Loading...
  1. خانه
  2. مطالب و اطلاعیه ها
  3. آموزش
  4. سه سبک والدگری که باید از آنها دوری کنیم

  تاریخ انتشار : ۱۲:۳۸ ۱۴۰۳/۱۲/۱۲

  دسته : آموزش

سه سبک والدگری که باید از آنها دوری کنیم


آیا می‌خواهید فرزندان خوشحال و سالمی پرورش دهید؟ از این سه سبک والدگری دوری کنید.

هیچ راه «درستی» برای والدگری وجود ندارد؛ فرزندان خوشحال، سالم و متعادل می‌توانند به شیوه‌های مختلفی پرورش یابند. با این حال، برخی از سبک‌های والدگری وجود دارند که باید به شدت از آن‌ها دوری کرد، زیرا برخی از آن‌ها می‌توانند پیامدهای منفی عمیقی برای کودکان داشته باشند.

این سبک‌ها ممکن است با نیت خوب یا به دلیل شرایط چالش‌برانگیز خود فرد اتخاذ شوند، اما تأثیر آن‌ها می‌تواند به شدت دور از انتظار باشد.

در اینجا سه سبک والدگری مضر بر اساس تحقیقات روان‌شناختی آورده شده است—از جمله اینکه این سبک‌ها در عمل چه شکلی دارند و چه آسیب‌هایی می‌توانند ایجاد کنند.

۱. والدگری اقتدارطلب

والدگری اقتدارطلب، بر اساس تحقیقاتی از نشریه روان‌درمانی شناختی، با گرما و محبت پایین و کنترل رفتاری بالا مشخص می‌شود. این سبک والدگری بسیار سختگیرانه است و به رعایت سخت قوانین بدون هیچ گونه محبت و پرورش تأکید دارد. این رویکرد اغلب بر اطاعت و انضباط تأکید می‌کند و فضای کمی برای گفتگو یا سازش دارد.

به عبارت ساده‌تر، والدگری اقتدارطلب تماماً در مورد اجرای قوانین بدون توضیح یا انعطاف‌پذیری است. این نوع والدگری باعث می‌شود که قوانین فقط به خاطر خود قوانین رعایت شوند—بدون هیچ توجهی به دیدگاه کودک.

تصور کنید که والدین یک ضرب‌الاجل سختگیرانه را اعمال می‌کنند و هیچ استثنایی قائل نمی‌شوند، حتی اگر نوجوانشان به خاطر کار گروهی در مدرسه دیر کرده باشد. دلیل‌خواهی بی‌فایده است؛ ضرب‌الاجل غیرقابل مذاکره است. صدای کودک در این معادله جایی ندارد و هر گونه مخالفت معمولاً با عواقب سخت مانند تنبیه یا از دست دادن امتیازات مواجه می‌شود.

والدگری اقتدارطلب می‌تواند رشد عاطفی، اجتماعی و تحصیلی کودک را به طرق مختلف مختل کند. کودکان در این محیط‌ها ممکن است احساس کنند که نظرات و احساساتشان اهمیتی ندارد. در نتیجه، اعتماد به نفس آن‌ها کاهش می‌یابد و ممکن است در بیان کردن نظرات خود در آینده با مشکل مواجه شوند.

علاوه بر این، کمبود محبت و عاطفه می‌تواند فاصله عاطفی بین والد و کودک ایجاد کند. این جدایی می‌تواند توسعه امنیت در روابط را که برای ساختن روابط سالم در بزرگسالی ضروری است، مختل کند.

کودکان پرورش‌یافته در خانواده‌های اقتدارطلب ممکن است همچنین ترس از شکست را درونی کنند، زیرا آن‌ها احتمالاً یاد می‌گیرند که اشتباهات را با تنبیه مرتبط کنند، نه با رشد. در نتیجه، ممکن است بیش از حد مضطرب و کمال‌گرا شوند یا در موارد شدیدتر، به شدت طغیان کنند، زیرا ممکن است به هر قیمتی تلاش کنند تا خودمختاری خود را بازپس بگیرند.

