تاریخ انتشار : ۲۰:۳۲ ۱۴۰۴/۰۴/۱۶
دسته : آموزش
گفته میشود روزانه حدود پنج اگزابایت (یعنی تقریباً پنج میلیارد وانت پیکاپ پر از اطلاعات تایپشده روی کاغذ) داده تولید میشود. آنچه دشوارتر است، اینکه بفهمیم چه مقدار از این حجم اطلاعات، صرفاً ادعاهای بیاساس، تئوریهای توطئه یا دادههای تفسیر نادرست شده است.
هدایت خود در این بمباران اطلاعاتی و پردازش درست آن، نه تنها نیازمند کسب دانش است، بلکه باید در پرتو دانش موجود، توانایی انطباق و اندیشه انتقادی داشته باشیم. برای مثال، هنگام مواجهه با اطلاعات در شبکههای اجتماعی، باید تصمیم بگیریم که آیا آنچه در یک پست آمده ادعای منطقی و موثق است یا نه. با این حال، چیزی که اغلب «بار شناختی» ما را بالا میبرد، انبوه استدلالهایی است که کاربران شبکههای اجتماعی در بخش نظرات بیان میکنند.
کیفیت هر استدلال در یک بخش کامنت، نسبت به دیگری متفاوت است: از لحاظ اعتبار، ارتباط، استحکام منطقی، توازن شواهد و میزان سوگیری. به طور کلی، کاربران استدلال خود را به گونهای مطرح میکنند تا شما را قانع کنند که «دنبال دیدگاه آنها بروید». در تلاش برای متقاعد کردن کسی به نگاه از زاویه دید خود، بهویژه اگر شواهد معتبر ارائه شود، ایرادی نیست. اما خیلی وقتها کاربران شواهد معتبر ندارند و به جای آن از ابزارهای استدلالی دیگری برای اثرگذاری استفاده میکنند—یعنی مغلطههای منطقی.
رسانههای اجتماعی کارکردهای زیادی دارند: سرگرمی، آموزش و شبکهسازی، فقط چند مورد از آنهاست. اما متأسفانه همین فضا محلی برای ترویج تفکر معیوب هم هست. در ادامه، فهرستی از ۱۸ روش متقاعدسازی، استدلال غیرمنطقی و مغلطههایی را آوردهام که در استفاده روزمره از رسانههای اجتماعی بسیار دیدهام. با آگاهی از این ابزارها، بیشتر آنها را تشخیص میدهید، کمتر از آنها استفاده میکنید و استدلالهایی که به شما ارائه میشود را بهتر میسنجید.
۱. مغلطه حمله شخصی (Ad hominem)
حمله به خود فرد است؛ مثلا اشاره به گذشته یا ویژگیهای شخصی او برای تضعیف یا رد استدلالش، بدون ارائه هیچ مدرکی. سؤالهای جهتدار هم اغلب همین اثر را دارند.
۲. استناد به تجربه شخصی (Anecdotal Evidence)
شواهد بر پایه تجربههای شخصی است. این گونه استدلالها اغلب قانعکنندهاند اما پایه ضعیفی برای بسط یک استدلال هستند؛ چون تجربه یک نفر، قابل تعمیم به همه افراد نیست. هر کس ممکن است تجربه متفاوتی داشته باشد. اگر تعداد تجربهها بسیار زیاد باشد (مثلاً هزار نفر)، شاید درست باشد که بتوانیم نتیجه بگیریم.
۳. توسل به مرجع (Appeal to Authority)
این استدلال گاهی درست و گاهی غلط است. اینکه فقط چون فردی معتبر یک مطلب را گفته، آن را درست بدانیم مغلطه است؛ مگر اینکه آن مرجع، متخصص موضوع مورد بحث باشد و نظرش بر شواهد استوار باشد. البته حتی متخصصان هم گاهی با هم مخالف هستند و گاهی نظر یک متخصص بدون شواهد است و اعتبار نمییابد.
۴. توسل به احساسات (Appeal to Emotion)
هدفش تحریک احساسات یا برانگیختن واکنش عاطفی به جای ارائه شواهد منطقی است. درخواست دلسوزی و ترحم از رایجترین شکلهای این مغلطه است.
۵. توسل به اکثریت (Bandwagon Argument)
تنها متکی به محبوبیت یا پذیرش یک ایده از سوی اکثریت است؛ مثلاً: «همه این کار رو میکنن، تو هم بکن!» یا «اکثر مردم باور دارند X، پس X درست است.» این نوع استدلال معمولاً اعتبار کمی دارد.
۶. تسلسل منطقی یا دور باطل (Begging the Question)
در این روش، نتیجه را در مقدمه فرض میگیریم (برای نمونه: «باید هزینهها را کاهش دهیم چون پول زیادی خرج میشود!»)؛ یعنی همان حرف اول را با بیانی دیگر تکرار میکنند.
۷. دوگانهسازی یا مغلطه سیاه و سفید (Black-or-White Fallacy)
فقط دو گزینه معرفی میشود و همه انتخابهای دیگر نادیده گرفته میشود، در حالی که انتخابهای دیگری هم وجود دارد.
