Loading...
  1. خانه
  2. مطالب و اطلاعیه ها
  3. آموزش
  4. آماده‌سازی سخنرانی: تدوین اولین پیش‌نویس

  تاریخ انتشار : ۱۱:۵۰ ۱۴۰۴/۰۲/۲۸

  دسته : آموزش

آماده‌سازی سخنرانی: تدوین اولین پیش‌نویس


سد نویسندگی فلج‌کننده است.

سد نویسندگی دلسردکننده است.

سد نویسندگی مانع تبدیل شدن سخنرانان معمولی به سخنرانان بزرگ می‌شود.

اجازه ندهید جلوی شما را بگیرد!

مقاله قبلی در سری آماده‌سازی سخنرانی، نکاتی درباره نوشتن طرح کلی سخنرانی ارائه داد.

این مقاله به شما نشان می‌دهد چگونه با سد نویسندگی مقابله کنید و از طرح کلی سخنرانی به اولین پیش‌نویس برسید.

چگونه اولین پیش‌نویس سخنرانی خود را بنویسیم

ابتدا، دو علت رایج سد نویسندگی، به‌ویژه در بحث نوشتن سخنرانی را بشناسید:

  1. نداشتن جهت: شما نمی‌دانید دقیقا چه می‌خواهید بگویید؛ وضوح کافی ندارید.
  2. کمال‌گرایی بیش از حد: شما فکر می‌کنید پیش‌نویس اول باید یک سخنرانی بی‌نقص باشد.

علت اول (نداشتن جهت)، به راحتی قابل اجتناب است اگر مراحل توصیه‌شده در این سری مقالات را دنبال کرده باشید. در مقالات قبلی یاد گرفتید چگونه موضوع سخنرانی و پیام اصلی خود را با تحلیل مخاطبان انتخاب کنید و چگونه یک طرح کلی سطح بالا بسازید. وقتی پیام اصلی را به عنوان هدف جلوی چشم دارید و طرح کلی هم نقشه راه را در اختیارتان گذاشته، نوشتن اولین پیش‌نویس از دست شما برمی‌آید؛ چون حالا می‌دانید باید به کدام سمت حرکت کنید.

علت دوم (کمالگرایی بیش از حد)، خودش را این‌طور نشان می‌دهد که شما هر جمله‌ای را که می‌نویسید همان لحظه ویرایش می‌کنید، به امید اینکه پیش‌نویس اول همان سخنرانی نهایی کامل باشد. حتی بدتر، شاید جملات را در ذهنتان حذف و اصلاح می‌کنید! این روند نوشتن سخنرانی را به‌شدت کند می‌کند، چیزی شبیه به شیره‌ای که در یک روز سرد زمستانی جریان دارد.

به یاد داشته باشید که پیش‌نویس اول، نسخه نهایی نیست و لازم نیست بی‌عیب و نقص باشد. شاید از پیش‌نویس اول خود متنفر شوید. این خوب است. این حس منفی را برای ویرایش جدی و بعدی ذخیره کنید. هدف در این مرحله فقط ثبت مفاهیم و ایده‌های اصلی است، نه ارائه یک متن نهایی.

نکاتی برای نوشتن اولین پیش‌نویس

برای من همیشه نوشتن اولین پیش‌نویس، سخت‌ترین بخش آماده‌سازی سخنرانی بود. با این ترفندهای ذهنی می‌توانید این کار را آسان‌تر کنید:

