تاریخ انتشار : ۱۲:۱۸ ۱۴۰۳/۰۴/۰۴
دسته : آموزش
نویسنده: دکتر کارن اس نیل (استاد مطالعات داستانگویی در دانشگاه فلوریدا آتلانتیک)
هرگز اولین باری را که به عنوان یک سخنران کلیدی در کنفرانسها مشغول به کار شدم فراموش نمیکنم. برای کمک به یادآوری ایدههای اصلی سخنرانی 45 دقیقهای خود، با طرحی آماده وارد محل کنفرانس شدم. سپس، درست قبل از اینکه روی صحنه بروم، میزبانهایم به من گفتند که نمیتوانند تریبون سخنرانی را پیدا کنند، جایی که من قصد داشتم یادداشتهایم را بگذارم.
از آن مواقعی بود که یک سخنران رویای آن را در سر می پروراند. و بعد با فریاد از خواب بیدار میشود.
اجازه دهید واضح بگویم: استفاده از یادداشت برای سخنرانی شرم آور نیست. آن روزنامه نگاران و سیاستمدارانی که در اخبار میبینید معمولاً متن خود را از یک دستگاه متن نما میخوانند. اما آیا خوب نیست که بتوانید کمی در صحنه حرکت کنید، ارتباط چشمی خوبی برقرار کنید و نگران از دست دادن یادداشتها، مکان یا تریبون سخنرانی خود نباشید؟
برای سابینا نواز، سخنران کلیدی و مربی سخنرانی، ، راهحل نهایی پیشگیری از تکرار کابوس من فقط حفظ کردن نیست، بلکه «به خاطر سپردن از طریق دوپینگ» است.
او در نشریهی هاروارد بیزینس ریویو مینویسد: «من متوجه شدهام که یک رویکرد برای سخنرانی عمومی بهترین است: «دوپینگ کردن». این نه تنها به معنای تمرین شدید، بلکه به معنای تمرین صحیح است.
به گفتهی نواز، «بیشتر افراد هر بار که تمرین میکنند، از ابتدا شروع میکنند و در نتیجه بخشهای مختلف را به صورت نامتوازن به خاطر میسپارند. در نتیجه مقدمه محکم است، اما نتیجه گیری متزلزل است.»
این اتفاق برای جان جنتیتس، رئیس باشگاه West Boca Toastmasters در فلوریدا رخ میداد.
او میگوید: «من اغلب خیلی قوی شروع میکردم و ضعیف پایان میدادم، زیرا از ابتدا تمرین میکردم و سپس هر زمان که [در تمرین] اشتباه میکردم، دوباره شروع میکردم. بنابراین شروع را خیلی خوب تمرین کردم، اما نه پایان را.»
نواز توصیه میکند به جای اینکه متن خود را به ترتیب یاد بگیرید، هر بار از یک بخش تصادفی شروع به تمرین کنید و آن را از آنجا ادامه دهید. سپس کل متن را با ابزارهای گذار مناسب به هم متصل کنید.
او میگوید یادگیری یک متن از طریق دوپینگ به این معناست که برای ساختن کلمات و دنبالهی آن چیزی که قصد گفتن آن را دارید وقت بگذارید و سپس آنها را بارها و بارها تکرار کنید.
او میگوید به این ترتیب شما کمتر عصبی خواهید شد و می توانید بدون زحمت از نقطهای به نقطهی دیگر حرکت کنید. شما آزاد هستید که کاملاً به مخاطبان توجه کنید، و در نتیجه بیشتر به آنها پاسخ دهید.
این به ویژه هنگامی که شما به طور در لحظه نحوهی ارائهی خود را مشخص میکنید صادق است.
حفظ کردن در مقایسه با مشخص کردن در لحظهی نحوهی ارائه
مشخص کردن در لحظهی نحوهی ارائه با سخنرانی در لحظه تفاوت دارد. این بدان معناست که آنچه را که قرار است بگویید از قبل به خوبی آماده کنید، در حالی که نحوهی بیان آن ممکن است هر بار که صحبت می کنید متفاوت باشد. این میتواند برای سخنرانان راحتتر از به خاطر سپردن باشد زیرا به تسلط کلی بر مطالب نیاز دارد، نه به حفظ کردن کلمه به کلمهی آنها.
