تاریخ انتشار : ۱۱:۳۰ ۱۴۰۱/۱۰/۰۷
دسته : آموزش
چگونه پیام خود را از طریق حرکت با دقت و هدفمند ارتقا دهید.
وقتی از "ابزار کمک بصری" حرف میزنم به چه چیزی فکر میکنید؟ اسلایدهای پاورپوینت؟ فلیپ چارت؟ لوازم جانبی؟ من فکر میکنم یکی از قویترین ابزارهای کمک بصری صحنه است.
صحنه! آیا این به سادگی زمین یا سکویی نیست که ما روی آن صحبت میکنیم؟ مگر در مواردی که مجبور باشیم پشت یک تریبون یا فضای کوچک مشابه صحبت کنیم، صحنه فرصتی منحصر به فرد برای مشارکت مخاطبان در تجربهی پیام شما فراهم می کند.
امروزه بسیاری از سخنرانان از صحنه چگونه استفاده میکنند؟ برخی ایستادهاند. دیگران بی هدف دور میزنند و هر تنشی را که ممکن است در صحبت کردن احساس کنند از بین می برند. و برخی دیگر به طور روشمند از یک طرف صحنه به سمت دیگر حرکت میکنند، یا برای صحبت با همهی اعضای بدن خود یا ایجاد انرژی در شنوندگان.
با این حال، برای من، چنین سرعتی انرژی ایجاد نمیکند. تنش ایجاد میکند و من را از گوش دادن به صحبتهای گوینده منحرف میکند. من میخواهم صحنه برای ارتقای انتقال پیام من باشد.
در اینجا سه راه برای انجام این کار وجود دارد.
1 یک داستان یا تصویر شخصی را بازسازی کنید. من به وضوح داستانی را به خاطر می آورم که توسط کریگ ولنتاین، قهرمان جهانی سخنرانی عمومی تست مسترز در سال 1999 بیان شد. او حکایتی را درباره حضور در یک قایق تور به اشتراک گذاشت. کمان قایق با قسمتی از صحنه نمایش داده می شد و قسمت عقب قایق با قسمتی دیگر. او تمام داستان خود را در آن ساختار ذهنی به نمایش گذاشت. میتوانستیم آن را ببینیم. و من آن را تا به امروز به یاد دارم.
چندین سال پیش، با سخنرانی در مورد درسی که در زمان کار در یک ایستگاه رادیویی آموخته بودم، وارد مسابقهی بینالمللی سخنرانی شدم. داستان من شامل استودیو، دفتر رئیسم و اتاق خبر رادیو بود. همانطور که در داستانم پیش میرفتم، مکان صحنه را بر همین اساس تغییر دادم. به این ترتیب می توانید داستان خود را واقعی کنید.
2 تصویر یک پیوستار یا مقیاس را بگنجانید. در یکی از بخشهای آموزشی خود، در مورد سطح بیان یک سخنران صحبت میکنم. من با گفتن این جمله شروع می کنم: «تصور کنید این مرحله یک پیوستار است. در این قسمت پایانی (اینجا به یک انتهای صحنه می روم - سمت راست من، سمت چپ تماشاگران) یکنواختی کامل است. در انتهای دیگر - در حالی که به طرف مقابل میروم - یک دیوانهی زنجیری است. هر یک از ما خود را در نقطه ای از این مقیاس قرار می دهیم.» سپس توضیح میدهم که طیف خاصی از بیان وجود دارد که بیشترین تأثیر را دارد، و من به سمت آن منطقه در پیوستار حرکت میکنم.
من این تکنیک را در باشگاه خود ارائه کردم، و از آن زمان در موارد متعددی، یک ارزیاب سخنرانی، زمانی که سخنران را تشویق میکند تا بیانگرتر باشد، به قسمتی از صحنه که در طول ارائهام به آن رفته بودم، رفته است. آنها آنچه را که من گفتم - به صورت شفاهی و بصری - دریافت کردند و به آنها چسبید.
3 از خلاقیت خود استفاده کنید. از خود بپرسید، آیا می توانم نظر خود را به صورت بصری نشان دهم؟ یک بار در یک جلسهی باشگاه بودم که در آن یک سخنران به تمام مکانهایی که او و همسرش در ایالات متحده زندگی کرده بودند اشاره کرد. در ارزیابی خود، به او پیشنهاد کردم که از صحنه به عنوان نقشه استفاده کند تا به صورت بصری به هر منطقه ای که در آن زندگی می کردند اشاره کند. این زوج از دیترویت شروع کردند، بنابراین من به او پیشنهاد دادم در قسمت میانی عقب به نمایندگی از غرب میانه بایستد. آنها سپس به بوستون نقل مکان کردند، بنابراین من به او توصیه کردم که به سمت چپ خود (سمت راست تماشاگران) برود و در عقب بماند. این نشان دهنده شمال شرقی است. حرکت بعدی این زوج به سن دیگو بود، که به این معنی بود که او میتوانست به سمت راست جلو برود تا نماد کالیفرنیا باشد. این حرکت استراتژیک روی صحنه، مخاطب را به همراه او به سفر میبرد.
درسی که من آموخته ام این است که ارائهی بصری پیام شما به میزان زیادی درک و به خاطر آوری مخاطبان از آن را افزایش میدهد. و صحنه اغلب بهترین راه برای رسیدن به آن است.
بنابراین از شما می پرسم: چگونه می توانید از صحنه در ارائهی بعدی خود استفاده کنید؟