تاریخ انتشار : ۱۰:۰۴ ۱۴۰۳/۱۱/۲۷
دسته : آموزش
با رشد بازارهای کار مبتنی بر قراردادهای کاری موقت و اتخاذ ساختارهای سازمانی مسطحتر و انعطافپذیرتر توسط بسیاری از شرکتها، اکنون زمان مناسبی است تا دوباره بر روی تعریف رهبری خوب تمرکز کنیم. زیرا در محیطهای کاری به سرعت در حال تغییر ما، رهبری برای افراد بیشتری نسبت به گذشته اعمال خواهد شد. ممکن است شما مسئول نظارت بر پروژهای باشید که نیاز به هماهنگی چندین عضو تیم دارد، یا یک کارگر موقت باشید که با دیگر کارگران موقت همکاری میکند، یا ممکن است در یک نقش مدیریتی سنتی فعالیت کنید. هر عنوان شغلی که داشته باشید، این توانایی ارزشمند برای بهرهگیری از بهترینهای افراد، بخش حیاتی موفقیت خواهد بود.
البته، یک رهبر خوب بودن واقعاً مستلزم تقویت چندین مهارت به طور همزمان است. در اینجا ده مهارت ضروری برای رهبران آورده شده است – همراه با چند نکته درباره نحوه توسعه آنها.
۱. انگیزهدهی به دیگران
توانایی انگیزهدهی به دیگران بخشی از الهام بخشیدن به افراد برای بهترین بودن است. چگونه میتوانید به دیگران بهتر انگیزه دهید؟
- اطمینان حاصل کنید که افراد میدانند نقش آنها چگونه به چشمانداز شرکت کمک میکند. اساساً، کار آنها مهم است.
- در مورد آنچه نیاز دارید افراد انجام دهند، چرا و چه زمانی، شفاف باشید. اما مهمتر از همه، به افراد استقلال دهید تا آن وظایف را به روش خود انجام دهند.
- قدردانی خود را نشان دهید و موفقیتها را جشن بگیرید.
۲. پرورش پتانسیل
رهبران بزرگ به دنبال پتانسیل هستند، نه عملکرد. سه راه برای پرورش پتانسیل:
- در دام این تفکر نیفتید که افراد را وادار کنید مانند شما فکر کنند و عمل کنند. آنها را تشویق کنید تا مانند خودشان فکر و عمل کنند.
- به افراد بگویید که شکست خوردن گاهی اوقات اشکالی ندارد. این بخشی از الهام بخشیدن به افراد برای ریسکپذیری، خارج شدن از منطقه امن خود و آزمایش ایدههای جدید است.
- اجازه ندهید افراد دچار رضایت از وضعیت موجود شوند. آنها را تشویق کنید تا مهارتهای خود را توسعه دهند و به مرحله بعدی حرفهای خود فکر کنند، هر چه که ممکن است باشد.
۳. الهام بخشیدن به اعتماد
چه چیزی یک رهبر را قابل اعتماد میکند؟ رفتارهای زیر شروع خوبی هستند:
- اخلاقمدار بودن: این به معنای صداقت و شفافیت، حفظ تعهدات و اطمینان از اینکه حرفی را نمیزنید و سپس کاری دیگر انجام میدهید.
- شفافسازی ارزشهای خود و البته، زندگی کردن بر اساس آن ارزشها.
- دفاع از آنچه به آن اعتقاد دارید.
۴. پذیرش و واگذاری مسئولیت
رهبران خوب مسئولیت میپذیرند، اما همچنین میدانند چه زمانی باید مسئولیت را رها کنند و به دیگران واگذار کنند. هنگام انجام این کار، سعی کنید:
- از نقاط قوت اطرافیان خود استفاده کنید و مسئولیتها را بر این اساس تخصیص دهید.
- اطمینان حاصل کنید که افراد دانش، منابع و ابزارهای لازم برای موفقیت را دارند.
- تصمیم بگیرید که چگونه پیشرفت را بدون ریزمدیریت نظارت کنید. به عنوان مثال، میتوانید توافق کنید که فرد چگونه و با چه فواصلی به شما گزارش دهد و بهترین راه برای مطرح کردن سوالاتش چیست.
۵. تفکر استراتژیک
تفکر استراتژیک از رهبران میخواهد که دید وسیعتری داشته باشند تا بتوانند مشکلات کسبوکار را حل کنند و برنامهای بلندمدت برای آینده تنظیم کنند. برای تقویت مهارتهای تفکر استراتژیک خود:
- تفاوت بین فوری و مهم را به خاطر بسپارید. کارهای فوری میتوانند زمان و انرژی زیادی از شما بگیرند و فضای کمی برای کارهای مهم از دید کلی باقی بگذارند. دائماً اولویتهای خود را به خود یادآوری کنید و زمان خود را بر این اساس مدیریت کنید.
- از تفکر انتقادی برای جمعآوری دادهها و یافتن راهحلهایی برای سوالات استراتژیک فوری خود استفاده کنید. به عنوان مثال، «رشد ما در سه یا پنج سال آینده از کجا خواهد آمد؟»
- هنگام پاسخ به چنین سوالاتی، به فرضیات یا احساسات درونی خود تکیه نکنید.