این روش همچنین انعطافپذیری شما برای تنظیم ظریفانهی یک سخنرانی برای مخاطبان و موقعیتهای منحصر به فرد را ممکن میکند. بنابراین ایراد یک سخنرانی موثر بدون توجه به اینکه با چه کسی یا با چه چیزی روبرو هستید، می تواند آسانتر باشد.
به عنوان یک سخنران تازه کار، 20 سال پیش، جنتیتس به طور معمول سخنرانیهای خود را حفظ میکرد. او متوجه شد که این سخنرانیها کمی مصنوعی به نظر میرسند و حرکات و تماس چشمیاش دچار مشکل شده است. اما او احساس میکرد که توسط یادداشتها محدود شده است، و هنوز آمادهی فکر کردن در لحظه نبود.
با این حال، بیش از یک بار، جنتیتس متوجه شد که وقتی روی صحنه بود، موارد پرت کنندهی حواسی مانند زنگ تلفن همراه یا صدای عطسه او را به لرزه درآورد و باعث شد که فراموش کند کجای سخنرانی بوده است. پس از آن که مدت زیادی از کار او در پارس مسترز نگذشته بود، او در یک مسابقه سخنرانی در منطقه سخنرانی میکرد که صدای انفجاری بلند را از دور شنید.
او میگوید: «ممکن بود 20 ثانیه مرا تکان داده باشد، اما 30 دقیقه به نظر میرسید. من هرگز توانایی خود را به دست نیاوردم.»
از آن زمان به بعد، جنتیتس، مانند نواز، سخنرانیهای خود را در کوچکی سازماندهی میکند که به خاطر سپردن آنها آسانتر است و میتواند ذره ذره تمرین کند. بنابراین اگر حواسش پرت شود، راحتتر میتواند راه بازگشت را پیدا کند.
او به ندرت متن را حفظ میکند. ارتباط این واحدها به طور یک طرح کلی و نه به صورت خط به خط نه تنها به او کمک میکند تا مطالب را به خاطر بسپارد، بلکه تسلط بر حرکات را آسانتر میکند. او همچنین میگوید که حرکت کمک میکند تا کلمات بیشتری را به حافظه بسپارد.
او هشدار میدهد: «اگر میخواهید سخنرانی خود را ایستاده ارائه دهید، در هنگام تمرین ننشینید. من اغلب یک صحنهی کوچک را مشخص میکنم و مثل یک سخنرانی واقعی روی آن راه میروم. تداعی بخشی از سخنرانی با یک مکان روی صحنه یک کمک برای حافظه است.»
فایه اندروسیاک، عضو برجستهی توست مسترز، و معاون روابط عمومی و دبیر اجرایی باشگاه Chest در یورکتون، ساسکاچوان، کانادا است. او پس از تقریباً 30 سال عضویت در توست مسترز، اکنون به ندرت سخنرانیهای خود را حفظ میکند.
او میگوید: «من یک سخنران عصبی هستم، و اگر صحبتم را فراموش کنم، نمیتوانم به مسیر درست برگردم. در طول سالها متوجه شدهام که یادگیری ساده گفتارم موثرتر است و اکنون من در سخنرانی بسیار مطمئنتر هستم.»
وقتی اندروسیاک از یادداشت استفاده میکند، فقط عبارات کلیدی یا اطلاعات آماری را یادداشت میکند. او میگوید: «با این حال، یادداشتها نیز میتوانند مانع باشند.» او نماجاها (اسلایدها)ی پرده نگار (پاورپوینت) را مفید میداند. هنگامی که تجهیزات در وضعیت مناسبی قرار دارند و مردم میدانند چگونه از آن استفاده کنند، پردهنگار میتواند برای سخنرانان یک موهبت باشد، اگرچه میتواند ارتباط چشمی و حرکت را مختل کند.