  • برای خودتان ضرب‌الاجل تعیین کنید. اگر پیام اصلی را می‌دانید و طرح کلی دارید، هیچ دلیلی نیست که نتوانید یک پیش‌نویس خام را در یک جلسه آماده کنید. ضرب‌الاجل همیشه تاثیر جادویی دارد.
  • به صورت نکته‌وار بنویسید. اگر جمله‌ها به راحتی به ذهنتان نمی‌آیند، فقط کلمات کلیدی یا عبارات را به صورت نکات اصلی یادداشت کنید.
  • ترتیب نوشتن را رعایت نکنید. لازم نیست مطابق ترتیب طرح کلی بنویسید. خیلی وقت‌ها افراد برای نوشتن مقدمه گیر می‌کنند. اگر هنوز مقدمه به ذهنتان نمی‌آید، از بدنه سخنرانی شروع کنید.
  • نگران ربط جملات و پیوستگی نباشید. اگر پیش‌نویس اول‌تان هنوز پیوستگی ندارد، مشکلی نیست. این موارد را بعدا می‌توانید اصلاح کنید. اغلب در پیش‌نویس من یادداشت‌هایی برای خودم می‌گذارم، مثل: [اینجا نیاز به ارتباط بین این دو ایده دارم.]
  • نگران کلمات نباشید. هرطور که می‌توانید، ایده‌ها را یادداشت کنید. بعدا فرصت دارید کلمات را با دقت ویرایش کنید.
  • نگران طول متن نباشید. اگر پیش‌نویس اول‌تان خیلی طولانی شد، اشکالی ندارد. (حتی اگر کوتاه است هم مشکل بزرگی نیست، گرچه معمولا افراد پیش‌نویس طولانی‌تری می‌نویسند.) این مسئله مربوط به مرحله ویرایش است.

 

اگر سخنرانی‌ام اسلاید دارد؛ اولین پیش‌نویس مناسب چگونه است؟

اگر توصیه‌های کتاب Presentation Zen یا Beyond Bullet Points را دارید، در مرحله اول اصلا به اسلایدها توجه نکنید. فقط روی پیش‌نویس شفاهی سخنرانی تمرکز کنید. اسلایدها بعدا به شکلی مکمل می‌توانند طراحی شوند. من این شیوه را توصیه می‌کنم.

البته همه عادات یکسانی ندارند و اگر برایتان بهتر است از همان ابتدا روی اسلایدها کار کنید، به همان روش ادامه دهید. فقط این نکات را فراموش نکنید:

  • دقت زیادی به خرج ندهید. اسلایدهای پیش‌نویس اولیه می‌توانند فقط چند کلمه (مثلا عنوان یا نقل‌قولی کوتاه) و شاید طرحی ساده (نمودار، جدول، یا شکل دیگر) داشته باشند.
  • ساده و ابتدایی کار کنید. می‌توانید کل پیش‌نویس اسلایدها را روی کاغذ، یادداشت‌های چسبان یا روی وایت‌برد آماده کنید. نیازی نیست درگیر ابزار حرفه‌ای مثل پاورپوینت یا کی‌نوت شوید.
  • وسوسه‌ی کامل‌کردن اسلایدها را کنار بگذارید. فعلا سراغ جزییات ظاهری، رنگ، فونت و این چیزها نروید. این کارها را بگذارید برای مراحل بعدی.
  • اسلاید به تنهایی، پیش‌نویس نیست. پیش‌نویس شفاهی سخنرانی را حتما موازی با اسلایدها بنویسید. این کار باعث می‌شود متن زیادی روی اسلایدها نیاید؛ چون مخاطبان از اسلایدهای پر از متن خوششان نمی‌آید.

 

مثال سخنرانی: درخت - رو به باد بایست

نمونه پیش‌نویس اول — در برابر باد بایست

در اینجا پیش‌نویس اولیه سخنرانی من با عنوان «در برابر باد بایست» برای مسابقه سال ۲۰۰۷ آمده است. این پیش‌نویس از سایر پیش‌نویس‌هایی که معمولا می‌نویسم، کمی کامل‌تر است، به دو دلیل:

  1. پیام اصلی این سخنرانی چندین ماه در ذهنم می‌چرخید.
  2. هرچند این نخستین پیش‌نویس مکتوب است، اما عملا متن سخنرانی را چند روز در مسیر رفت و برگشت به محل کار در ذهنم پرداخته‌ بودم.

با این حال، همانطور که در مقالات بعدی خواهید دید، این پیش‌نویس از نظر ساختار و بیان، تفاوت زیادی با نسخه نهایی دارد.

توجه کنید که بخش‌های پیش‌نویس با اجزای طرح کلی مطابقت دارند.

