Loading...
  1. خانه
  2. مطالب و اطلاعیه ها
  3. آموزش
  4. درک اثر پیگمالیون

  تاریخ انتشار : ۲۰:۱۳ ۱۴۰۴/۰۴/۰۸

  دسته : آموزش

درک اثر پیگمالیون


در اوایل دهه ۱۹۶۰، یک آزمایش روانشناسی در دانشگاه داکوتای شمالی انجام شد که در آن دانشجویان با موش‌های آزمایشگاهی کار می‌کردند. به نیمی از دانشجویان گفته شد که موش‌هایشان از نظر ژنتیکی برای یادگیری مسیریابی در هزارتو (maze) مستعد هستند (باهوش در هزارتو)، در حالی که به بقیه گفته شد موش‌هایشان توانایی کمتری دارند (کودن در هزارتو). در حقیقت، هیچ تفاوت ژنتیکی بین موش‌ها وجود نداشت و همه آن‌ها به‌طور تصادفی به یکی از دو گروه اختصاص داده شده بودند. در کمال تعجب، موش‌های «باهوش» عملکرد بسیار بهتری نسبت به همتایان «کودن» خود داشتند. اما چرا این اتفاق افتاد؟

این آزمایش توسط روانشناس اجتماعی، رابرت روزنتال، انجام شد که در ژانویه ۲۰۲۴ در سن ۹۰ سالگی درگذشت. تحقیقات او نشان داد که انتظارات ظریف و اغلب ناخودآگاه می‌تواند نتایج را تغییر دهد—نه تنها برای موش‌ها، بلکه برای انسان‌ها نیز. پرسشنامه‌هایی که توسط دانشجویان تکمیل شد، تفاوت‌های قابل توجهی را در نحوه نگرش آن‌ها به موش‌های دو گروه نشان داد، اگرچه خودشان از سوگیری‌هایشان آگاه نبودند. روزنتال گزارش داد دانشجویانی که با موش‌های«باهوش‌تر» کار می‌کردند، آن‌ها را «خوشایندتر و دوست‌داشتنی‌تر از دانشجویانی که با موش‌های ظاهراً «کودن‌تر» کار می‌کردند» ارزیابی کرده بودند. مشخص شد کسانی که با گروه «باهوش» کار می‌کردند، با موش‌های خود دوستانه‌تر و ملایم‌تر از همتایان خود رفتار می‌کردند. به نظر می‌رسد موش‌ها از این رفتار متفاوت «آگاه» بودند.

از موش‌ها تا کلاس‌های درس

پیامدهای مطالعه موش‌ها باعث شد روزنتال با لِنور جِیکوبسون، مدیر مدرسه ابتدایی اسپیروس در سانفرانسیسکو، همکاری کند. آن‌ها با هم آزمایشی را طراحی کردند تا تأثیر انتظارات معلمان بر عملکرد دانش‌آموزان را بسنجند. به معلمان گفته شد که یک آزمون جدید—آزمون ساختگی «آزمون هاروارد برای اکتساب انعکاسی»—دانش‌آموزان خاصی را شناسایی کرده است که آماده «شکوفایی» تحصیلی هستند.

این دانش‌آموزان در واقع به‌طور تصادفی در گروه «شکوفا شونده‌ها» قرار گرفته بودند، با این حال یک سال بعد در ارزیابی‌های تکمیلی، عملکرد آن‌ها به طور قابل توجهی بهتر از همسالانشان بود. این اثر در میان دانش‌آموزان کم‌سن‌وسال‌تر، بیشتر بود. روزنتال نتیجه گرفت که معلمان، با باور به پتانسیل دانش‌آموزان خود، ناآگاهانه حمایت، تشویق و بازخورد مثبت بیشتری به آن‌ها داده بودند. این رفتار یک «پیش‌گویی خودکام‌بخش» (self-fulfilling prophecy) برای موفقیت ایجاد کرد.