۶. تعیین اهداف و انتظارات برای همه
تعیین اهداف راهی عالی برای بهبود عملکرد است. اما آیا به روشی پویاتر برای تعیین اهداف فکر کردهاید؟
- به جای روش سنتی بالا به پایین (جایی که رهبری اهداف استراتژیک را تعیین میکند، سپس مدیران اهداف را برای تیمها و افراد تعیین میکنند)، ممکن است بخواهید روش اهداف و نتایج کلیدی (OKRs) را در نظر بگیرید.
- در OKRs، رهبری برخی از OKRs استراتژیک را برای کسبوکار تعیین میکند، سپس هر تیم و فرد OKRs خود را طراحی میکند که به دستیابی به OKRs استراتژیک شرکت کمک میکند.
- OKRs باید ساده و چابک باشند. تعیین اهداف سالانه را فراموش کنید؛ OKRs معمولاً به صورت ماهانه یا سهماهه تعیین میشوند.
۷. ارائه (و دریافت) بازخورد
رهبران خوب قادر به ارائه و دریافت بازخورد، هم مثبت و هم منفی (یا به قول من، سازنده) هستند. هنگام ارائه بازخورد سازنده به افراد:
- آن را به تعویق نیندازید. شما نمیخواهید فرد را با فهرستی طولانی از همه چیزهایی که اشتباه انجام میدهد، غافلگیر کنید. در عوض، فرآیندی برای جلسات منظم تنظیم کنید تا بتوانید پیشرفت را بررسی کنید و بازخورد ارائه دهید.
- بازخورد سازنده را با تعریف و تمجید رقیق نکنید. در حالی که تعریف منظم از افراد مهم است، من این کار را همزمان با بازخورد سازنده انجام نمیدهم. وقتی نظرات منفی را بین دو نظر مثبت قرار میدهید، خطر این وجود دارد که فرد فقط چیزهای خوب را بشنود.
- مشخص و غیراحساسی باشید. فقط آن را به عنوان یک مکالمه ساده در نظر بگیرید، با استفاده از مثالهای مشخص و عینی به جای نظرات یا احساسات.
۸. تیمسازی
یک رهبر خوب کمی شبیه به یک مربی فوتبال است که باید بازیکنان قوی را انتخاب کند که نقشهای مختلفی دارند و سپس آن بازیکنان را به یک واحد منسجم تبدیل کند. به عنوان بخشی از این:
- به خاطر داشته باشید که هر فرد مهارتها و تجربیات منحصر به فرد خود را به همراه میآورد، توسط چیزهای مختلفی انگیزه میگیرد، سبکهای کاری متفاوتی دارد و غیره. این را بپذیرید به جای اینکه سعی کنید همه را وادار به رفتار یکسان کنید.
- رفتارهایی را که میخواهید ببینید، الگو قرار دهید: به عنوان انسانها با هم ارتباط برقرار کنید، علاقه نشان دهید، به یکدیگر گوش دهید، با احترام و کرامت با افراد رفتار کنید و از یکدیگر حمایت کنید.
- بازخورد دهید و به کار خوب انجام شده پاداش دهید.
۹. مثبتگرایی
اگر با نگرش منفی «ین کار نمیکند، آن چیز بدرد نمیخورد، چرا زحمت میکشیم» ظاهر شوید، این نگرش به سرعت در تیم شما پخش خواهد شد. در اینجا نحوه رهبری از جایگاه مثبتگرایی آورده شده است:
- در مورد زبانی که استفاده میکنید، چه به صورت گفتاری و چه نوشتاری، با دقت فکر کنید. از کلمات با بار مثبت استفاده کنید – تبدیل یک «مشکل» به یک «فرصت» نمونه بارز این موضوع است.
- موفقیتها، بزرگ و کوچک، را جشن بگیرید. برجسته کردن پیروزیهای کوچک به طور مکرر میتواند به اندازه جشن گرفتن پیروزیهای بزرگ به صورت پراکنده تأثیرگذار باشد.
- در مقابل تیم خود از شکایت کردن خودداری کنید. همانطور که تام هنکس در فیلم «نجات سرباز رایان» به سربازانش میگوید: «شکایتها به بالا میروند، نه پایین. همیشه به بالا.»
۱۰. اصالت
برای من، رهبر اصیل بودن بخش کلیدی ایجاد اعتماد است. بنابراین علاوه بر اخلاقمدار بودن (که قبلاً ذکر شد)، میخواهید:
- خودآگاهی را تمرین کنید. یک رهبر خوب از نقاط ضعف و قوت خود آگاه است.
- در مورد آن نقاط ضعف صادق باشید به جای اینکه سعی کنید آنها را پنهان کنید.
- به جای اینکه یک شخصیت برای کار و یک شخصیت خارج از کار داشته باشید تمام وجود خود را به کار بیاورید.
منبع: Forbes.com