به طور کلی، اگر از پرده نگار استفاده میکنید، سعی کنید تا حد امکان از کلمات کمتری در هر پرده نگار استفاده کنید. و به یاد داشته باشید، پرده نگار جایگزینی برای به خاطر سپردن سخنرانی شما نیست. این یک مکمل دیداری است.
در اینجا چند ابزار دیگر حافظه برای کمک به سخنرانی وجود دارد:
ابزارهای یادآوری. یک روش یادگیری برای کمک به بهبود حافظهی خود پیدا کنید. اینگونه بود که به سرعت خود را در ناکامی اصلی که در ابتدا ذکر شد نجات دادم. در چند دقیقهای که باید یادداشتهایم را یاد میگرفتم، از حروف الفبا و کلمات اختصاری استفاده کردم (دانشجویان موسیقی « Every Good Boy Deserves Fudge» را برای نتهای روی میزان به خاطر میآورند) تا مهمترین نکات را برجسته کنم.
داستان سرایی. گفتن یک داستان به شما (و مخاطبانتان) کمک میکند تا محتوای خود را بهتر به خاطر بسپارید. به دلایل متعدد، از جمله فیزیولوژی ساده مغز، ارتباط طولانی و قوی بین روایت و حافظه وجود دارد. علاوه بر این، داستانها در سراشیبی جریان دارند. به این معنا که به خاطر سپردن توالی آنها نسبتاً آسان است زیرا در کل دارای منطق دارند. تا زمانی که بهای کالایی را پرداخت نکرده باشید، نمیتوانید از فروشگاه خارج شوید. و اگر این کار را انجام دهید، به یاد ماندنی است!
آن را شل نگه دارید. شاید مهمترین چیز در مورد به خاطر سپردن سخنرانیها این باشد که به طور کلی، مخاطبان شما نمیدانند که شما چه میخواهید بگویید. اگر با بیان اینکه باید سه نکته را بگویید شروع کنید و یکی را فراموش کنید، ممکن است بتوانید آن را بسازید. اما هر چه در مقدمهی خود دقیقتر باشید، بیشتر به آنچه قصد گفتن آن را دارید گره خوردهاید. و زمانی که عصبی و فراموشکار هستید این میتواند نتیجهی معکوس داشته باشد.
وقتی همهی چیزهای دیگر موفق نیست
حتی بهترین طرحهای سخنرانیهایی که به خوبی آماده شدهاند نیز ممکن است از مسیر منحرف شود. به همین دلیل است که نواز داشتن یک برنامهی پشتیبان برای فراموشی را توصیه میکند.
او اصرار میکند: «راهبردی برای مدیریت نقص حافظه به عنوان بخشی از آمادگی خود در نظر بگیرید. دو یا سه عبارتی بسازید که میتوانید استفاده کنید. دانستن این که این عبارات را دارم، باعث میشود کمتر در مورد فراموش کردن عصبی باشم.»
چنین عباراتی عبارتند از: «اجازه دهید به یادداشتهایم مراجعه کنم» یا «من در تلاش هستم تا نکتهی بعدی خود را به خاطر بسپارم. اجازه دهید لحظهای وقت بگذارم و به عقب برگردم.» یا حتی یک جرعه آب بنوشید. مخاطبان شما از لحظهی آسیبپذیری شما قدردانی خواهند کرد.
سپس مواقعی وجود دارد که چیزی را به یاد میآورید که باید قبلاً میگفتید. در اینجا شانس شما برای جبران نقص حافظه پیش میآید. «چیزی که به شما نگفتهام این است که...» بیش از یک بار مرا نجات داده است.
با این حال، وقتی تریبون سخنرانی ناپدید شد، از آن عبارت استفاده نکردم. نیازی نداشتم این به این دلیل که تماشاگران هرگز نمیدانستند که چیزی اشتباه است.