تاریخ انتشار : ۰۹:۳۱ ۱۴۰۴/۰۲/۲۱
دسته : آموزش
مطالعه تابآوری و قدرت ذهنی تنها طی چند دهه اخیر مورد توجه پژوهشگران روانشناسی مثبت نبوده است؛ در واقع، این موضوع از دوران باستان تاکنون مورد کاوش قرار گرفته است. اسطورهها، ادیان، داستانها و افسانهها بررسی کردهاند که چگونه افراد نه تنها میتوانند بر موانع متعدد در زندگی خود غلبه کنند، بلکه در نتیجه این غلبه، با انبوهی از پیامدهای مثبت شکوفا شوند.
برای مثال، در کتابهای پرفروش مانند «سفر قهرمان» (کمبل) و «کیمیاگر» (روییز)، قهرمانان بارها با موانع و مشکلات عظیمی روبرو شدند. با این حال، در نهایت قویتر و با تحول و روشنبینی از این سفر بیرون آمدند. علاوه بر این، محققان معنوی در فرهنگهای مختلف نیز سفر به سوی تابآوری ذهنی و قدرت انسانی را با وجود تجربیات نامطلوب بررسی کردهاند.
به گفته دکتر کارولین میس، پژوهشگران دینی نیز شیفته این موضوع بودهاند که چگونه ادیان پیامهایی از قدرت و تابآوری ذهنی را منتقل میکنند. برای مثال، شخصیتهای مذهبی و عارفان مختلفی مانند ابراهیم، بودا، عیسی و موسی داستانهای مشترکی از رها شدن، خیانت، بیگانگی و طرد شدن از خانواده یا جوامع خود دارند. با این حال، آنها در پایان، با وجود فهرست بلندبالایی از سختیها، شکوفا شدند.
نمونههای واقعی شامل دکتر ویکتور فرانکل، نویسنده کتاب «انسان در جستجوی معنا»، است که در طول جنگ جهانی دوم هم با فقدانهای ویرانگر و هم با رفتارهای غیرانسانی مواجه شد. با این حال، او به یکی از پیشگامان در زمینه رواندرمانی تبدیل شد و استدلال میکرد که اگر فردی در زندگی معنا یا هدفی داشته باشد، میتواند در هر شرایطی زنده بماند.
او، مانند بسیاری از افراد مقاوم ذهنی قبل و بعد از خود، توسط مشکلات به ظاهر غیرممکن متحول شد. همه ما در زندگی شخصی و فراتر از آن افرادی را میشناسیم که به اصطلاح «از لیمو شربت ساختهاند» و در مواجهه با شرایط بسیار سخت رشد کرده و الهامبخش دیگران شدهاند. چه چیزی آنها را متفاوت میکند؟
تابآوری به عنوان الگوهایی از سازگاری مثبت در طول یا پس از مواجهه با دشواریها و خطرات قابل توجه تعریف میشود. چه چیزی باعث میشود که برخی افراد در شرایط دشوار شکوفا شوند در حالی که برخی دیگر در برابر آنها تضعیف میشوند، به طور مزمن شکست میخورند یا روحیه خود را در زمانهای استرسزای بلندمدت از دست میدهند؟ چه چیزی باعث میشود که یک ترانهساز، به عنوان مثال، غم خود را از یک عشق از دست رفته تخلیه کند و در عین حال محصولی خلق کند که میتواند به بهبود دیگران کمک کند؟
پاسخ ساده نیست، زیرا متغیرهای دیگری نیز میتوانند به عدم تابآوری کمک کنند، از جمله تراماهای حلنشده قبلی در برخی موارد، همراه با عوامل محیطی. با این حال، پژوهشگران استدلال میکنند که تابآوری ارتباط نزدیکی با ویژگیهای شخصیتی ذاتی دارد که به سازگاری و بلوغ احساسی، همچنین مکانیسمهای دفاعی تطبیقی مرتبط است.
بسیاری از نظریهپردازان معتقدند که تابآوری ذهنی و احساسی—توانایی انطباق و انعطافپذیری—چیزی است که فرد به نوعی با آن به دنیا میآید. این ویژگیها در کودکان خردسال قابل مشاهده هستند و تمایل دارند که در طول زندگی فرد ثابت بمانند.
اگرچه معیارهای مختلفی برای مطالعه ابعاد تابآوری استفاده شده است، تسلط بر وظایف مختلف رشدی به عنوان استانداردی برای سنجش آن به کار رفته است. در کودکان و نوجوانان، حضور عواملی مانند موفقیتهای اجتماعی و تحصیلی یا رفتارهای اجتماعی مثبت برای تعیین سطح تابآوری ذهنی و احساسی فرد استفاده میشود.