۲. والدگری آسان‌گیرانه (عدم مداخله)

بر اساس تحقیقاتی از سوی موسسه گروپ داینامیکس، والدگری آسان‌گیرانه که به عنوان والدگری آزاد نیز شناخته می‌شود—با محبت و پرورش مشخص می‌شود، اما انتظارات کمی دارد.

این اصطلاح به معنای «اجازه دادن به انجام» در زبان فرانسوی است و به این معناست که کودکان باید به سادگی آنچه را که می‌خواهند انجام دهند. این والدین قوانین کمی وضع می‌کنند و نقش دوستانه‌ای را به عهده می‌گیرند. در نتیجه، کودکان به میزان زیادی از استقلال برخوردارند و معمولاً از انضباط دور هستند. در حالی که ارتباطات معمولاً باز است، این سبک فاقد ساختار و مرزهای لازم برای رشد و شکوفایی کودک است.

در حالی که والدگری آزاد ممکن است در ظاهر سالم و محبت‌آمیز به نظر برسد، اغلب منجر به عدم راهنمایی و مسئولیت‌پذیری می‌شود. تصور کنید که والدین هرگز زمان خواب را اجرا نمی‌کنند و به کودک اجازه می‌دهند تا هر زمانی که می‌خواهد بیدار بماند—حتی در شب‌های مدرسه.

در حالی که این ممکن است به آرامش کوتاه‌مدت منجر شود، کودک در نهایت دچار کم‌خوابی خواهد شد و نمی‌تواند در کلاس تمرکز کند. با گذشت زمان، ممکن است حتی در تحصیل دچار مشکل شود. دلیل والدین ممکن است این باشد که نمی‌خواهند آزادی کودکشان را محدود کنند یا تنش ایجاد کنند، اما عدم وجود مرزها در نهایت کودک را در وضعیت ناپایداری قرار می‌دهد.

والدین آزاد نیز تمایل دارند تا رفتارهای ناپسند را نادیده بگیرند. برای مثال، تصور کنید که کودکی در فروشگاه یک بحران عاطفی ایجاد می‌کند. به جای اینکه رفتار را با یک رویکرد محکم اما درک‌کننده بررسی کنند، والد ممکن است به کودک یک اسباب‌بازی یا آب‌نبات بدهد تا او را آرام کند. با گذشت زمان، این به کودک می‌آموزد که واقعاً هیچ عواقبی برای اعمالشان وجود ندارد. وقتی این کودکان بزرگ می‌شوند، به شدت در توسعه خودانضباطی مشکل خواهند داشت.

بدون مرزهای واضح یا راهنمایی، کودکان والدین آزاد معمولاً در تشخیص درست و نادرست دچار مشکل می‌شوند. این کمبود ساختار آن‌ها را مجبور می‌کند بسیاری از درس‌ها را به شیوه سخت یاد بگیرند و اشتباهات و خطرات غیرضروری ممکن است به یک عادت تبدیل شود.

علاوه بر این، این کودکان ممکن است احساس حق‌به‌خودی کنند. این کودکان وقتی به نوجوانی و جوانی می‌رسند، ممکن است انتظار داشته باشند که دنیا همان‌طور که والدین آزادشان انجام می‌دادند، به آن‌ها پاسخگو باشد.

در نتیجه، آن‌ها ممکن است در سازگاری با محیط‌هایی که نیاز به انضباط و مسئولیت دارند—مانند مدرسه یا محل کار—دچار مشکل شوند. با گذشت زمان، عدم وجود مسئولیت‌پذیری می‌تواند توانایی آن‌ها را برای سازگاری با واقعیت‌های زندگی—و موفقیت—تضعیف کند.

۳. والدگری بی‌توجه

والدگری بی‌توجه، بر اساس یک مطالعه در نشریه مطالعات کودک و خانواده در سال ۲۰۱۸، به کودکان آزادی زیادی می‌دهد، اما با حداقل مشارکت یا حمایت. این والدین نیازهای اساسی کودک—غذا، سرپناه و پوشاک—را تأمین می‌کنند، اما از نظر احساسی جدا و غیرفعال باقی می‌مانند. آن‌ها ارتباطات کمی برقرار می‌کنند، پرورش کمتری ارائه می‌دهند و انتظارهای کمی (اگر اصلاً انتظاری داشته باشند) تعیین می‌کنند.