 

قلاب / مقدمه

رئیس محترم جلسه، اعضای عزیز توست‌مسترز و مهمانان گرامی…

یک سال و نیم پیش، من و همسرم کلیدهای آپارتمانمان را با کلید خانه عوض کردیم. فضای خانه‌مان دو برابر شد، اما در واقع دو تغییر بزرگ‌تر برایمان رخ داد. اولین مورد، افزایش وام مسکن بود. وام‌مان از رقمی قابل مدیریت به عددی تبدیل شد که واقعا مرا می‌ترساند. دوم اینکه، ساعاتی که قبلا دوست‌داشتنی بهشان «زمان آزاد» می‌گفتم، حالا به «کارهای حیاط» تغییر نام داده‌اند. کار در حیاط برای من مثل کار کردن در شرکت MDA است؛ اغلب اوقات اصلا نمی‌دانم باید چه کار کنم، اما همیشه آنقدر مشغول می‌شوم که حسابی خسته می‌شوم.

 

درخت افرا ژاپنی

اولین پروژه‌ جدی من رسیدگی به تعداد زیادی بوته و درخت بود که یا خشک شده بودند و یا در جایی قرار داشتند که همسرم دوست نداشت. اغلب این کار فقط شامل بیرون کشیدن شاخه‌های خشک از زمین بود. اما درخت افرا ژاپنی کمی متفاوت بود… چون برگ داشت! پس تصمیم گرفتیم به جای بریدنش، آن را به محل شاخصی در حیاط جلویی منتقل کنیم.

این درخت فقط هفت فوت ارتفاع داشت. به سرعت تخمین زدم که کارم زود تمام می‌شود و حتی می‌توانم قبل از ظهر یک لیموناد بخورم. شروع کردم به کندن گودال دور درخت به قطر دو فوت. متاسفانه ریشه‌ها فراتر می‌رفتند. قطر گودال را به سه فوت رساندم… باز هم کافی نبود. چهار فوت… باز هم نه! بعد از چند ساعت کندن، دور درخت یک خندق عمیق و عریض درست کرده بودم.

تمام ریشه‌هایی را که می‌توانستم دیدم، نمایان کردم و بعد تنه درخت را کشیدم. درخت بیرون نیامد، پس شدیدتر کشیدم. کشیدن‌ها کم کم به زور زدن تمام‌عیار تبدیل شد. بله، وقتی کسی نگاه نمی‌کرد، من وسط حیاط پشت خانه‌ام درخت‌ها را کشتی می‌گرفتم! سرانجام، انگار که درخت دلش به حالم سوخته باشد، افتاد کنار. آن وقت من منبع قدرتش را پیدا کردم: ریشه‌هایی گسترده به پهنای شاخ‌ و برگش! ریشه‌های قوی، درخت قوی.

کاشتنش در حیاط جلو بسیار ساده‌تر بود. وقتی خسته و کلافه سرپا ایستادم و بالا را نگاه کردم، چشمم به حیاط همسایه افتاد. مخصوصا به درخت بزرگی که با پنجاه فوت ارتفاع، بالای گاراژم سایه انداخته بود. نقاب مهندسی‌ام را گذاشتم و چند خانه پایین‌تر رفتم تا ببینم از زاویه دورتر منظره چطور است. بدون تردید… اگر آن درخت بلند بیفتد، گاراژ مرا کاملا له خواهد کرد. خوشبختانه درخت‌ها ریشه‌های محکمی دارند.

 

طوفان

چندین ماه بعد، کارهای حیاط به لطف شروع فصل باران‌ها بالاخره تمام شد. یا شاید بهتر باشد بگویم فصل باد و برف. هنگام اولین باد شدید، من به خاطر سفر کاری در کبک بودم. تلویزیون را روشن کردم و با تعجب دیدم که خبرهایی از بریتیش‌کلمبیا روی اخبار سراسری پخش می‌شود – درختان عظیم روی زمین و ساختمان‌ها می‌افتادند.

