تاریخ انتشار : ۰۸:۵۷ ۱۴۰۳/۰۶/۲۹
دسته : آموزش
نویسنده: بیل براون - توست مستر برجسته و مربی توسعهی فردی
بسیاری از آموزش های رهبری در توستمسترز به رهبری یک تیم مربوط میشود. این مهارتها به ویژه در محیط شرکت قابل اجرا هستند. اما اگر به طور خاص به سمت رهبر یک تیم بودن گرایش نداشته باشید، چه؟ اگر در موقعیتی نباشید که یک رهبر باشید چه؟ آیا می توان بدون رهبر بودن رهبر بود؟
بله، و اجازه دهید حداقل سه راه را پیشنهاد کنم که این ممکن میشود.
اولین مورد این است که یک رهبر فکری باشید.
من یک رهبر فکری را کسی میدانم که مجموعهی دانش را در یک حوزهی خاص به سطحی بالاتر میبرد. آنها ممکن است این تعالی دانش را بر اساس دانش موجود پیش ببرند یا خارج از چارچوب فکر کنند. این نوع رهبری حتی میتواند شامل دست گذاشتن روی یک موضوع پیچیده و بستهبندی مجدد آن به شکلی باشد که درک آن ساده باشد. اصولاً رهبران فکری کسانی هستند که به طور مستقل فکر میکنند و تفکر تیمی را در جهت مثبت پیش میبرند.
در روزگار جوانی، در نشستهای آموزشی زیادی شرکت کردهام. گهگاه چیز جدیدی میشنوم، اما اغلب اوقات مربی همان چیزی را که قبلا گفته شده تکرار میکند. این امر به ویژه در عرصهی مشاغل خانگی صادق است. این هیچ اشکالی ندارد. مخاطبان آنها باید اطلاعات را بشنوند. و مربی نیز کار آموزش را به خوبی پیش میبرد. اما این بدان معنا نیست که این شخص یک رهبر فکری است.
یک رهبر فکری فقط آنچه را که مربیاش به او آموخته تکرار نمیکند - بلکه یک قدم فراتر میرود.
بهعنوان یک مربی مهارتهای سخنرانی، من در زمینهی نگارش سخنرانی چندان نوآورانه عمل نمیکنم. اما تمایل دارم در بخش ارائه، گامهای بیشتری بردارم. گاهی خیلی بیشتر. آیا این باعث میشود که من یک رهبر فکری باشم؟ شاید، شاید هم نه. امیدوارم که اینطور باشد.
نوع دوم رهبری، رهبری الهامبخش است.
این فرد کسی است که با عملکرد، رفتار یا سطح دستاوردهای خود دیگران را تشویق میکند که از او پیروی کنند.
ما این نوع رهبری را اغلب در دنیای ورزش میبینیم. در فصل اخیر بسکتبال زنان در ایالات متحده، کیتلین کلارک، بازیکن ستارهی تیم دانشگاه آیووا هاوکیز، سال فوقالعادهای داشت. او رکوردهای امتیازدهی را شکست و تیمش را به یکی از بهترین تیمهای کشور تبدیل کرد. و در این فرآیند، بسیاری از دختران جوان را به سمت این ورزش جذب کرد و آنها را تشویق کرد تا سخت کار کنند و به سطح بالایی از موفقیت دست یابند.
او درک کرده که یک رهبر الهامبخش است و این نقش را پذیرفته است. شما هم ممکن است بدون اینکه بدانید در حال الهامبخشی به دیگران باشید. چه کسانی را الهام میبخشید؟
نوع سوم رهبری، رهبری ذهنیت است.
این نوع رهبر بر ذهنیت، چارچوب فکری و نگرشهای دیگران تأثیر میگذارد، چه بهصورت مثبت و چه منفی. آنها فرهنگ تیم را تصحیح، هدایت و جهتدهی میکنند. آیا تاکنون کسی به شما گفته است: «اینطوری اینجا کار نمیکنیم»؟ این نوعی رهبری ذهنیت است.
یک رهبر الهامبخش با عملکرد، رفتار یا سطح دستاوردهای خود دیگران را تشویق میکند تا در مسیر او قدم بردارند.
سالها پیش، یک بازیکن بیسبال به تیم حرفهای پیوست که من آن را دنبال میکردم. تیم مدتی بود که موفقیتی نداشت، اما این بازیکن از تیم قهرمان به آنجا آمده بود. در کمپ تمرینی پیشفصل تیم جدیدش، کسی با او شوخی کرد که او خوشش نیامد. مسئله این نبود که او نمیتوانست شوخی را بپذیرد. او در موفقیت جدی بود و مشخص بود که بازیکن دیگر فقط برای تفریح آمده است. او به تیم سختگیری کرد و ذهنیت آنها را تغییر داد. تیم به سمت موفقیت هدایت شد و در نهایت قهرمانی سری جهانی را به دست آورد. این بازیکن ذهنیت تیم را تغییر داد و یک رهبر واقعی ذهنیت بود.
چه بدانید چه ندانید، شما هم ممکن است یک رهبر ذهنیت باشید. حتی لازم نیست در موقعیت رهبری باشید. آیا مثبتاندیش هستید و از اهداف تیم حمایت میکنید؟ یا منفی هستید و همیشه شکایت میکنید؟ به هر حال، ممکن است یک رهبر ذهنیت باشید. واضح است که یک نوع از رهبری به تیم کمک میکند و نوع دیگر نه.
یک رهبر فکری باید در یک حوزه تخصص داشته باشد. رهبران الهامبخش و ذهنیت چنین الزامی ندارند. آنها میتوانند فقط با نگرش و تلاش خود بر فرد یا سازمان تأثیر بگذارند.
در واقع، ممکن است حتی از تأثیری که میگذارند آگاه نباشند.
به همین دلیل است که باید مراقب آنچه میگوییم و انجام میدهیم باشیم. نگرش، نظرات، حتی زبان بدن و طرز برخورد ما میتواند تأثیر زیادی بر موفقیت یا شکست تیم داشته باشد.
شما چه تأثیری میگذارید؟ در نهایت، شما یک رهبر هستید.