والدگری بی‌توجه اغلب شبیه به غفلت است، هرچند که در اکثر موارد به‌طور ناخواسته است. تصور کنید که والدی ساعت‌های طولانی کار می‌کند و—در حالی که اطمینان می‌دهد کودک غذای لازم را داشته باشد و سقفی بالای سرش باشد—به ندرت با او در سطح شخصی ارتباط برقرار می‌کند.

کودک ممکن است به خانه‌ای خالی بیاید، خود غذای خود را آماده کند و شب را به تنهایی در مقابل تلویزیون یا بر روی تلفن خود بگذراند. در حالی که والد ممکن است غیبت خود را با اشاره به تأمین نیازها توجیه کند، کمبود ارتباط عاطفی خلأ بزرگی در زندگی کودک ایجاد می‌کند.

این سبک والدگری می‌تواند احساس تنهایی کودک را تشدید کند. برای مثال، تصور کنید که والدی از حضور در کنفرانس‌های والدین و معلمان یا رویدادهای مدرسه اجتناب می‌کند؛ او کودک را تنها می‌گذارد تا تحصیلات خود و همچنین بسیاری از جنبه‌های دیگر زندگی خود را به تنهایی مدیریت کند. وقتی کودک با تکالیف مشکل دارد یا در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرد، والد بی‌توجه ممکن است بی‌خبر یا بی‌توجه باشد—که تنها احساس انزوا را برای کودک بیشتر می‌کند.

در زندگی بعدی، آن‌ها احتمالاً در ایجاد روابط قابل اعتماد دچار مشکل خواهند شد. علاوه بر این، بدون راهنمایی مناسب، ممکن است در رفتارهای پرخطر شرکت کنند، در تحصیل دچار مشکل شوند و در توسعه مهارت‌های زندگی ضروری ناکام بمانند.

آسیب ناشی از والدگری بی‌توجه می‌تواند عمیق و ماندگار باشد. کودکان در این خانواده‌ها اغلب احساس ترک شدگی  و بی‌اهمیتی می‌کنند و اعتماد به نفس آن‌ها اولین چیزی است که آسیب می‌بیند. این انزوا می‌تواند منجر به اضطراب، افسردگی یا حتی مشکلات رفتاری شود، زیرا آن‌ها ممکن است در تلاش برای جلب هرگونه توجهی که می‌توانند، رفتارهای ناپسند انجام دهند.

منبع: www.psychologytoday.com

 

مطالب تصادفی

چگونه در فرهنگ‌های مختلف بامزه به نظر برسیم

چگونه در فرهنگ‌های مختلف بامزه به نظر برسیم

چه به صورت مجازی ارائه می‌کنید و چه به صورت حضوری، مطمئن شوید که شوخ طبعی شما جهانی است. یک ...

هنر گوش دادن فعال در رهبری

هنر گوش دادن فعال در رهبری

گوش دادن فعال یکی از دست کم گرفته‌شده‌ترین و در عین حال قدرتمندترین ابزارها در جعبه ابزار یک رهبر است. ...

حل جورچین‌ها، نه مشکلات: ۵ راهبرد برای رشد در عصر تغییر

حل جورچین‌ها، نه مشکلات: ۵ راهبرد برای رشد در عصر تغییر

چگونه ذهنیت خود را در برابر چالش‌ها تغییر دهیم؟  نویسنده: دنیل انگلبرتسون منبع: https://www.maxwellleadership.com به عنوان یک رهبر، چگونه با چالش‌ها در ...

چند سوال متداول در مورد مهارت نه گفتن

چند سوال متداول در مورد مهارت نه گفتن

در دنیای پرسرعت و پیچیده امروز، توانایی «نه» گفتن به دیگران به یک مهارت ضروری تبدیل شده است. بسیاری از ...

ما در اسرع وقت پاسخگوی شما خواهیم بود!
ساعات 9 الی 20