۸. مغلطه بار اثبات (Burden of Proof Fallacy)
زمانی رخ میدهد که کسی ادعایی میکند و از دیگران میخواهد که آن را رد کنند؛ یعنی چون حرف من رد نشده، درست است! اما درست بودن یا نبودن یک ادعا و رد نشدن آن دو چیز متفاوتاند.
۹. پنهانکردن بخشی از شواهد (Card-stacking)
در این مغلطه، عمداً مخالفان یا مدارک ناخوشایند حذف میشود تا شواهد به نفع یک دیدگاه خاص انباشته شوند و استدلال جهتدار شود.
۱۰. مغلطه مغلطه (Fallacy Fallacy)
به معنای رد کامل یک ادعا (حتی اگر ادعا درست باشد) صرفاً به این خاطر که استدلال ارائه شده ضعیف بوده یا مغلطهآمیز، یا با مدارک مشکوک همراه شده است.
۱۱. مغلطه علت اشتباه یا همبستگی به جای علیت (False Cause)
فرض میشود اگر دو چیز با هم رخ میدهند، پس یکی علت دیگری است. برای نمونه: «صد در صد قاتلین آب مینوشند؛ پس آب خوردن باعث قتل میشود!» این فرض، رابطهی علیت جعلی است.
۱۲. مغلطه قمارباز (Gambler’s Fallacy)
این ایده که اگر یک اتفاق با احتمال برابر چندبار رخ نداد، دفعه بعد حتماً رخ میدهد. برای نمونه اگر سکه هشت بار پشت سر هم شیر بیاید، احتمال خط آمدن در بار نهم را بالاتر میدانیم، در حالی که هر بار سکه انداختن مستقل است و گذشته هیچ ربطی به آینده ندارد.
۱۳. مغلطه راه میانه (Middle Ground Fallacy)
تقریباً عکس مغلطه سیاه و سفید است. وقتی دو دیدگاه متضاد باشد، به اشتباه فرض میشود که حقیقت دقیقاً جایی بین این دو است. در حالیکه ممکن است یکی از دو موضع درست باشد و حالت میانه منطقی نباشد.
۱۴. جا به جا کردن هدف (Moving the Goalposts)
وقتی طرف مقابل استدلال شما را رد کرد، با تغییر یا افزودن شروط جدید، بحث را ادامه میدهید تا شکست خود را نپذیرید. این مغلطه شامل اشکال دیگری چون «درخواست ویژه» و «اسکاتلندی واقعی نیست» (No True Scotsman) میشود.
۱۵. نادیده گرفتن یک ادعا فقط چون آن را نمیفهمیم (Personal Incredulity)
رد کردن یک نظر صرفاً به خاطر اینکه شخص گوینده یا شنونده آن را نمیفهمد (مثلاً کسی تکامل را صرفاً چون متوجه نمیشود، رد میکند).
۱۶. مغلطه سراشیبی خطرناک (Slippery Slope)
این استدلال میگوید اگر عمل X انجام شود، حتماً پیامد بد و اجتنابناپذیر Y رخ خواهد داد—پس نباید X را انجام داد. اغلب این مغلطه غیرقابل رد است، چون نمیتوانیم آینده را پیشبینی کنیم. البته در برخی زمینهها پس از بررسی شواهد تاریخی این مغلطه ممکن است موجه باشد، اما در کل، استدلالی است که به جای پرداختن به اصل موضوع، بحث را به آثار احساسی و احتمالی غیرمرتبط میکشاند.
۱۷. مرد پوشالی (Strawman Fallacy)
در این مغلطه، ابتدا استدلال طرف مقابل تحریف یا سادهسازی میشود تا راحتتر قابل نقد باشد. مخالف، به جای پاسخ اصولی به استدلال اصلی، یک نسخه تحریفشده (مرد پوشالی) از آن درست میکند و همان را نقد میکند—در حالیکه اصل بحث چیز دیگری بوده است.
۱۸. تو هم همینطور (Tu Quoque)
یا استدلال از روی تناقض و ریاکاری. پاسخ به نقد یا رد یک نظریه با اشاره به رفتار مشابه منتقد، بدون پرداختن به اصل موضوع. مثلاً اگر کسی بگوید فستفود خوردن مضر است، و شما جواب بدهید: «ولی تو خودت قبل ناهار برگر و سیبزمینی خوردی!» این پاسخی است که با حمله به فرد، استدلال را رد میکند و وارد بحث منطقی نمیشود.
اینها فقط بخش کوچکی از مغلطهها و تکنیکهای متقاعدسازی رایجاند—نه همه آنها. اگر علاقهمند هستید، توصیه میکنم به سایت yourlogicalfallacyis.com هم سر بزنید.
با توجه به دریای هر روز در حال گسترش اطلاعات جهان، یادگیری این ابزارهای استدلالی به شما کمک میکند تا بهتر بتوانید در آن حرکت کنید و فریب استدلالهای غلط را نخورید.
✍️ کریستوفر دویر
🌐 https://www.psychologytoday.com