روزنتال یافته‌های خود را «اثر پیگمالیون» (Pygmalion Effect) نامید؛ پدیده‌ای که در آن انتظارات بالاتر به بهبود عملکرد منجر می‌شود. این مفهوم با الهام از اسطوره یونانی که در آن یک مجسمه‌ساز عاشق مجسمه‌ای می‌شود که خود ساخته و آن را به زندگی می‌آورد، بیانگر این است که باور مبتنی بر انتظارات می‌تواند واقعیت را شکل دهد.

استقبال و انتقاد

یافته‌های روزنتال و جیکوبسون که در کتابشان به نام «پیگمالیون در کلاس درس» (۱۹۶۸) شرح داده شد، هم تحسین و هم انتقاد را به همراه داشت. حامیان، آن را نمایشی قدرتمند از چگونگی تأثیر مثبت انتظارات معلم بر یادگیری، به‌ویژه در میان گروه‌های به حاشیه رانده شده، می‌دانستند. با این حال، منتقدان استدلال می‌کردند که این یافته‌ها چالش‌های آموزشی را بیش از حد ساده‌سازی کرده و بار شکست دانش‌آموزان را ناعادلانه تنها بر دوش معلمان قرار می‌دهد، در حالی که عوامل اجتماعی گسترده‌تری مانند فقر و نابرابری سیستماتیک را نادیده می‌گیرد.

علی‌رغم این انتقادها، تحقیقات روزنتال با گذشت زمان مقبولیت بیشتری پیدا کرد. یک فراتحلیل که توسط روزنتال و آماردان، دونالد روبین، بر روی ۳۴۵ مطالعه در محیط‌های گوناگون—کلاس‌های درس، دادگاه‌ها، پایگاه‌های نظامی و کلینیک‌ها—انجام شد، نتایج اولیه را تأیید کرد: انتظارات به طور ظریف اما قابل توجهی بر نتایج تأثیر می‌گذارند.

نشانه‌های غیرکلامی و همدلی

در سال ۱۹۸۶، روانشناس دانیل گلمن تحقیقات روزنتال را گسترش داد و اشاره کرد که ارتباطات غیرکلامی—لحن صدا، زبان بدن، ژست‌ها—نقشی حیاتی در انتقال انتظارات ایفا می‌کنند. این نشانه‌ها اغلب تأثیرگذارتر از کلمات هستند. در یکی از مطالعاتی که گلمن به آن استناد کرد، مشخص شد قضات در حالی که سعی داشتند هنگام ارائه دستورالعمل به هیئت منصفه بی‌طرفی خود را نشان دهند، از طریق لحن صدایشان حس منفی را منتقل می‌کردند.

در مطالعه‌ای دیگر، بیماران بر اساس تفاوت‌های ظریفی که در لحن صدای یک درمانگر درک می‌کردند، واکنش‌های متفاوتی نشان می‌دادند. اگر لحن صدا عصبانی یا خصمانه تجربه می‌شد، بیماران احساس می‌کردند که درمانگر در مورد توانایی آن‌ها برای بهبودی تردید دارد. روزنتال تأکید کرد که انتظارات نه فقط از طریق کلمات، بلکه از طریق کانال‌های ظریف و غیرکلامیِ صمیمیت و مشارکت منتقل می‌شوند.

گلمن، که بعدها مفاهیم هوش هیجانی و هوش اجتماعی را رواج داد، بر نقش همدلی و ارتباطات غیرکلامی در تأثیرگذاری بر روابط تأکید کرد. او نیز مانند روزنتال نوشت که همدلی و خودآگاهی برای تعاملات مؤثر و مثبت ضروری هستند. هلن ریس، روانپزشک بیمارستان عمومی ماساچوست، با پذیرش این دیدگاه، برنامه‌های آموزش همدلی را برای پزشکان توسعه داد. یافته‌های او نشان داد که وقتی پزشکان مهارت‌های همدلی غیرکلامی خود را بهبود بخشیدند، رضایت و ارتباط بیماران به طرز چشمگیری بهتر شد.

