشته باشند.
۳. ارتباطات کلامی خود را تکمیل کنید
وقتی اعضای تیم شما زبانهای مادری متفاوتی دارند، تعداد زیادی از تفاوتهای زبانی و نشانههای غیرکلامی مرتبط وجود دارد که ممکن است از آنها بیخبر باشید - تا زمانی که مشکلساز شوند.
دکتر بیتس هوفر (Dr. Bates Hoffer)، یکی از بنیانگذاران «انجمن بینالمللی مطالعات ارتباطات میانفرهنگی (IAICS) » است. در تحقیقات خود دربارهی سوءتفاهم در میان فرهنگها، او داستانی را دربارهی یک پژوهشگر آمریکایی روایت میکند که سالها در ژاپن بوده و «فکر میکرده است که حس شوخطبعی خوبی برای ژاپنیها دارد. شوخیهای او لبخند و نوعی خنده را برانگیخته بود، اما بهنظر میرسید او متوجه نشده است که این لبخندها و خندهها اغلب تنها ناشی از خجالت بودهاند - گاهی اوقات خجالت شدید.» هوفر اشاره میکند که اگر آن پژوهشگر بیشتر از هنجارهای ارتباط غیرکلامی در ژاپن آگاه بود، راحتتر میتوانست با پیچیدگیهای ارتباط میانفرهنگی کنار بیاید.
حتی خود کلمات هم میتوانند پیچیده شوند. مثال واضح آن این است که اگر در بریتانیا «چیپس» سفارش دهید، ممکن است وقتی سیبزمینی سرخکرده برایتان بیاورند، تعجب کنید.
راههای زیادی وجود دارد که در آنها کلمات و نشانههای مکالمهای میتوانند در کار با گروههای فرهنگی متنوع، ما را دچار مشکل کنند. به همین دلیل است که مکمل کردن ارتباطات تیمی خود با روشهایی که بهسادگی اشتباه برداشت نمیشوند، بسیار مفید است. سازمان خود را ترغیب کنید تا اطلاعات را از طریق تصاویر، نمودارها و گرافها، و نمایشها به اشتراک بگذارند.
ارتباط بصری احتمال کمتری به تفسیرهای متفاوت دارد و میتواند از بروز اختلالاتی که در نتیجهی تکیه بر کلمات ایجاد میشود، جلوگیری کند.
۴. استفاده از گوش دادن فعال و خلاصه کردن برای بهبود درک
وقتی دربارهی ارتباطات فکر میکنید، بهراحتی میتوانید یکطرفه قضاوت کنید، چون بهطور طبیعی دربارهی پیامهایی که ارسال میکنید، فکر میکنید. اما گوش دادن، به همان اندازه (اگر نه بیشتر)، اهمیت دارد، بهویژه وقتی که صحبت از همکاری میانفرهنگی است.
گوش دادن فعال شامل اختصاص کامل تمرکز شما به یک سخنران به منظور درک کامل آنچه میگوید، میشود. بخشی کلیدی از گوش دادن فعال، بازگویی آنچه کسی به شما گفته است برای تأیید درک شماست.
این روش را در تیم خود امتحان کنید. بهجای اینکه یک جلسه را با یک سوال بله/خیر مانند «آیا همه متوجه شدهاند چه کاری باید بعداً انجام شود؟» به پایان برسانید، چند دقیقه وقت بگذارید تا هر کس نوبتی توضیح دهد که گامهای بعدی او چیست.
یک مطالعه نشان داد که شرکتکنندگانی که پاسخهای گوش دادن فعال دریافت کردهاند، احساس فهم بهتری نسبت به کسانی که تنها تأییدیههای ساده دریافت کردهاند، داشتهاند. اگرچه در ابتدا ممکن است کمی عجیب به نظر برسد، تشویق افراد به خلاصه کردن آنچه مورد بحث قرار گرفته است، پیامهای متناقض را کاهش و همه را در یک مسیر قرار میدهد.
تیم متنوع شما میتواند اوج بگیرد
برخورد با هنجارهای فرهنگی و تفاوتهای زبانی میتواند چالشبرانگیز باشد، اما نیازی نیست که با دقت زیادی با آنها برخورد کنید - بهویژه زمانی که از مواجهه با آنها سود بسیاری به دست میآورید.
از نکاتی که در بالا اشاره کردیم استفاده کنید و یک تیم چندفرهنگی ایجاد کنید که نه تنها با هم کار بزرگی انجام دهند، بلکه از انجام این کار نیز واقعاً لذت ببرند.