وحشتی ناگهانی سراسر وجودم را گرفت… ممکن بود آن درخت بزرگ همسایه‌ام با باد واژگون شود؟ به همسرم زنگ زدم. گفت که کباب‌پز گازی را باد از روی تراس بلند کرده و به خانه کوبیده، اما آن درخت بزرگ هنوز پابرجاست و فقط تعدادی از شاخه‌هایش به حیاط ما افتاده‌اند.

با این حال، تصاویر اخبار واقعی بود. وقتی چند هفته بعد با همسرم از استنلی پارک می‌گذشتیم، عملا با چشم‌ خود غیرقابل باور بود که چطور این همه درخت سرنگون شده‌اند.

تعدادی از متخصصان درختان در ونکوور تئوری‌ای را مطرح کردند: شاید فقط شدت باد نبوده، بلکه جهت باد هم موثر بوده است. ظاهرا بادهای سال ۲۰۰۶ از جهتی غیرمعمول می‌وزیدند. هر بار که باد می‌وزد، درختان با ایستادگی در برابر آن قوی‌تر می‌شوند. اما چون این درختان هیچ وقت با باد قوی از این جهت مواجه نشده بودند، به نوعی «ضربه کناری» خورده بودند و توان مقابله نداشتند.

اگر کنجکاوید، بدانید که درخت افرا ژاپنی من از باد تقریباً آسیبی ندید.

 

ماکسیموس

اتفاقات هفته گذشته اهمیت رو به رو شدن با باد را به من یادآوری کرد.

در چند سال اخیر، خواهرزنم میشل و شوهرش لنس، دوبار تجربه تلخ سقط جنین را داشتند. این اتفاق واقعا قلب آنها را شکست، اما میشل و لنس، ریشه‌های محکمی دارند. وقتی باد آمد – آن هم نه یک بار، بلکه دوبار – آن‌ها رو به باد ایستادند و اجازه ندادند این اتفاق، آن‌ها یا رؤیایشان را زمین بزند.

یکشنبه شب، اندکی پیش از نیمه‌شب، تماسی تلفنی تولد فرزندشان را خبر داد، پسری که اسمش را ماکسیموس گذاشته‌اند؛ یعنی «بزرگ‌ترین» به زبان لاتین. او واقعا شادی بزرگی است؛ اما یک ماه زودتر به دنیا آمد و الان در دستگاه انکوباتور است. به نظر می‌رسد باید کمی بیشتر با باد روبه‌رو شود… اما چون ریشه‌هایش قوی است، مطمئنم که شکست نمی‌خورد.

 

نتیجه‌گیری…

اعضای محترم توست‌مسترز، ما نمی‌توانیم بپذیریم که باد کی، چقدر شدید، یا از کدام جهت بیاید. اما می‌توانیم واکنش خود را کنترل کنیم. می‌توانیم سعی کنیم از باد فرار کنیم و احتمال ضربه خوردن از کناره را بپذیریم… یا اینکه مستقیم با باد رو به رو شویم.

رئیس محترم جلسه…

 

مطالب تصادفی

معمای خلاقیت بی‌دردسر

معمای خلاقیت بی‌دردسر

مدیتیشن، آرامش و رها شدن هنگام خواب می‌توانند ایده‌های قدرتمندی را آزاد کنند. لئونارد کوهن داستانی در مورد ملاقاتش با باب ...

غلبه بر ترس از انتقاد

غلبه بر ترس از انتقاد

هیچکس انتقاد را دوست ندارد. حتی خود منتقدان نیز از این احساس که «مجبورند» انتقاد کنند، رنج می‌برند. در طول ۴۰ ...

سخنرانی‌های موفق

سخنرانی‌های موفق

چه با گروه کوچکی از مردم صحبت کنید و چه با مخاطبان انبوه، می‌خواهید مطمئن باشید که سخنرانی شما به ...

به شوخ طبع بودن شهره شوید

به شوخ طبع بودن شهره شوید

گرفتن خنده از دیگران  با باور به شوخ طبعی خود شروع می‌شود. نویسنده: بیل براون (تست مسترز برجسته) چند بار این ...

ما در اسرع وقت پاسخگوی شما خواهیم بود!
ساعات 9 الی 20