جعبه ابزار ساده‌ای وجود ندارد

روزنتال در برابر ساده‌سازی بیش از حد تحقیقاتش هشدار داد و اشاره کرد که هیچ «جعبه ابزار» جهانی از ژست‌ها یا رفتارهایی وجود ندارد که بهبود نتایج را تضمین کند. او تأکید کرد که ارتباطات امری ظریف و پیچیده است و جدا کردن لحظات از بستر اصلی‌شان، احتمالاً این پیچیدگی را از بین می‌برد. ارتباطات مؤثر و تنظیم انتظارات شامل ترکیبی از عوامل کلامی، غیرکلامی و عاطفی است.

روزنتال خاطرنشان کرد که برای درک سوگیری‌هایمان، باید خودآگاهی خود را تقویت کنیم. با شناخت و پذیرش سوگیری‌ها و انتظارات خود، در موقعیت بهتری برای اصلاح تعاملات خود به شیوه‌های سازنده قرار می‌گیریم. این امر در مورد همه روابط صدق می‌کند: معلم-دانش‌آموز، پزشک-بیمار، والدین-فرزند، یا مدیر-کارمند.

تأملات عملی

پس از آشنایی با اثر پیگمالیون، والدین، معلمان و سایر متخصصان بینش‌های خود را با من به اشتراک گذاشته‌اند. در یکی از کارگاه‌های من، یک معلم متوجه شد که فقط دانش‌آموزان خاصی را به عنوان «شکوفا شونده» می‌بیند و نه دیگران را، که این امر احتمالاً پیش‌گویی‌های خودکام‌بخش موفقیت و شکست را تقویت می‌کرده است. یک متخصص سلامت روان تأمل کرد که چگونه ناامیدی از برخی بیماران ممکن است بر لحن صدا و زبان بدن او با آن‌ها تأثیر گذاشته و به طور بالقوه پیشرفت آن‌ها را تضعیف کرده باشد.

این مثال‌ها پیام اصلی کار روزنتال را برجسته می‌کنند: انتظارات ما—چه آگاهانه و چه ناآگاهانه—رفتار ما را شکل می‌دهد، که به نوبه خود بر رفتار دیگران تأثیر می‌گذارد. آگاهی از این پویایی می‌تواند به ما کمک کند تا با همدلی، شفقت و حمایت بیشتری با دیگران تعامل کنیم.

خرد گوته

در تأمل بر تحقیقات روزنتال و دیگران، بیایید این مشاهده معروف گوته را در نظر بگیریم: «با مردم چنان رفتار کن که گویی همان چیزی هستند که باید باشند، و به آن‌ها کمک خواهی کرد تا به آن چیزی تبدیل شوند که توانایی‌اش را دارند.»

وقتی ما صمیمانه به دیگران باور داریم و مطابق با آن با آن‌ها رفتار می‌کنیم، به شکوفایی پتانسیل آن‌ها—و خودمان—کمک می‌کنیم.
 

✍️ رابرت بروکس (روانشناس)
🌐 Psychologytoday.com

مطالب تصادفی

معمای خلاقیت بی‌دردسر

معمای خلاقیت بی‌دردسر

مدیتیشن، آرامش و رها شدن هنگام خواب می‌توانند ایده‌های قدرتمندی را آزاد کنند. لئونارد کوهن داستانی در مورد ملاقاتش با باب ...

راه‌هایی برای افزایش تاب‌آوری

راه‌هایی برای افزایش تاب‌آوری

 تاب‌آوری چیست؟   تاب‌آوری به توانایی شما در مقابله با مشکلات زندگی و بهبودی پس از آنها اشاره دارد. این ...

برای غلبه بر کمال‌گرایی، کمی شکست را امتحان کنید

برای غلبه بر کمال‌گرایی، کمی شکست را امتحان کنید

یادگیری زندگی با ناکامل‌ها ممکن است بهترین راه برای مقابله با ترس از اشتباهات باشد. افرادی که با کمال‌گرایی دست و ...

راهبری بدون راهبری: سه روش برای رهبری و هدایت تیم‌ها

راهبری بدون راهبری: سه روش برای رهبری و هدایت تیم‌ها

 نویسنده: بیل براون - توست مستر برجسته و مربی توسعه‌ی فردی   بسیاری از آموزش های رهبری در توست‌مسترز به ...

ما در اسرع وقت پاسخگوی شما خواهیم بود!
ساعات 9 الی 20