این عوامل از اهمیت ویژهای برخوردارند زیرا تا حد زیادی در میان فرهنگهای مختلف مشترک هستند. در اکثر جوامع، از کودکان انتظار میرود که با دیگر بچهها کنار بیایند، احساسات خود را کنترل کنند و از قوانین مدرسه و خانه پیروی کنند. توانایی پایبندی به این هنجارهای اجتماعی در سنین پایین تنها نشاندهنده موفقیت احتمالی آنها در بزرگسالی نیست، بلکه میتواند نشانگر تابآوری ذهنی و احتمال نتایج مثبت بیشتر نسبت به منفی باشد.
متأسفانه، همه افراد از ویژگیهای ذاتی که با بلوغ احساسی مرتبط هستند، بهرهمند نیستند. کسانی که ویژگیهای تابآوری کمتری دارند، ممکن است در واقع از نظر احساسی نابالغ باشند و مکانیسمهای دفاعی ناسازگار از خود نشان دهند.
این به این معنی است که آنها ممکن است پریشانی و درگیریهای احساسی مزمن درونی یا بیرونی را تجربه کرده و عامل آن باشند، در موقعیتهای مختلف قادر به تنظیم موفقیتآمیز رفتار خود نباشند (مانند عصبانیتهای ناگهانی، مشکلات بین فردی در روابط)، ممکن است در شروع زندگی مستقل خود شکست بخورند و در خانوادهها و گروهها رفتارهای سمی و آزاردهنده از خود نشان دهند. آنها ممکن است در نتیجه عدم بلوغ احساسی خود، درگیریهای بالایی از خود نشان دهند که هم با آسیبشناسی روانی مرتبط است و هم با تابآوری ذهنی رابطه منفی دارد.
در مقابل، کسانی که بلوغ احساسی و مکانیسمهای دفاعی سازگار دارند، به «تبدیل سرب به طلا» کمک میکنند یا از تجربیات دردناک زندگی خود معنا میسازند. به عبارت ساده، افراد احساسی نابالغ ممکن است به دلیل ویژگیهای شخصیتی ذاتی خود، توانایی هدایت سازنده زندگی را نداشته باشند.
قدرت ذهنی و مکانیسمهای دفاعی انطباقی و مؤثر با عدم وجود آسیب روانی، سلامت روان مثبت، بلوغ روانی-اجتماعی و احساسی، موفقیت شغلی و روابط معنادار مرتبط است. افراد دارای تابآوری ذهنی دارای «جعبه ابزار روانشناختی» پر از ابزارهای مختلف هستند.
در برخی موارد، این ابزارها را میتوان «ویژگی» نامید. ویژگی مجموعهای از رفتارها، افکار و احساسات است که در مدیریت موفقیتآمیز طیف وسیعی از تجربیات متنوع زندگی مفید است. توانایی ارزیابی واقعیت به وضوح، و استفاده و دسترسی کامل به ویژگیها برای دستیابی به بهترین نتایج کلید است. با این حال، کسانی که دچار آسیب روانی، به ویژه اختلالات شخصیتی هستند، به دلیل کمبودهای ذاتی خود، در تابآوری ذهنی مشکل دارند.
به عنوان مثال، در یک شخصیت «آشفته»، مانند آنچه که نشانگر اختلال شخصیت ضد اجتماعی است، پیامدهای منفی ایجاد میشود زیرا تنها ویژگی آنها بهرهبرداری است و مهمترین کمبود آنها در زمینه شرافت است. بنابراین، فردی با این شخصیت ممکن است در روابط خود به طور مداوم قراردادها را زیر پا بگذارد، مانند خیانت، فریبکاری، دروغگویی، بیمسئولیتی مداوم در کار یا امور مالی، و تکانشگری یا عدم برنامهریزی قبلی.
در مقابل، یک فرد دارای تابآوری ذهنی قادر خواهد بود خود را اصلاح کند، با کسی که به او آسیب رسانده همدلی داشته باشد، و رفتار خود را برای جلوگیری از پیامدهای منفی (مشکلات مالی، از دست دادن روابط به دلیل خیانتهای مکرر) تغییر دهد. به طور خلاصه، افراد دارای تابآوری ذهنی میتوانند مشکلات خود را تشخیص داده و حل کنند.
یک چیز قطعی است: زندگی پر از آزمون و خطا است. با این حال، نحوه مواجهه و واکنش فرد به این چالشهای مداوم در زندگی، تعیینکننده این است که آیا او نتایج مثبت بیشتری خواهد داشت (رونق، شکوفایی یا تعالی) یا نتایج منفی (تلخی، سرزنش، خشم مزمن، یا شکست). افراد دارای تابآوری ذهنی دارای ویژگیهای شخصیتی متنوعی هستند که به آنها امکان میدهد انعطافپذیر باشند، با گذشت زمان سازگار شوند، و واکنشهای خود را به درستی تنظیم کنند تا نتایج مثبت بیشتری نسبت به نتایج منفی داشته باشند. آنها تمایل دارند از اشتباهات خود درس بگیرند و میتوانند از وقایع منفی که در زندگی رخ میدهند، معنا بسازند که برای سلامت روان و رفاه ضروری است.
✍️ دکتر تریسی هاچینسون، روانشناس و استاد کالج ویلیام اند مری
منبع: Psychologytoday.com